یادداشت/
از سردار ملی تا سردار سلیمانی
می توان گفت همه سرداران جدای از خصوصیات فردی و ویژگی های اخلاقی و مذهبی و سیاسی، در یک موضوع وجه اشتراک دارند و آن محبوبیت مردمی و مقبولیت عمومی، مادامی که در محدوده حرفه و ماموریت شغلی خودشان عمل کرده اند.و داشتن وضعیت بالعکس آن، هنگامی که به نفع خود یا دیگران وارد فعالیت سیاسی شده اند.
پایگاه خبری جماران: سوم اسفند سالروز کودتای رضا خان میرپنج است. درست یکصد سال قبل در چنین روزی حادثه ای در کشورمان ایران رخ داد که تمام قرن گذشته ما به نوعی متاثر از آن اتفاق است.
اگر قرن چهاردهم شمسی را قرن نقش آفرینی سرداران در ایران بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. ما در دهه پایانی قرن گذشته شاهد حماسه سرداران بزرگ مشروطه هستیم، سردار ملی و سالار ملی و سردار اسعد که با فتح تهران توانستند به دوران استبداد صغیر پایان داده و قیام مشروطیت را جانی دوباره بخشند. اقدام هماهنگ ستار خان و باقرخان، سرداران بزرگ آذربایجان و سردار اسعد بختیاری فرمانده عشایر جنوب و مرکز با یاران و نیروهای خودشان، باعث فرو ریخته شدن کاخ استبدادی قاجار و پناهنده شدن و در نهایت فرار محمد علی شاه قاجار گردید و نهضت مشروطه را به پیروزی رسانید.
با آشفتگی کشور و کنار رفتن روسیه تزاری از مداخله در ایران به واسطه انقلاب اکتبر، آیرون ساید سفیر انگلستان در ایران، افسری قزاق بنام رضا خان میرپنج را شناسایی کرد و او با تشویق و حمایت انگلیس، اقدام به فتح تهران و کودتای سوم اسفند کرد و از سوی احمد شاه قاجار ملقب به سردار سپه گردید.
سردار سپه با پشتیبانی انگلستان و مساعدت تعدادی از فرماندهان و سپاهیان تحت امرش، ظرف مدت کوتاهی توانست همه کسانی که به واسطه ضعف و سستی حکومت مرکزی، در گوشه و کنار کشور هر کدام به دلیلی سر به شورش برداشته و علم استقلال برافراشته بودند سرکوب کند و یکپارچگی را به میهن بازگرداند. قیام میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان، اعلام جمهوری خواهی شیخ محمد خیابانی در آذربایجان ، شورش کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان، خودمختاری شیخ خزعل در خوزستان، یاغی گری افرادی نظیر اسماعیل سیمیقتو در آذربایجان غربی و نایب حسین کاشی و فرزندش در مناطق مرکزی و زلقی ها و رجبعلیها در منطقه لرستان و....
او با این اقدامات و ضمیمه کردن آن با برخی حرکات عوام فریبانه، نظیر راه انداختن هیئت سینه زنی و گِل به پیشانی مالیدن و... توانست محبوبیت مردمی و مقبولیت حکومتی در نزد برخی از علما و مراجع طراز اول کشور بدست آورده و هنگامی که پس از به انقیاد درآوردن شیخ خزعل در خوزستان از طریق بصره عازم عتبات عالیات شد، از سوی مراجع تقلید و زعمای حوزه علمیه نجف اشرف مورد استقبال و تقدیر قرار گرفت و به پاس احترام، شمشیری از حرم امیر المومنین (ع) توسط مراجع تقلید حوزه علمیه نجف اشرف به او تقدیم گردید که با تبلیغات و تشریفات وسیعی، حکام محلی و مردم، شهر به شهر از آن استقبال کرده و آن را به تهران آوردند.
رضاخان تا زمانی که سردار سپه بود و با بوجود آوردن ارتشی منظم و امن کردن جاده ها و مناطق به کشور خدمت می کرد، مورد حمایت افرادی همچون آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری و آیت الله سید حسن مدرس و... بود و این افراد حاضر نشدند از اعتراضاتی نظیر قیام آقا نورالله نجفی و علمای مهاجر در مخالفت با خدمت وظیفه اجباری حمایت کنند، بلکه مدرس از جمله حامیان رضا خان محسوب می شد و همواره تلاش می کرد بتواند برنامه هایش به پیش برود. اقدام جهت صدور شناسنامه برای نفوس و صدور سند برای املاک با ایجاد ادارات ثبت اسناد و ثبت احوال و تدوین قوانین حقوقی برای دادگستری و ادارات عدلیه و استفاده از روحانیون برای تشکیل محاضر ثبت اسناد و ثبت عقد ازدواج و قضاوت در دادگاه ها، که همه این امور با حمایت و هدایت آیت الله مدرس همراه بود و این همراهی ها تا زمانی که رضاخان به سمت جمهوری خواهی و پادشاهی رفته و تلاش کرد از قدرت نظامی برای پیشبرد اهداف سیاسی و تشکیل حکومت استبدادی بهره ببرد، ادامه داشت.
در کنار عملکرد سردار سپه، مقاومت جانانه و شهادت سه سرباز وطن، سرجوخه محمدی همراه با دو سرباز دیگرش عبدالله شهریاری و سید محمد رایی هاشمی در مقابل ارتش اشغال گر شوروی در کنار پل خدا آفرین رودخانه ارس و درگیری و کشته شدن ناخدا بایندر در مقابل نیروهای مهاجم انگلیسی در جنوب کشور هنگام اشغال کشور در شهریور 1320 از دیگر نقش آفرینی های سربازان وطن و سرداران در این قرن است.
در دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی نیز بر اساس سیاست های دیکته شده از سوی حامیان آمریکایی او برای ساختن ارتشی مقتدر در مقابل اردوگاه شرق، توجه زیادی به تقویت و تجهیز ارتش صورت گرفته و امرا و سرداران زیادی در نیروهای سه گانه ارتش تربیت شده که در میان آن ها افراد متعهد و مسلمان کثیری وجود داشت که توانستند:
اولا در هنگام قیام و انقلاب، به صف مردم پیوسته و با نقش آفرینی حساب شده و موقعیت شناسی آگاهانه نقشه های حامیان رژیم را خنثی کنند.نظیر اقدام شجاعانه همافران نیروی هوایی در بیعت تاریخی با امام در 19 بهمن 57 و اقدام متهورانه شهید یوسف کلاهدوز در خارج کردن سوزن های توپ و تیربار تانک های چیفتن مسلح در پادگان لویزان در شب 21 بهمن 57 و رساندن خبر کودتا به حضرت امام در همان شب ( روزنامه جمهوری اسلامی، 21بهمن ، خاطرات یوسف کلاهدوز1399) همچنین تصمیم مهم و تاریخ ساز شورای فرماندهان ارتش در اعلام بی طرفی در روز 22 بهمن 57 و سایر اقدامات افسران متعهد ارتش در سراسر کشور برای حفظ و حراست از تجهیزات و پادگان های ارتش در زمان سقوط نظام شاهنشاهی .
ثانیا بسیاری از این امرا و سرداران ارتش در دوران جنگ تحمیلی در دفاع از کشور حماسه آفریده و پا به پای نیروهای مردمی از وجب به وجب خاک کشور دفاع کرده و شهدای گرانقدری را تقدیم کردند. سرداران بزرگی نظیر سپهبد ولی الله قرنی، سرلشکر ولی الله فلاحی، سرلشکر یوسف کلاهدوز، سرتیپ موسی نامجو، سرلشکر حسن آبشناسان، سرهنگ حمید شهرام فر، سرهنگ جواد فکوری، سرلشکر منصور ستاری، ناخدا محمد همتی، سرلشکر علی صیاد شیرازی، سرلشکر احمد لشکری و خلبانانی نظیر عباس بابایی، عباس دوران، علی اکبر شیرودی، احمد کشوری، سید علیرضا یاسینی، مصطفی اردستانی و هزاران افسر و درجه دار و سرباز ارتش که شمردن نام آنان مقدور نیست.
پس از پیروزی انقلاب نیز سرداران بزرگی از سپاه و نیروهای مردمی در طول دوران جنگ تحمیلی و پس از آن تا امروز در حفظ و حراست از میهن عزیزمان ایران حماسه آفریدند. چه آنان که در این مسیر جان خود را فدا کرده و هم اکنون در میان ما نیستند نظیر، مهندس مصطفی چمران، حاج احمد متوسلیان، حاج ابراهیم همت، حاج حسین خرازی، حاج احمد کاظمی، حسن باقری، سید علی هاشمی، و..... و چه آنان که پس از سال ها مبارزه و جهاد در میدان نبرد نظامی، هم اکنون در نظام به خدمت مشغول هستند.
آخرین شهید از این سرداران تاریخ ساز، مرحوم سپهبد حاج قاسم سلیمانی بود که پس از چهل سال جهاد و مبارزه مداوم با اشرار و دشمنان دین و میهن،سال گذشته در حالی که میهمان رسمی دولت عراق بود هدف تیر کین عوامل دونالد ترامپ، رئیس جمهور منفور آمریکا قرار گرفت و به شهادت رسید.
بدین ترتیب از سردار ملی می رسیم به سردار سلیمانی، جدای از خصوصیات فردی و ویژگی های اخلاقی و مذهبی و سیاسی هریک از این سرداران اعم از سرداران ملی، امیران و افسران رژیم شاهنشاهی و فرماندهان ارتش و سرداران سپاه در دوران انقلاب اسلامی، می توان گفت همه این افراد در یک موضوع وجه اشتراک دارند و آن محبوبیت مردمی و مقبولیت عمومی، مادامی که در محدوده حرفه و ماموریت شغلی خودشان عمل کرده اند و داشتن وضعیت بالعکس آن، هنگامی که پا را از گلیم خود درازتر کرده و به نفع خود یا دیگران وارد فعالیت سیاسی شده اند.
وقتی به عملکرد سرداران ملی نگاه می کنیم، متوجه می شویم مادامی که به عنوان یک نظامی مشغول مبارزه با استبداد و سرکوب مستبدین بوده اند، در کار خود موفق شده و محبوبیت مردمی داشتند و لی وقتی وارد بازی های سیاسی و قدرت شدهاند به راحتی و بدون کوچکترین حمایت مردمی حذف شده اند، و رضاخان سردارسپه تا زمانی که دنبال سرکوبی متمردان از حکومت بوده و در حال نظم و نسق دادن به وضعیت کشور و امن کردن راه ها و مناطق مختلف کشور هست ولو اینکه به عنوان دست نشانده و مامور از جانب نیروی بیگانه عمل می کند، مقبولیت و محبوبیت داشته و توانسته بود مورد عنایت بزرگان کشور قرار می گیرد ولی از زمانی که در صدد استفاده از این قدرت نظامی و جایگاه اجتماعی برای اهداف سیاسی به نفع خود برآمده است، گرچه در ظاهر امر نیز توانسته است پیشرفت هایی را نصیب خود کند ولی به شدت از جایگاه قبلی ساقط شده و در نظر مردم منفور گشته است به گونه ای که در هنگام خروج اجباری و تبعید از کشور علی رغم زحمات زیاد و خدمات فراوانی که برای عمران و آبادانی کشور کشیده بود و پایتخت و شهرهای زیادی نیز در اشغال نیروهای اجانب تجاوزگر قرار گرفته بود ، عموم مردم از رفتنش شادمان بوده و هیچ کس حاضر به دفاع از او نشد.
نمونه دیگر سردار اسعد بختیاری است که علی رغم خدماتش در دوران مشروطه، وقتی خدمتگزار رضاخان پهلوی شده و در جهت پیشبرد اهداف ناصواب او قدم برمی دارد در هنگام دستگیری و کشتنش توسط رضا خان قلدر، هیچکس به دفاع از او برنمی خیزد. یا سپهبد حاجیعلی رزم آرا که بنا بر آنچه از ویژگی ای فردی و سازمانی او گفته می شود، فرماندهی ورزیده و منضبط و کاردان و در امور نظامی بسیار موفق بوده است ولی به واسطه آنکه خود را در خدمت اهداف سیاسی دربار یا دولت انگلستان قرار می دهد، هم منفور ملت شده و هم قربانی منافع دیگران شده و سابقه سیاهی از خود در تاریخ ملت برجای می گذارد. یا فرماندهان نظامی کاردان و ورزیده در دوره محمد رضاشاه و یا جمهوری اسلامی که به حزب توده پیوسته و برای نظام کمونیستی شوروی جاسوسی یا فعالیت نظامی می کردند که با افشای فعالیت جاسوسی، به سزای اعمالشان رسیده و ننگ ذلت ابدی را برای خود خریدار شدند، همچنین ارتشبد غلامرضا ازهاری که بنابر آنچه نقل شده است، یک نظامی منضبط و کاردان بوده ولی با پذیرش مسئولیت دولت نظامی در آخرین روزهای رژیم شاهنشاهی، همه سوابق خود و اعضای کابینه نظامی اش را سوزاند و همگی منفوریت ابدی نزد ملت را برای خود خریدند.
بر همین اساس و به واسطه وجود این خطر، پس از پیروزی انقلاب، حضرت امام دستور اکید صادر فرمودند مبنی بر دوری افراد نظامی از فعالیت سیاسی در احزاب و گروه ها و چندین بار در مناسبت های مختلف آن را تکرار کرده و حتی یکی از بندهای وصیت نامه سیاسی – الهی خود را به این موضوع اختصاص دادند. مقام معظم رهبری نیز علاوه بر سفارش موکد بر پیروی از اوامر و فرامین حضرت امام خمینی، خودشان نیز بر این نکته پای فشرده و می فرمایند:
سپاه به عنوان یک سازمان نظامی و رزمی در مسائلی چون انتخابات مجلس، انتخاب رئیس جمهور و جناح بندی های داخل کشور، وارد نشود، .مثلا چناچه فرض کنیم دو جناح سیاسی در کشور فعالیت دارند، سپاه حق ندارد به نفع یکی وارد شود.( نیروهای مسلح در وصیت نامه امام خمینی، ص 222)
همچنین در سخنانی دیگر می فرمایند:
آنچه که ممنوع است ورود قوای مسلح به دست بندی ها و کارهای سیاسی است، زیرا دخالت در فعالیت ها و جنجال های سیاسی، نیروهای مسلح را تباه می کند. (همان، ص 223)
در طول چهل سال پس از پیروزی انقلاب نیز همگی مشاهده می کنیم، آن دسته سرداران و فرماندهانی نزد همه ملت عزیز بوده اند که فارغ از تعلقات حزبی و جناحی به خدمت مقدس خود ادامه داده اند. اگر مهندس مصطفی چمران با اینکه سابقه عضویت در یک جناح سیاسی را دارد، اینقدر در قلب همه ملت جا دارد به جهت آنست که فارغ از تعلقات حزبی، به صورت خالصانه و مخلصانه با تمام وجود در دفاع از کشور تلاش نموده و آخر الامر جان خود را فدا کرد.
ویژگی اصلی شهید حاج قاسم سلیمانی نیز همین امر بود. او در چهل سال جهاد و مبارزه هرگز وارد فعالیت حزبی و سیاسی نشد و وصیت کرد بر سنگ مزارش تنها کلمه سرباز بنویسند و از همه القاب دیگر فرار کرد، این وجه تمایز او با سایرین بود که باعث گردید این تشییع جنازه بی سابقه در تاریخ ملت ما برای او انجام گیرد.
مشاهده خبر در جماران