کدخبر: ۱۴۹۳۷۷۲ تاریخ انتشار:

در گفت و گویی مطرح شد؛

محمد سلامتی: مشارکت حداقلی یعنی نارضایتی حداکثری

محمد سلامتی با بیان اینکه «مشارکت حداقلی یعنی نارضایتی حداکثری» هشدار می دهد که «این امر برای کشوری که بر محور مردم می‌چرخد، نگران کننده است. در روابط بین‌الملل نیز، مشارکت حداقلی یک امتیاز منفی محسوب شده و طرف‌ها را به طمع می‌اندازد.»

به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان ملی نوشت: رویدادها و اخبار گوناگونی از انتخابات پیش رو به گوش می‌رسد. همین امر سبب شده است که تحلیل تمامی این مسائل در کنار یکدیگر به عنوان پازل انتخابات ۱۴۰۰، دشوار بنماید. حضور نظامیان در انتخابات، ریزش بدنه مردمی اصلاحات، کاهش مشارکت مردم و رد صلاحیت‌ها مسائل مهمی در این حوزه هستند. همین امر باعث شد تا «آرمان ملی» گفت‌وگویی با محمد سلامتی، فعال‌سیاسی اصلاح‌طلب داشته باشد که در ادامه می‌خوانید.‌‌‌

عده‌ای بر این باور هستند که عملکرد دولت موجب ریزش بدنه مردمی اصلاحات شده است. آیا اصلاح‌طلبان بخشی از پشتوانه مردمی خود را از دست داده اند؟ علت این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چون اصلاح‌طلبان حامی اصلی آقای روحانی در به قدرت رسیدن ایشان بودند، طبیعی است که عملکرد مثبت یا منفی دولت ایشان به پای اصلاح‌طلبان نیز نوشته شود. اصلاح‌طلبان نباید سعی کنند از زیر بار این موضوع شانه خالی کنند. باید در این زمینه صادقانه رفتار و سهم خود را در نتیجه عملکرد دولت بپذیرند. بی‌تردید از آن جا که انعکاس معدل کارهای دولت آقای روحانی در نظر اکثریت مردم چندان رضایت بخش نبوده است، به همان نسبت تاثیر منفی روی اعتبار حامیان آن یعنی اصلاح‌طلبان به جا می گذارد.

لذا به همان نسبت نیز روی پشتوانه مردمی اصلاح‌طلبان تاثیرگذار بوده و آن‌ها بخشی از پشتوانه خود را مایوس کرده و از دست می‌دهند. نکته مهم این است که در شرایط بحرانی ناخواسته و تحمیلی متاسفانه همه توجه‌ها به سمت نقطه ضعف‌ها و حتی بزرگ‌نمایی آنها جلب می‌شود و نقاط مثبت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند.

در عملکرد دولت آقای روحانی به نقاط مثبت متعددی نیز می‌توان اشاره کرد که بعضا عبارت اند از: 1 - ایجاد آرامش در اقتصاد و کنترل تورم در دولت یازدهم به دنبال تورم افسارگسیخته و ناپایداری اقتصادی در دولت‌های نهم و دهم. 2 - ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی پس از یک دوره بسته بودن این فضا در دولت قبلی .3 - توافق تاریخی بین ایران و قدرت‌های بزرگ تحت عنوان «برجام» و رفع خطر تحریم گسترده و احتمال دخالت نظامی با مستمسک قرار دادن مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد. 4 - برخورد همه جانبه با مسأله ویروس کرونا و کنترل تحسین برانگیز نسبی آن به‌رغم محدودیت‌های مختلف ناشی از تحریم اما آنچه که بیش از هر چیز باعث شده است که دولت آقای روحانی مورد آماج حملات قرار گیرد مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌های یک جانبه آمریکا است. فشار این تحریم‌ها را نمی‌توان دست کم گرفت. با هر کشور دیگر هم اگر چنین رفتاری می‌شد، به راحتی نمی‌توانست از پس آن برآید. هر دولت دیگری هم اگر سرکار بود، با مشکلات فراوان روبه‌رو می‌شد.

ظرفیت‌ها، مقاومت و صبر و بردباری مردم توانست بر فشارها غلبه کند. در این زمینه هم نحوه دور زدن تحریم‌ها قابل تقدیر است اما شکی نمی‌توان داشت که دولت به‌رغم همه این‌ها می‌توانست با اقدامات خاص برای شرایط بحرانی، فشار بر دوش مردم را کم کند. نمی‌بایست نسبت به تولید، اشتغال و معیشت مردم روال کار را به شکل معمول پیش گرفت. برای حل آن‌ها می‌بایست شیوه مبارزه با کرونا را انتخاب می‌کرد اما این کار را نکرد. اصولا هنر مدیریت درسطح کلان نشان دادن قدرت مانور در مقابل بحران‌های پیش بینی نشده است. از ابتدای دولت آقای روحانی این بحران وجود داشت و بعد تشدید شد. لیکن دولت به دلیل ضعف بینشی و مدیریتی نتوانست بر آن فائق آید. مهمتر اینکه دولت آقای روحانی به ندرت به پیشنهادات اصلاحی اصلاح‌طلبان توجه کرده است و تقریبا می‌توان گفت که پس از اینکه رای اصلاح‌طلبان را گرفت، با آنها خداحافظی کرد. نتیجه همه این ضعف‌ها و ندانم‌کاری‌ها، فشار اقتصادی بیشتر به مردم، کاهش اعتبار دولت و از دست رفتن بخشی از پشتوانه مردمی حامی دولت یعنی اصلاح‌طلبان شد. البته درک این مطلب راحت است که اگر رئیس‌جمهور نامتعادل آمریکا از برجام خارج نمی‌شد و حداقل همان رویه رئیس‌جمهور قبل را ادامه می‌داد (گرچه در کار او هم کلک و حیله و کارشکنی بود)، وضع اقتصادی ایران به این مرحله نمی‌انجامید که تا این اندازه قابل انتقاد باشد. لذا به نظر می‌رسد که اگر منصفانه عملکرد دولت مورد قضاوت قرار گیرد، ضمن وجود انتقادات جدی به آن، کارهای قابل تقدیر آن را نباید نادیده گرفت و به همان نسبت جبهه اصلاحات نباید خیلی ملامت شود. اگر این واقعیت‌ها برای مردم به درستی تبیین گردد، شاید پشتوانه مردمی اصلاح‌طلبان، اقبال مجددی از خود نشان دهند ولی چه بخواهیم و چه نخواهیم، جبهه اصلاح‌طلبان تنها سخنگوی طبقات محروم و متوسط و در خدمت آن‌هاست و هنوز جایگزینی برای آن تعریف نشده است. لذا اگر به فرض جبهه اصلاحات در حمایت از آقای روحانی خطا هم کرده باشد، باید به او فرصت داده شود تا جبران کند.

 

اصولگراها عمدتا فاقد یک پشتوانه اجرایی مثبت و قابل قبول جمعی و تشکیلاتی هستند

 

در هــفته‌های اخیر توهین‌هایی از سوی صداوسیما و برخی چهره‌های اصول‌گرا به دولت شده است. تا چه حد می‌توان این موضوع را رویکردی انتخاباتی برای تخریب چهره رقبا دانست؟

من موافق این موضوع نیستم که موضع‌گیری یا نظرات یک فرد را باید به حساب جناحی که آن فرد به آن وابسته است گذاشت. در نبود تشکیلات‌های منسجم و پاسخگو، بسیاری از اظهارنظرها و موضع‌گیری‌ها عمدتا جنبه فردی به خود می‌گیرند و بسیاری از رفتارها انعکاس خصلت‌های فردی است.

با وجود این مهم، چون اصولگراها عمدتا فاقد یک پشتوانه اجرایی مثبت و قابل قبول جمعی و تشکیلاتی هستند(زیرا اوج تلاش اجرایی‌شان در دولت‌های نهم و دهم بود که صدمات وارده به کشور را در این دوره اغلب افراد منصف خودشان هم اذعان دارند)، لذا ناگزیرند برای اثبات خود در ذهن مردم، رقیب را مورد حمله قرار دهند. البته کار دولت بی‌عیب و نقص نیست، اما آنها در مقامی نیستند که بتوانند آن را منصفانه مورد نقد قرار دهند ولی آنها این کار را می‌کنند، چون به دلیل نداشتن یک بیلان مثبت، این تنها راه تبلیغاتی انتخاباتی آن‌ها است. یعنی تخریب چهره‌ها و نفی دستاوردهای رقیب. البته با این کار به نفی خود کمک می‌کنند. چون با ادعای تشرع و انقلابی بودن، کاری انجام می‌دهند که هردو این عناوین زیر سوال می‌رود. بنابراین باید انتظار داشت که هرچه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک می‌شویم، تخریب دولت و عملکرد آن و حمله به اصلاح‌طلبان نیز شدیدترشود. یعنی همان شیوه کشورهای غربی بخصوص آمریکا. ظاهرا برای عده‌ای ارزش‌های اسلامی و انقلابی در این موارد کارآیی ندارند.

 

 

این احتمال هست که چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب برای انتخابات ۱۴۰۰ ردصلاحیت شوند

 

اصلاح‌طلبان از احتمال ردصلاحیت شدن چــهره‌های اصلــی خــود در ۱۴۰۰ هراس دارند. احتـمال ردصلاحیت اصلاح‌طلبان را چـگونه ارزیابی می‌کنید و آسیب‌های این موضوع برای کشور چیست؟

این احتمال هست که کما فی‌السابق چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب داوطلب نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری در 1400 ردصلاحیت شوند. گرچه این کار موجب نارضایتی اکثریت مردم شده و ممکن است مستقیما روی تصمیم آنها در مورد مشارکت در انتخابات، اثرگذار باشد، البته در این دوره که به دلیل برداشت عموم از عملکرد دولت، وجهه و پشتوانه مردمی اصلاح‌طلبان صدمه دیده است، ردصلاحیت عناصر اصلی آنها، ممکن است آنان را در معرفی کاندیدا دچار تردید کند اما به نظر نمی‌رسد تصمیم‌گیرندگان بررسی صلاحیت‌ها به این مهم وقعی نهند. آنها چارچوب ذهنی خاص خود را دارند. عمدتا به شرکت گسترده مردم اعتقادی ندارند. ظاهرا بیشتر به حفظ قدرت می‌اندیشند تا حفظ مردم. نمی‌دانند که چنین شیوه‌هایی قابل دوام نیست. این موضوع بالاخره به تشدید تضاد منافع بین اکثریت و اقلیت می‌انجامد. از سوی دیگر این کار روی وجهه نظام در سطح بین‌المللی نیز تاثیر بسیار سوء دارد. البته این تاثیر هم از نظر آن‌ها اهمیت چندانی ندارد.

 

رقابتی بودن انتخابات در مشارکت مردم بسیار مؤثر است

 

چه رویکردی باعث خواهد شد، کاهش مشارکت مردم در انتخابات اسفند ۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری تکرار نشود؟

بی‌تردید وقتی مردم حضورشان در انتخابات را مؤثر و سرنوشت‌ساز ببینند، مشارکت جدی در انتخابات به عمل می‌آورند. لذا اگر مردم ببینند کاندیداهای واقعی و مورد قبول‌شان می‌توانند در عرصه انتخابات حضور پیدا کنند، انگیزه قوی برای مشارکت در انتخابات و دادن رای پیدا می‌کنند. حتی شرایط خاص بحران ناشی از تحریم‌ها و ویروس کرونا نمی‌تواند مانع جدی برای مشارکت آن‌ها شود. به هر حال رقابتی بودن انتخابات در مشارکت مردم بسیار مؤثر است. بر این نکته باید تاکید داشت که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن به عنوان رئیس جمهور در آمریکا، به احتمال زیاد معادلات جدیدی در عرصه سیاسی و در نقاط مختلف جهان شکل خواهد گرفت. یکی از موضوعات مورد توجه در این معادلات جمهوری اسلامی ایران است. اگر بخواهیم ایران در این معادلات دست برتر را داشته باشد، صرفا با حضور گسترده مردم سر صندوق‌های رای امکان‌پذیر می‌گردد. لذا باید همه سعی کنند تا این هدف تحقق پیداکند. لذا مسئولان در صف اول موظفین تدارک چنین شرایطی هستند.

مردم از چه نامزدی و با چه خصوصیاتی در انتخابات پشتیبانی خواهد کرد؟

به نظر من مردم عمدتا دنبال انتخاب کسی می‌روند که: اولا صداقت داشته باشد، ثانیا برنامه قابل قبول و قابل اجرایی را برای عبور از وضع فعلی داشته باشد و ثالثا درکارنامه خود سابقه انجام کار مثبت داشته باشد اما گذشته از ویژگی‌های کلی ضروری و مبتنی بر کارآیی مزبور، مردم در درجه اول انتظار دارند نامزد ریاست جمهوری مورد نظرشان، درصورت رای آوردن، در درجه اول در پی حل مشکلات اقتصادی که اکنون مهمترین مسأله است، با برنامه حرکت کند. این خواسته اکنون هم مورد توجه طبقه محروم و هم مورد توجه طبقه متوسط است. لذا موضوع تولید، اشتغال و کنترل تورم در اولویت مطالبات مردمی قرار می‌گیرند که نامزدها باید به آن توجه ویژه داشته باشند.

یکی از بیم‌های موجود، یکدست شدن قوا با انتخاب یک اصول‌گرا در انتخابات ۱۴۰۰ است. تبعات یکدست شدن قوا برای کشور و مردم چیست؟

به نظر من یکدست شدن قوا درصورتی که نماینده اکثریت جامعه باشند، عیبی ندارد. حتی ممکن است به اتکای این یکدستی و باکمک اکثریت مردم نیز کارهای بزرگی انجام داد اما اگر یکدست شدن با نمایندگان اقلیت انجام شود، یعنی کنار گذاشتن اکثریت و نتیجه آن نیز ناامیدی و احساس دوری از نظام خواهد بود. هیچگاه نمایندگان اقلیت نمی‌توانند مطالبات اکثریت را پیگیری کنند. اقلیت در ایران خیلی که هنر کند، فقط می‌تواند جامعه را برای درجا زدن مدیریت کند.

نام نظامیان نیز در میان نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری دیده می‌شود. آیا یک نظامی می‌تواند مشکلات کشور را رفع کند؟

اینکه نظامیان نیز در انتخابات ریاست جمهوری آینده کاندیدا شوند، هیچ اشکالی نمی‌تواند داشته باشد. اشکال فقط زمانی به وجود می‌آید که نظامی‌ها ضمن حضور در رقابت‌های انتخاباتی و به تبع آن جناحی، ارتباط خود را با تشکیلات و بدنه نظامی حفظ کنند. این خود به شدت موجب تضعیف امنیت ملی می‌گردد اما در غیر این صورت کاندیداتوری آن‌ها را باید عادی تلقی کرد و بی‌مورد حساسیت به خرج نداد. همانطور که در گذشته نیز وجود داشته است اما این که آیا یک نظامی می‌تواند مشکلات کشور را رفع کند؟ مسأله دیگری است. معمولا نگاه غالب هرکس به مسائل اجتماعی، نگاه ناشی از تخصص او است. یک اقتصاددان بیشتر از زاویه اقتصادی مسائل اجتماعی را بررسی کرده و دنبال راه حل اقتصادی برای حل مشکلات می‌گردد. یک عنصر صرفا سیاسی یا متخصص امور سیاسی، معادلات سیاسی را عمدتا در اولویت بررسی‌ها و راه‌حل‌ها می‌بیند و همینطور یک نظامی کارکشته نمی‌تواند خود را از دخالت اندیشه مناسبات نظامی‌گری در حل مسائل اجتماعی نجات دهد. درصورتی که حل مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و به خصوص سیاسی در جامعه به شیوه‌ها و انعطاف‌هایی نیاز دارد که غلبه تفکر نظامی آن را خنثی می‌کند. به همین علت ملاحظه می‌کنیم که در اغلب کشورهایی که نظامی‌ها قدرت را در دست گرفته‌اند، اقدامات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درست پیش نرفته و پس از مدتی باتجربه منفی ناگزیر شده‌اند، قدرت را به غیرنظامیان برگردانند.

 

به تجربه ثابت شده که مردم به کاندیدا‌های نظامی اقبال نکرده‌اند

 

می‌توان انتظار داشت مردم از یک نامزد نظامی برای انتخابات ۱۴۰۰ استقبال کنند؟

انتخاب مردم هرچه باشد قابل احترام است. شاید در زمانی با توجه به شرایط و عدم وجود رقابت‌های مورد نظر این اتفاق بیفتد اما به تجربه ثابت شده که در ایران مردم به کاندیدا‌های نظامی اقبال نکرده‌اند. در انتخابات 1400 نیز بعید به نظر می‌رسد که این نگرش مردم عوض شود. البته از زاویه دیگری اگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان از جمله ایران، شانس رای آوری نظامیان در یک انتخابات رقابتی کم است. دلیل آن هم این است که در عصر حاضر و به خصوص با توسعه طبقه متوسط و به تبع آن مطالبات این طبقه که توسعه سیاسی در درجه اول آن قرار دارد و گسترش فضای مجازی که آن نیز فضای باز سیاسی را می‌طلبد، استنباط این است که یک نظامی قادر به تامین چنین مطالباتی نیست، بلکه ممکن است درجهت عکس آنها عمل کند.

 

اصلاح‌طلبان در این انتخابات باید با کاندیدای اصلاح‌طلب وارد رقابت‌های انتخاباتی شوند

 

نام فردی مانند علی لاریجانی نیز در میان گزینه‌های احتمالی اصلاح‌طلبان در انتخابات بیان شده است. آیا حضور او به عنوان نامزد اصلاح‌طلبان راهگشا خواهد بود؟

تا به حال عناصر اصلاح‌طلب اشخاص مختلفی را به عنوان گزینه‌های احتمالی اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری مطرح کرده‌اند. همه اینها به عنوان نظر شخصی افراد مطرح شده‌اند. هنوز جبهه اصلاح‌طلبان به جمع‌بندی خاصی در این زمینه دست پیدا نکرده است. نظر غالب حکایت از این دارد که اصلاح‌طلبان در این انتخابات باید با کاندیدای اصلاح‌طلب وارد رقابت‌های انتخاباتی شوند. گرچه درانتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم، همچنین در انتخابات دوره دهم مجلس، اصلاح‌طلبان بر اساس ضرورت‌هایی، با ائتلاف با اصول‌گرایان معتدل وارد رقابت‌های انتخاباتی شدند اما در انتخابات آتی چنین ضرورتی وجود ندارد و اصلاح‌طلبان باید باکاندیدای صرفا اصلاح‌طلب خود وارد میدان شوند، تا بتوانند به طور کامل پاسخگوی عملکرد پس از پیروزی احتمالی او باشند. اصولا باید تلاش کرد، مسیر فعالیت احزاب و جناح‌ها به این سمت سوق پیدا کند. ضمنا به نظر من اصلاح‌طلبان باید بدانند که وقتی آن‌ها به عنوان سخنگویان طبقات محروم و متوسط به حساب می‌آیند، پیگیری مطالبات آن‌ها توسط عناصری از جناح‌های دیگر غیرممکن است. این اصلاح‌طلبان هستند که می‌توانند به شکل اصولی و ساختاری منافع محرومین و مستضعفین را پیگیری کنند. همان‌ها هستند که می‌توانند توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی و تحقق معیارهای جامعه مدنی را به سرانجام رسانند. در جناح اصول‌گرا گرچه جمع‌های قابل ملاحظه‌ای به پذیرش معیارهای اصلاح طلبی سوق پیدا کرده‌اند اما آن‌ها هنوز با توجه به معذوریت‌های تشکیلاتی، اعتقادی و ارتباطاتی، قادر به پیگیری هیچ یک ازمطالبات طبقات محروم و متوسط به شکل ساختاری نیستند. بنابراین اگر اصلاح‌طلبان به دنبال حل اساسی مشکلات مردمند، نباید سراغ عناصر غیر اصلاح‌طلب بروند.

مشارکت حداقلی در انتخابات‌ها چه مضراتی برای سپهر سیاسی ایران به همراه دارد؟

مشارکت حداقلی یعنی نارضایتی حداکثری. این امر برای کشوری که بر محور مردم می‌چرخد، نگران کننده است. در روابط بین‌الملل نیز، مشارکت حداقلی یک امتیاز منفی محسوب شده و طرف‌ها را به طمع می‌اندازد.

مشاهده خبر در جماران