کدخبر: ۱۴۹۶۸۴۷ تاریخ انتشار:

یادداشت/

آیا دوچرخه سواری زنان توهین به خداست؟

دوچرخه سواری بانوان به خودی خود اصلا گناه هم نیست و معلوم نیست که آقای مهدوی به چه دلیل این کار را گناه به حساب آورده و بعد از آن فراتر رفته و قصد توهین را درباره آن کشف کرده است. دوچرخه سواری مثل هر عمل دیگری می تواند حرام باشد و می تواند حلال باشد.

پایگاه خبری جماران: امروز در کمال تعجب در خبرها خواندم که نماینده اصفهان در مجلس خبرگان گفته است: «جانم به لبم رسیده؛ دوچرخه سواری زنان یعنی توهین به خدا، توهین به روحانی مهمتر است یا خالق؟ اعضای شورای تأمین اصفهان پاسخ دهند که توهین به مخلوق یا توهین به خالق مهم‌تر است که شهردار اصفهان چند سال است از رفتارهای غیرشرعی همچون دوچرخه‌سواری دختران دفاع می‌کند.جان ما در مقابله با این موضوع به لب رسیده است»

درباره این سخنان لازم است نکاتی را به عنوان طلبه علوم دینی مطرح کنیم:

۱- اعمالی که توهین به حساب می آیند دو نوع اند. برخی از آنها به خودی خود و بدون توجه به اینکه «فاعل» چه قصدی دارد توهین دانسته می شوند؛ مثل دشنام دادن. ولی نوع دوم در صورتی توهین محسوب می شوند که همراه با «قصد توهین» باشند. مثلا اگر شما وارد اطاق شدید و من جلوی پای شما پا نشدم این کار در صورتی توهین است که من قصد توهین داشته باشم. در این نوع، توهین در اصطلاح طلبگی از زمره عناوین قصدی است. یعنی تنها وقتی می توان کاری را توهین به حساب آورد که انجام دهنده آن کار،  «قصد توهین» داشته باشد. پس معلوم شد که هر «گناهی» که معصیت خداست و تخلف از دستورات خداست، اگر چه حرام است ولی توهین نیست و هر «گناه کاری» توهین کننده ، شمرده نمی شود. پس معلوم شد که دوچرخه سواری بانوان -حتی اگر گناه هم باشد- توهین به خدا نیست، چون قطعا (یا به احتمال قوی) دوچرخه سوار قصد توهین به خدا را ندارد. 

۲- اما دوچرخه سواری بانوان به خودی خود اصلا گناه هم نیست و معلوم نیست که آقای مهدوی به چه دلیل این کار را گناه به حساب آورده و بعد از آن فراتر رفته و قصد توهین را درباره آن کشف کرده است. دوچرخه سواری مثل هر عمل دیگری می تواند حرام باشد و می تواند حلال باشد. یعنی اگر زنی از این کار قصد حرام داشته باشد و یا نتیجه حرامی را از آن مطالبه کند (مثلا می خواهد پسران جوان را فریب دهد. یا قصد تبرج دارد)،  آن کار حرام می شود و الا حلال است. و حتی برای حرام دانستن آن نمی توان به «نتیجه ای و انحرافی که در نگاه کنندگان پدید می آورد» - در حالیکه دوچرخه سوار قصد حرام ندارد- توجه کرد و با توجه به آن حکم به حرمت عمل کرد. البته اگر این نتیجه،اصطلاحا نتیجه قهری و نوعی آن باشد( یعنی معمولا چنین انحرافی بر این عمل مترتب است) حاکم می تواند از آن منع کند( و ممکن است بگوییم که در صورتی که زن از آن اثر نوعی مطلع است، آن کار  بر او حرام است.

۳- اینکه ایشان - بر فرض که صلاحیت افتاء داشته باشد - نظرشان چیست، اصلا نباید مورد توجه مسئولان استان و شهرداری اصفهان قرار گیرد.  بلکه حکومت باید تنها  با یک فتوا و آن هم نظر فقهی «امام خمینی » اداره شود. و الا اگر قرار باشد هر محله با فتوای یک نفر اداره شود ،وحدت رویه در اداره کشور از بین می رود. ضمن اینکه یادمان نرود که اگر قرار بود مطابق با این نگاه های بسته عمل شود، هنوز موسیقی حرام بود و هنر های مختلف حرام بود و شطرنج حرام بود و حضور زنان در مجلس حرام بود و حقوق اقلیت ها....

۴- اما اینکه ایشان توهین به خدا را با توهین به رییس جمهور مقایسه کرده اند، هم باطل است. چرا که قیاس این دو اصطلاحا قیاس مع الفارق است. چراکه توهین به مردم برای ایشان «ایجاد حق» می کند در حالیکه توهین به خدا «دارای حکم خاص» است. توهین به مردم قابل بخشش است و توهین به خدا حکم مسجل دارد. و .... فراموش نکنیم که در نگاه الهی حق الناس از ارزشی والا برخوردار است و احکام خاص خود را دارد. 

۵- به نظرم عصبانیت ایشان اگر هم ناشی از «غیرت دینی» باشد، نمی تواند در حوزه اجتماعی دارای اثر باشد و لذا مسئولان مربوطه نه موظفند و نه حق دارند که از چنین فتاوی خاص تبعیت کنند.

مشاهده خبر در جماران