یادداشت/
نامه امام به گورباچف و پیشبینی معجزه گونه که جهان را شگفت زده کرد
روز یازدهم دی ماه برابر است با سالروز ارسال پیام تاریخی امام خمینی به گورباچف، صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در سال ۱۳۶۷، پیامی غیر منتظره و به معنای واقعی کلمه امامانه؛ در حالی که هیچ شخصیت سیاسی و اندیشمندی چنین تصوری نداشت، امام دست به نگارش این پیام زدند و سیاستمداران شوروی و جهان را به شگفتی واداشت.
روز یازدهم دی ماه برابر است با سالروز ارسال پیام تاریخی امام خمینی به گورباچف، صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در سال ۱۳۶۷، پیامی غیر منتظره و به معنای واقعی کلمه امامانه در حالی که هیچ شخصیت سیاسی و اندیشمندی چنین تصوری نداشت، امام دست به نگارش این پیام زدند و سیاستمداران شوروی و جهان را به شگفتی واداشت، زیرا در آن زمان که هنوز حوادث بعدی اتحاد جماهیر شوروی رخ نداده بود، کسی تصوری نداشت که این پیام چه مناسبتی دارد و چرا رهبر جمهوری اسلامی ایران به چنین پیامی همت گماشته است.
این پیام بلند و ارزشمند در بردارندۀ نکات و مطالب بسیار شگرف و عمیقی است و پرداختن به همه آنها وقتی فراخ و فرصتی بلند میطلبد.
حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی که در صدر هیأتی این پیام را به گورباچف ابلاغ کردند، در سال ۱۳۷۲ شرحی بر آن نوشتهاند که بسیار خواندنی و قابل تأمل است.
ایشان مطالب خودشان را ابتدا با مقدمهای آغاز کرده و در این مقدمه به مطالب زیر پرداختهاند: انقلاب اسلامی با هدایت فکری آغاز شد، معنای صدور انقلاب، وراثت انبیاء و ائمه (علیهم السلام)، نهضت اسلامی ایران جهانی است، محتوای معارفی عمیق پیام امام، ابتکار و نبوغ امام در دین شناسی و فقه شناسی، پیوند امام و مردم، تساوی کاخ و کوخ، کیفیت استقبال از هیأت، کیفیت ابلاغ پیام، سپاسگزاری رهبر شوروی و...
این پیام را آیت الله جوادی آملی در سیزده فصل کوتاه توضیح میدهند که مطالعه و تعمق در آن را به علاقهمندان توصیه میکنیم.
در این پیام ابتدا امام به انگیزه و دلیل ارسال پیام اشاره میکند:
از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان، چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن، حل پارهای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود، قابل ستایش است. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۲۰)
نگاه الهی امام خمینی، نگاهی به ماوراء و آفاق جهان بشریت است، خالق بزرگ جهان هستی، مدبّر عالم، خداوند متعال و ورود به جهانی ورای جهان مادی و مادیگرایی، از اینرو برای موفقیت وی یادآور میشود که باید در بیتوجهی اسلاف خود در «خدازدایی» و «دین زدایی» تجدید نظر کنید و ضربهای را که آنان بر پیکر مردم شوروی زدهاند، بزدائید.
سپس به اساس مکتب مارکسیسم که اقتصاد مبنای آنست اشاره میکنند که مبادا برای شکست رد این مکتب به سرمایهداری غرب پناه ببرید و زرق و برق جهان مادی غرب چشم شما را خیره کند، زیرا آنها نیز به شکل دیگری گرفتار مسائلی هستند.
در این باره ایشان به آقای گورباچف پیشنهاد میکند:
جناب آقای گورباچف! باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسأله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. (همان، ص ۲۲۱)
تحقق پیشبینی معجزه گونه امام در جمله بعدی نهفته است که خطاب به رئیس وقت شوروی نوشت:
جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد. (همان)
بخش مهم این پیام دعوت به جهان توحید و جهان ماورای طبیعی است و دعوت به مطالعه عمیق و موشکافه در فلسفهها و عرفانهای الهی ـ اسلامی است:
آقای گورباچف! وقتی از گلدستههای مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللَّه اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم- به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمّدی- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم- را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهانبینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون میدانند؛ و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمیدانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه میدانند. در حالی که معیار شناخت در جهانبینی الهی، اعم از «حس و عقل» میباشد، و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم میباشد، گر چه محسوس نباشد؛ لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی که ماده ندارد، میتواند موجود باشد. و همان طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است.
قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد میکند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده میشد، لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً میفرماید: لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (همان، ص ۲۲۳)
دعوت به فطرت و توجه به فطرتهای پاک که دعوت به خدای یکتا و مطلق میکند و نیز به جهان آخرت و باقی ماندن انسان در جاودانگی از دیگر بخشهای این پیام حیات آفرین است.
دعوت به افکار و آثار ابن سینا و فارابی، در حکمت مشاء، علاوه بر آثار فلاسفه غرب، برای شناختن بهتر قانون علیت و معلویت و نیز آثار فاخر سهروردی در حکمت اشراق، و در ادامه دعوت به فراگیری حکمت متعالیه ملاصدرای بزرگ فراز دیگری از این پیام را تشکیل میدهد.
روح بلند و عرفانی امام، اجازه نمیدهد اشارهای به عارف بزرگ و نامی، ابن عربی نامدار نداشته باشد لذا برای شناخت افکار و اندیشه باریکتر ز موی محی الدین از او میخواهد که زبدگانی را به حوزه علمیه قم بفرستد تا در فرصت مناسب مطالب او را فرا گیرند.
امام خمینی در پایان این پیام الهی، این چنین دعوت میکند:
جناب آقای گورباچف! اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما میخواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که میتواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. (همان، ص 225)
اعتقاد امام بر این بوده و هست که اسلام ناب محمدی، نه اسلام آمریکایی میتواند جهان بشریت را نجات است، به شرط آنکه به صورت صحیح و درست ارائه شود و در عمل آنگونه که رسول گرامی اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) به آن اعتقاد داشتند و عمل کردند، عرضه شود.
وقتی آقای گورباچف پس از مدتی آقای ادوارد شوارد نادزه (وزیر امور خارجه شوروی) را به همراه پیام خود به عنوان جواب به دیدار امام فرستاد و محتوا و ادبیات پاسخ او در سطح دیپلماسی بوده، امام خمینی در هشدار و تلنگری هدایتگرانه او را به مبدء و معاد توجه می دهد و میگوید:
من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.( همان ؛ ص301)
مشاهده خبر در جماران