ادعای یک فعال اصولگرا: اختلافات در جریان اصلاحات بر سر شخص خاتمی است!
ایمانی فعال اصولگرا می گوید: در مورد اصلاحطلبان اصلا این گونه نیست که آسان تر از اصولگرایان به اجماع برسند. اتفاقا یکی از اشکالاتی که وجود دارد بر سر شخص آقای خاتمی است به بیانی اختلافات درباره شخص سید محمد خاتمی است. خاتمی نه فقط حالا بلکه در کل سکانداری نیست که اگر حرفی بزند بقیه به حرف او گوش بدهند و در حال حاضر انتقادات تندی از سوی اعضای حزب کارگزاران و یا حتی طیف مشارکت به شخص آقای خاتمی وارد میشود.
به گزارش جماران؛ به نقل از خبرآنلاین، ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا می گوید: نه حدادعادل و نه هیچ کسی دیگر در حال حاضر شیخ جریان اصولگرا نیست. در واقع اصولگرایان دور هم نشستهاند و به صورت دموکراتیک تصمیم گیری میکنند.
تا رسیدن به انتخابات ۱۴۰۰ راه زیادی نمانده و در این مسیر هرچه ناامیدی بر آسمان اصلاحطلبان حاکم شده است اصولگرایان در راه رسیدن به این انتخابات سر از پا نمیشناسند و از آنجا که خود را پیروز میدان میدانند برنامههایشان را با ولع بیشتری پیگیری میکنند.
در این میان صداهای اختلاف برانگیز هم کم شنیده نمی شود. آنچنان که در یک سوی اردوگاه راست جامعه روحانیت و جبهه پیروان علم شورای وحدت را برپا کرده اند و در سوی دیگر این اردوگاه شورای ائتلاف باردیگر فعالیت هایش را از سر گرفته است. لیست کاندیداهای اصولگرایان برای ۱۴۰۰ هم هر روز بلندتر از روز قبل می شود. این شرایط می تواند زمینه ساز شکست اصولگرایان در ۱۴۰۰ شود؟
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا تاکید دارد وجود اختلاف در جریانی که فربه و بزرگ شده است امری طبیعی است اما فعلا دوقطبی شورای وحدت و شورای ائتلاف شکل نگرفته است.
او معتقد است «در جریان اصولگرا در حال حاضر، فردی یا جمعیتی که نقش شیخوخیت را ایفا کند وجود ندارد، نه حدادعادل نه هیچ کسی دیگر.»
ایمانی از برنامه ریزی اصولگرایان برای جذب آراء خاکستری نیز خبر داد و گفت: «اصولگرایان در انتخابات مجلس ۹۸ ، خیلی موفق نبودند اما باید برای ۱۴۰۰ برنامه ریزی جدی کنند.»
*****
*آقای ایمانی! به نظر میرسد برخی چهرهها و طیف های اصولگرا با محور قرار گرفتن جامعتین به ویژه جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات ۱۴۰۰ مخالف هستند، ارزیابی شما در این باره چیست؟
ابتدا باید گفت که این بحثهای جاری در جریان اصولگرایی است که هنوز به تصمیم نهایی نرسیده است به بیانی دیگر این گونه نیست که وحدت اصولگرایان کاملا دو گانه شده یا دو مسیر برای وحدت اصولگرایان ایجاد شده باشد.
هنوز دو قطبی شورای ائتلاف و شورای وحدت هنوز ایجاد نشده است
در واقع این مسائل، از جمله بحثهایی است که تا مدتی همواره در انتخاباتها در قالب کش و قوسها وجود دارد بعد از آن مشخص خواهد شد که سازوکار اصولگرایان یگانه است یا دوگانه. در واقع اینها بحثهای جاری و ادامه دار است و هیچ تصمیم نهایی چه از طریق جامعه روحانیت مبارز و چه از طریق ائتلاف اصولگرایان هنوز اتخاذ نشده است بدین معنا که جامعه روحانیت بگوید ما سازوکار خودمان را داریم و طبق آن حرکت میکنیم و هیچ کاری هم با شورای ائتلاف نداریم و در مقابل شورای ائتلاف هم بگوید ما کاری با جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز نداریم. در نتیجه دو قطب ایجاد شود بنابراین چنین چیزی مطرح نیست بلکه مذاکراتی است که همچنان ادامه دارد.
جریان اصولگرا و اصلاح طلب آنقدر فربه شده اند که هماهنگ کردن آنها سخت شده است
*اما به نظر میرسد اختلاف نظرات آشکاری بین جریان اصولگرایی وجود دارد و ...
هیچ کس نمیگوید که اختلافی بین جریان اصولگرایان نیست همانگونه که هیچ کس نمیتواند بگوید اختلافی بین جریان اصلاحطلب وجود ندارد در بین اصلاحطلبان هم اختلافات زیاد است واقعیت این است که این جناحهای سیاسی به اندازهای فربه و بزرگ شدهاند که هماهنگ کردن بین این سر طیف با آن سر طیفها واقعا کار سختی است از این رو یقینا اختلاف نظر وجود دارد .
بنابراین هیچ کس در میان اصولگرایان یا اصلاحطلبان نمیگوید که هیچ اختلافی از این سر طیف تا آن سر طیف وجود ندارد. در انتخابات مجلس ۹۸ این اختلاف نظرات تا دقیقه ۹۰ ادامه داشت در حال حاضر همین طور است به ویژه اینکه ۶ ماه تا برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ باقی مانده است و یک مدت زمان طولانی است. حتی شاید تا یک ماه قبل از انتخابات، این اختلاف نظرات وجود داشته باشد. در واقع در انتخابات قبلی تا روز چهارشنبه هفته منتهی به انتخابات یعنی روز جمعه، این اختلاف نظرات وجود داشت بنابراین این اختلافات طبیعی است چراکه اختلاف نظر و بحثهای کارشناسی مطرح است. اینکه از همین حالا نتیجه گیری کنیم که سازوکار دوگانهای پیش روی اصولگرایان برای رسیدن به وحدت وجود دارد به نظر میرسد زود است.
*برخی از چهرههای سیاسی اصلاحطلب و حتی اصولگرا بر این باورند که به دلیل وجود شخص آقای خاتمی، اجماع اصلاحطلبان بسیار آسان تر از اصولگرایان است. اما اصولگرایان مدتهاست که به یک رضایت حداکثری دست پیدا نمیکنند و تنها با شیخوخیت و ریش سفیدی با مسائل کنار میآیند.نگاه شما چیست؟
ابتدا باید مفهومی از ائتلاف را درک کرد چراکه اساسا ائتلاف به معنای تنازل از مواضع است. به بیانی دیگر یک طیفی، گروهی و یا جناحی ازمواضع خود برای منافع خودش کوتاه بیاید به معنای ائتلاف است. بنابراین هر کسی بخواهد حرفهای خودش را مطرح کند ائتلافی به وجود نمیآید. به هر حال در تنازل از مواضع و منافع، همیشه نارضایتی وجود دارد چراکه برخی از مواضع خود کوتاه آمدهاند این مسئله همواره بوده است.
اختلافات در جریان اصلاحات بر سر شخص سیدمحمد خاتمی است
در مورد اصلاحطلبان نیز اصلا این گونه نیست که آسان تر از اصولگرایان به اجماع برسند. اتفاقا یکی از اشکالاتی که وجود دارد بر سر شخص آقای خاتمی است به بیانی اختلافات درباره شخص سید محمد خاتمی است. خاتمی نه فقط حالا بلکه در کل سکانداری نیست که اگر حرفی بزند بقیه به حرف او گوش بدهند و در حال حاضر انتقادات تندی از سوی اعضای حزب کارگزاران و یا حتی طیف مشارکت به شخص آقای خاتمی وارد میشود.
بنابراین کار اصلاحطلبان نیز برای انتخابات آسان نیست. از سوی دیگر سالها بود که جریان اصلاحطلب، این موضوع را عنوان میکرد که در جریان اصولگرا، نوعی شیخوخیت وجود دارد به ویژه آن زمان که مرحوم آیت الله مهدوی کنی و حبیب الله عسگر اولادی، در قید حیات بودند بحث شیخوخیت و ریش سفیدی مطرح بود. در واقع یک نفر بالا نشسته و هر چه میگوید بقیه قبول میکنند. اگر این انتقاد جدی همواره به اصولگرایان وارد بود در حال حاضر خود اصلاحطلبان به این بلا مبتلا شدند با این فرض که تفسیر برخی این است که هر چه آقای خاتمی بگوید اصلاحطلبان قبول میکنند.
بنده این را قبول ندارم. حال اگر فرض را بر این بگذاریم که این گونه باشد در واقع یک نقص برای اصلاحطلبان است نه یک حُسن. اینکه آقای خاتمی هر چه بگوید بقیه نیز آن را تکرار میکنند یک نقص است. حتی معتقدم اصولگرایان در حال حاضر به مراتب دموکراتیکتر از اصلاحطلبان رفتار میکنند یعنی همه طیفهای اصولگرا با تمام اختلاف نظراتی که دارند دور هم در شورای ائتلاف مینشینند، بحث و گفت و گو میکنند و در نتیجه تصمیم میگیرند. اتفاقا اختلافی که بین اصولگرایان مطرح است بر سر مسئله شیخوخیت است که ممکن است به عنوان مثال جریان جامعتین یک نظری داشته باشد که سایر طیفها تحت ذیل آنها فعالیت کنند اما بقیه با آن اختلاف نظر دارند یعنی جریان اصولگرا به لحاظ سیاسی پیشرفته تر و دموکراتیک تر رفتار میکند در حالی که بحث شیخوخیتی که در اصلاحطلبان به شخص خاتمی متوقف شده، در جریان اصولگرا وجود ندارد از این رو این یک حُسن جریان اصولگرا است.
حدادعادل شیخ جریان اصولگرا نیست
* اما در برخی انتخابات پیشین همین شیخوخیت موجب می شد که اصولگرایان به یک لیست واحد برسند اما درچند انتخابات اخیر اختلافات زیاد شده و ...
اصلا این طور نیست. در جریان اصولگرا در حال حاضر، فردی یا جمعیتی که نقش شیخوخیت را ایفا کند وجود ندارد. هیچ کس حتی حدادعادل. این نبوده که لیست اصولگرایان برای مجلس را فردی خاص نهایی کنند اگر یادتان باشد نامه نگاری تندی بین حدادعادل و آقاتهرانی شد که رسانهای هم شد از این رو اختلاف نظر جدی آن هم در حد سخنان تند بود که بین این دو شخص رد و بدل شد.
نه حدادعادل و نه هیچ کسی دیگر در حال حاضر شیخ جریان اصولگرا نیست. در واقع اصولگرایان دور هم نشستهاند و به صورت دموکراتیک تصمیم گیری میکنند؛ به هر حال اصولگرایان نواقصی دارند و بنده به نواقصشان نمیخواهم اشاره کنم. شیخوخیت هم در جریان اصولگرا وجود دارد و ممکن است فردی توصیهای کند و بقیه طیفها آن توصیه را بررسی و تمکین کنند. در انتخابات مجلس ۹۸ حتی توصیهای هم وجود نداشت چون اگر وجود داشت اصولگرایان در دقیقه ۹۱ ائتلاف نمیکردند!
معتقدم شیخوخیت در مجموع به روند حرکتهای سیاسی جامعه ما آسیب وارد میکند اما یک محاسنی هم دارد که نمیخواهم منکر محاسن شیخوخیت شوم. تعریفم از شیخوخیت، تعریف دیگری است. شیخوخیت در جریان سیاسی ما اگر بخواهیم وجود داشته باشد به عنوان اینکه یک مرکز یا فردی باشد که یک نظری را بدهد و بقیه نیز ولو اینکه مخالف هستند تمکین کنند این معنای بسیار نادرستی از شیخوخیت است و امور را مختل میکند، در عین حال رشد جریانهای سیاسی را مختل میکند.
آن چیزی که درباره شیخوخیت درست است این است که یک نهادی باشد و اگر اختلاف نظری در درون طیف یا جناح سیاسی خاص به وجود آمده همه به داوری آن شیخوخیت تمکین کنند و اگر تمکین نکردند، مورد پذیرش قرار نگیرد. اجبار خوب نیست اما اگر دو فرد، دو قسمت یا دو گروه یا طیف، هر دو در کمال آزادی درباره انتخاب راه تصمیم بگیرند و نظر یک فردی یا جماعتی را به عنوان داور نهایی بپذیرند این خوب است. تحکم کردن باعث انسداد سیاسی میشود بنابراین رشد سیاسی در شیخوخیت نیست.
اگر اصولگرایان با ۱۰ کاندیدا وارد انتخابات شوند، ریزش رأی خواهند داشت
*یعنی شما شیخوخیت را راهگشا می دانید اما در شرایطی خاص؟
در مواردی که اختلاف به وجود میآید میتواند راهگشا باشد به عنوان مثال همه طیفها مسیر خودشان را میروند ائتلاف اصولگرایان دور هم جمع شوند و جلسات، بحثها، شاخصها و ضوابط شان را برای انتخابات ریاست جمهوری تعیین کنند حال در این مسیر ممکن است درباره یک شاخص از میان ده شاخص اختلاف نظر پیدا کنند و همه آنها بپذیرند هر چه که فلان فرد یا تشکیلات گفت تمکین کنند اینجا خوب است اما اگر طیف های مختلف اصولگرا بنشینند و از جایی آن ده ضابطه را تعیین کنند و به آنها ابلاغ کنند که آنها اجرا کنند این خوب نیست.
*آقای ایمانی پیش بینی می کنید این اختلاف درونی در جریان اصولگرا باعث ریزش آراء آنها در انتخابات ریاست جمهوری شود؟
طبیعتا این گونه میشود در واقع هیمنه آن جریان به هم میریزد و حرف درستی است به بیانی باید حتی الامکان به دنبال سازوکاری باشند که این اختلافات وجود نداشته باشد چون هیمنه آنها شکسته خواهد شد. این گزاره در کلیت ، بحث درستی است یعنی اگر اصولگرایان که ۲۰ طیف هستند ۱۰ کاندیدا معرفی کنند مشخص است که این مسئله موجب ریزش آراء آنها میشود.
* گزینههای اصولگرایان که نامشان مطرح است یا گمانه زنی هایی درباره آنها میشوند را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مورد این کاندیداها هیچ بحثی نمیتوان کرد در واقع یک سری گمانهزنی هستند و برخی گفتهها نیز غیرمستند است. در حال حاضر نباید درباره آن سخن گفت.
اصولگرایان درحال برنامه ریزی برای جذب آراء خاکستری هستند
*آرای خاکستری نقش و جایگاه تاثیرگذاری در هر انتخاباتی دارند، به نظر می رسد اصلاح طلبان بیشتر بر روی این نوع از آرا سرمایه گذاری می کنند. فکر می کنید بعد از یک انتخابات حداقلی که تجربه شد، اصولگرایان نباید بر روی آرای خاکستری برنامه ریزی کنند تا شاید با به صحنه آوردن آنها فضای مشارکت حداقلی را بشکنند؟
یقینا اصولگرایان برای آراء خاکستری برنامه دارند به بیانی دیگر یکی از اهدافشان در این جلساتی که تشکیل میدهند همین موضوع است که آراء بیشتری را به سمت خودشان جذب کنند غیر از این بحثی ندارند که بنشینند صحبت کنند در واقع عمده بحثها بر سر این موضوع است که چگونه میتوانند آراء مختلف را جذب کنند.
*چگونه و با چه ترفندی می توانند این نوع آرا را جذب کنند؟
اصولگرایان یک سبد آراء مشخص و یک سبد آراء سیال دارند. باید تلاش کنند سبد آراء سیال را به سمت خودشان جذب کنند. اصولگرایان در انتخابات ۹۶ توانستند آرای خاکستری را جذب کنند البته در انتخابات مجلس ۹۸ ، خیلی موفق نشدهاند علت آن هم عدم تلاش اصولگرایان نبوده بلکه سرخوردگی شدید مردم بود به همین دلیل در انتخابات شرکت نکردند اما در انتخابات قبلی، اصولگرایان تا حدودی توانستند موفق شوند بنابراین اصولگرایان به میزانی که بتوانند آراء خاکستری را به سمت خود جذب کنند به همان میزان هم موفق خواهند بود چون آراء ثابتشان را دارند.
مشاهده خبر در جماران