یادداشت/
سروش و خدمت به سنت گرایان اقتدارگرا
خلاصه سخن سروش آن است که: «تمام آنچه تا کنون، به جهت خشونت آمیز بودن، توسط روشنفکران، از دین دانسته نمی شد، عین متن دین است» و «نواندیشان دینی، بی جهت تلاش می کنند تا بگویند اسلام از آرای خشن و تند مبراست». پس ، از سخن سروش می توان نتیجه گرفت که «هر چه اقتدارگرایان داخلی می گویند و می کنند ،عین دینداری و شریعت سنتی و رفتار اولیاء دین است».
پایگاه خبری جماران: برای اهل فضل که مباحث حوزه دین پژوهی را دنبال می کنند پوشیده نیست که سخنان هفته های اخیر دکتر عبدالکریم سروش بلوای سنگینی در میان روشنفکران و نو اندیشان به راه انداخته است. سخن امروز من البته نه در تبیین و نقد آرای دکتر سروش است و نه در توضیح دلائل منتقدانش ،چراکه این امر هم مجال گسترده تری را می طلبد و هم توان بیشتری را اقتضا می کند. اما آنچه در این نوشته کوتاه مطرح می کنم نکته ای دیگر است.
برای هر خواننده و شنونده ای جالب است که بعد از سخنان سروش بیشترین حجم از انتقادها از ناحیه روشنفکران دینی ( و بیشتر خارج نشین) بود که متوجه سخنان او شد. و در قیاس با آنچه آنها در نقد سروش گفتند، آنچه در حوزه های علمیه و دانشگاه های داخلی، و به خصوص سنت گرایان، به وقوع پیوست ناچیز بود. اما چرا چنین بود؟
از دید من - که البته ممکن است ناتمام باشد- علت مخالفت «دوستان دیروز سروش» با او، آن نیست که در سخنان او «مخالفت با دینداری» را ملاحظه می کنند، چرا که چه بسا سخنان قبلی سروش از این حیث فرقی با آنچه اخیرا گفته است ندارد. بلکه مخالفت ایشان به جهت «نتیجه سیاسی و اجتماعی» ای است که بر سخنان اخیر سروش مترتب است.
خلاصه سخن سروش آن است که: «تمام آنچه تا کنون، به جهت خشونت آمیز بودن، توسط روشنفکران، از دین دانسته نمی شد، عین متن دین است» و «نواندیشان دینی، بی جهت تلاش می کنند تا بگویند اسلام از آرای خشن و تند مبراست». پس ، از سخن سروش می توان نتیجه گرفت که «هر چه اقتدارگرایان داخلی می گویند و می کنند ،عین دینداری و شریعت سنتی و رفتار اولیاء دین است». البته سروش در نهایت می گوید که «امروز ما نباید مثل پیامبر و اولیاء دین عمل کنیم.» اما اگر کسی مدعای آخر او را نپذیرد و بگوید «می خواهد مثل پیامبر و مطابق با «هر آنچه او فرموده» عمل کند»، از دیدگاه سروش باید به همان کاری دست بزند که امروز اقتدارگرایان عمل می کنند.
و این همان است که برای روشنفکران دینی دردآور است. آنها عمری تلاش کرده اند که بگویند «دین، آن چیزی نیست که اقتدارگرایان و سنتی ها می گویند. دین را باید در بستر زمان تحلیل کرد. دین را نمی توان بدون توجه به شرایط صدور و زمان و مکان تحلیل کرد و ...»
پس اینبار سخن سروش فرقی با «سنتی ها» ندارد. تمام گزاره های آنها را درباره «آنچه پیامبر کرده است و گفته است» می پذیرد و تنها می گوید هر آنچه بوده برای خود پیامبر بوده و از اختصاصات اوست و ربطی به امروز ما ندارد.
و این همان نکته ای است که روشنفکران را به هم می ریزد. چون می بینند یکی از «بزرگترین روشنفکران معاصر» بر فهم صحیح «اندیشه سنتی» صحه گذاشته است و همان برداشتی از اسلام را مطابق با حقیقت دین دانسته است که نواندیشان دینی بارها می گویند «اگر اسلام این است ما به آن کافر هستیم»
و جالب اینجاست که روشنفکران خارج نشین بیشتر با این «ارتداد سروش از روشنفکری» بر سر دعوا هستند. چرا که به «مقتضای قلت هواداران» زودتر دریافته اند که آنچه از سخن سروش پذیرفته خواهد شد ،همان قسمت نخستین است و کمتر کسی از دینداران ، با او در اینکه «آنچه پیامبر گفته است ربطی به امروز ندارد» همدل می شود.
پس شاید بتوان گفت سروش بیشترین خدمت را در عمل به «سنت گرایان اقتدارگرا » کرده است.
مشاهده خبر در جماران