کدخبر: ۱۴۹۳۵۸۹ تاریخ انتشار:

یادداشت/

«انقلابی» به سبک حاج قاسم

وقتی به ادبیات فاخر از تبار قاسم سلیمانی ها می نگریم، لطافت، شرافت، حسن خلق، بزرگ منشی، رشد ، تعالی ، شکوفایی ، عقل ، تدبیر ، آرامش ، امنیت و معنویت از آن به مشام می رسد؛ ما امروز نیازمند جدی به سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی ها هستیم.

پایگاه خبری جماران: شهید حاج قاسم سلیمانی نقل می کند : «یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبالش بودیم که هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطّلاعاتی برای مذاکره به منطقه خاصی دعوت کردیم و پس از ورود آن‌ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ما وقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم.

رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم و دستور رهبری را عملی کردم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله! من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. اما مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی» ( ذوالفقار ، 1398 ، ص 132 )

از سوی دیگر یکی از همکسوتان سابق حاج قاسم در کلیپی می گوید: وقتی حضرت آقا تشریف آوردند و درهنگام بازدید از چادرها  در داخل یکی از آنها چند لحظه ای نشستند. من بعدها محل نشیمنگاه حضرت آقا را شناسایی کردم  و یک سکو (قدمگاه) در آنجا زدم و... اما برخی از افراد (تعبیر وی در اینجا خیلی رکیک است و قابل گزارش نیست) این را به حضرت آقا خبر دادند،  از دفتر رهبری به من پیام آمد که آنجا را جمع بکنم و قبول نکردم،  بار دوم  وقتی ، تلفنی این پیام را ابلاغ کردند در جواب گفتم: سلام مرا به آقا برسانید و بگویید که من این سکو را جمع نمی کنم.  آنها گفتند که پس چکار می خواهید بکنید؟ گفتم که دنبال یک فرد خیر هستم تا برای این قدمگاه  روکش طلا بگیرم . بار سوم  که در مراسم دیدار حضوری ، خود رهبری به وی  تذکر داده و پیامدهای ناگوار این جور کارها را به او گوشزد می کنند تا آنجا را تخریب کند  ولی به گفته خودش در کلیپ، باز گوش نکرده و سکو را از آنجا بر نمی دارد. ( متن مصاحبه در آپارات)

1 -  این دو خاطره فوق ، بیانگر وجود دو نوع تفکر، دو دیدگاه و دو  نوع سبک زندگی در میان دوستداران نظام مقدس جمهوری اسلامی است و در سطوح مختلف جامعه ، از حوزه و دانشگاه گرفته تا سپاه، بسیج، ارتش و سایر ادارات و ارگان های انقلابی  و حزب اللهی ها را تحت پوشش خود قرار داده است. به عبارت روشن تر این دو نفر در واقع  ، نمایندگی  دو سبک زندگی را بر دوش گرفتند و نماد دو فرهنگ متضاد هم هستند، یکی به هر انگیزه و هدفی و لو در ظاهر به دفاع از نظام و رهبری تظاهر دارد ، اما در واقع به خطابات، توصیه ها حتی تشر های  رهبری هیچ اعتنایی ندارد و تنها به تشخیص خود عمل می کند و با زبانحال فرهنگ غلط « ولایت بر فقیه» را ترویج و توصیه می کند ؛ آن دیگری معتقد و ملتزم به « ولایت فقیه» و مطیع  واقعی  به رهنمود های رهبری است و قدم به قدم پشت سر رهبری حرکت می کند و هرگز حاضر نیست  پایش را از گلیم خود دراز تر کند. 

2 – پیروان  هر دو تفکر و سبک زندگی  از دلسوزان انقلاب ، نظام و بعض آنها از نزدیکان امام و رهبری به شمار می آیند ، اما عملکرد گروه دوم همیشه هزینه ساز بوده و مایه بد بینی مردم و جوانان به همه چیز شده است و البته برخوردهای  مناسب و متعادل  گروه اول  همواره هزینه دومی ها را بر دوش گرفته  و  برخوردهای آنچنانی اینان  را جبران  و تعدیل کرده  و مظهر افتخار ، بزرگی ،  بزرگواری و سپر بلا برای نظام ، امام و رهبری شده اند.  

3 –شهید حاج قاسم سلیمانی ، تنها مصداق این نوع سبک زندگی نبود و نیست، قبل از وی، شخصیت هایی مانند : شهیدان چمران،  رجایی،  مهدی و حمید باکری، جهان آرا،  باقری، خرازی، برونسی، آوینی،  کاوه ، همت ،  صیاد شیرازی ، کاظمی ، تهرانی مقدم و اخیرا فخری زاده را داشتیم که  از پیشگامان  این عرصه بودند و همه مظهر ادب ، اخلاق ، تواضع ، سعه صدر ، صداقت ، صبر و پاکی به شمار می آمدند ، چنان که هم اکنون نیز  از همین تبار  افرادی زیادی در همه آن مراکز که شمردیم ، حضور دارند و به صورت گمنام، بی ادعا و بی توقع  در لایه های گوناگون نظام به خدمت ادامه می دهند و  مایه امیدواری انقلاب ، مردم و رهبری هستند.

در طرف مقابل نیز می توان از افرادی نام برد که مرتب برای نظام ، مردم ، امام و رهبری هزینه درست کردند و در آینده هم خواهند بود و لزومی ندارد از آنها اسم برده شود، چنانکه خصایص مشترک اینان ، سطحی نگری، هتاکی، فحاشی، بی منطقی، سیلی  و اتهام زدن به این آن ، هتک حرمت از بزرگان و خود محوری بوده است و جالب است که دشمن نیز هرگز با اینها کاری ندارد و بیشتر آنها را ترور کرده و به شهادت می رساند!

4 – برای این که فاصله و عمق فرق این دو  سبک زندگی  و انقلابی گری روشن تر بشود ناچاریم به دو نمونه برداشت طرفین از رهنمودهای رهبری دقت و تامل کنیم تا معلوم شود فرق ازکجا تا به کجاست؟ وقتی رهبری مطالبی را پیرامون «آتش به اختیار » مطرح ساختند ، حاج قاسم سلیمانی ها آن را در جای مناسب خود و دقیقا مورد نظر رهبری به کار گرفتند، «ستاد بازسازی عتبات عالیات»، «ستاد بازگشت عراقی ها به وطن» و «ستاد بزرگداشت مراسم پیاده روی اربعین» و... تاسیس کردند و این همه خیر و برکت برای مردم عراق ، ایران و جهان به ارمغان آوردند؛ از سوی دیگر می بینیم افراد مقابل این توصیه ناب و حیاتی را فقط در مرگ و میر این آن و هتاکی، فحش کوچه و بازاری به خانواده های محترم ، بالا رفتن از دیوار سفارت فلان کشور و در نهایت انرژی خود را در ساخت همین جور قدمگاه های کذایی  و خرافات بکار گرفتند که علاوه موجب اذیت، آزار  و دردسر برای مردم و رهبری شده، باعث  بدبین کردن دیگران ، ترویج خرافات  و شیوع فرهنگ چاپلوسی گردیده و هیچ پیامد مثبتی  هم نداشته است.

نمونه دیگر ، با این که رهبری بارها در مقابل استیضاح کنندگان رییس جمهور روحانی خیلی قاطع و صریح ایستادند و مانع شدند ، اما بعضی از اینها گفتند که نه خیر رهبری مجبور به این کار شده و در واقع موافق استیضاح هستند ولی نمی توانند تصریح بکنند ؛ بعد هم شاهد تاریخی آوردند و گفتند: « در ماجرای جنگ نهروان نیز وقتی علی علیه السلام  به مالک دستور داد از جلوی خیمه معاویه برگردد در واقع راضی نبودند  و مجبور به این دستور شدند! و مالک نبایستی به این دستور عمل می کرد، بلکه  می رفت شیوخ نهروان را می کشت!» در حالی که این ، یک نوع توهم ، برداشتِ خشونت طلبانه  و وارونه از تاریخ است ، بیقین اگر مالک اشتر خودسرانه می رفت و آنها را می کُشت سزاوار توبیخ بود ؛ اما امروز می بینیم احدی مالک را توبیخ و سرزنش نمی کند و همه او را به خاطر اطاعت از مولایش می ستایند.

5 – وقتی به ادبیات فاخر از تبار قاسم سلیمانی ها می نگریم، لطافت، شرافت، حسن خلق، بزرگ منشی، رشد ، تعالی ، شکوفایی ، عقل ،  تدبیر ،  آرامش  ، امنیت و معنویت از آن به مشام می رسد ؛ اما ادبیات طرف مقابل ، بسیار خشن ، امنیتی ، گزنده ، سست ، سخیف ، مضطرب ، کوچه و بازاری  ، خرافاتی و در نهایت  انحطاط و سقوط است ؛ حتی نزدیکترین دوستان هم از آن اعلام برائت  و احساس تنفر و انزجار دارند. در قاموس اینان، پسران آستین کوتاه و دختران بی حجاب یا بد حجاب را باید به دریای خزر و خلیج فارس ریخت تا طعمه کوسه ها بشوند، اما در مکتب حاج قاسم ها ، همه ی آنها  خودی و فرزندان ایران به شمار می آیند و در آغوش نظام و انقلاب جای می گیرند. 

6 – باید از گذشته ها عبرت گرفت و از رفتار هایی که برای نظام،  انقلاب، رهبری و مردم هزینه ساز هستند دوری جست. باید از سبک  انقلابی گری حاج قاسم ها حمایت و ترویج کرد. نظام و انقلاب ما در صورتی رشد و تعالی یافته و شکوفا خواهد شد که از این آسیب ها و خسارت ها در امان  بماند. ما امروز نیازمند جدی به سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی ها هستیم؛ ما پیروان سبک مقابل را هرگز ضد انقلاب و یا نفوذی نمی بینیم، همه در یک خانواده برادر هم هستیم؛ آنها نیز دوستدار امام، رهبری و دلسوز انقلاب و نظام هستند؛ اما چه باید کرد دوستی آنان بیشتر به دوستی «خاله خرسه» شبیه است که وقتی سنگ بزرگی برداشت تا مگس سِمِج را از صورت دوستش دور کند، اما سنگ قبل از آن که به مگس بخورد، سر و صورت دوستش را برای همیشه متلاشی ساخت فلذا باید از این گونه دوستاران دلسوز بیشتر مراقبت ، مواظبت و حراست  شود تا بیش از این خرابکاری نکنند.

در ایام اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب و دهه مبارک فجر  در مقابل  تقوا  ، متانت  ، صداقت  ، خلوص و شخصیت ستودنی  و دوست داشتنی وی سر تعظیم فرود می آوریم و یاد و نامش را گرامی می داریم. راهش پاینده و سبک و سیاقش  پر رهرو باد.

مشاهده خبر در جماران