کدخبر: ۱۴۸۷۹۱۷ تاریخ انتشار:

گزارش جی پلاس / که فرهنگ؛ آرایش جان بُوَد

حذف عجیب رشته مدیریت فرهنگی از دفترچه دانشگاه!

در شرایط خاص فرهنگی جامعه کنونی و با وجود تاکید و دستورالعمل ها بر توجه ویژه به امر فرهنگ در کشور، متاسفانه رشته های مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی در دفترچه های آزمون کارشناسی ارشد و دکتری حذف شده است.

گروه جامعه جی پلاس؛  علی محمدی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر امور فرهنگی: فرهنگ جزو معدود واژگانی است که با انبوهی از تعریف ها، معرفی می شود، تا جایی که هر کسی وابسته به جغرافیای نظری که در آن قرار دارد؛ به برداشت، فهم، قرائت و تعریف فرهنگ پرداخته است.

محمود روح الامینی در کتاب «گرد شهر با چراغ» درباره تعاریف فرهنگ می نویسد: «هرسکویتس از حدود دویست و پنجاه تعریف یاد می کند. کروبر به سیصد تعریف اشاره می کند و گاه نیز رقم چهارصد تعریف را برای فرهنگ می بینیم.» (روح الامینی ۱۳۸۲، ۴۱).

تا کنون تلاش های فراوانی برای جمع آوری تعریف های فرهنگ و طبقه بندی آن ها انجام شده است که در زیر به نمونه هایی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:

  • ال کروبر و کلاید کلاک هون پس از بررسی ریشه های لغوی کلمه فرهنگ در زبان های مختلف، تعریف- های فرهنگ را در شش دسته شامل: تشریحی یا توصیفی، هنجاری، تاریخی، روان شناختی، ساختی و تکوینی یا ژنتیکی تقسیم بنده و تشریح کرده اند (صالحی امیری16،1386).
  • دایره المعارف بریتانیکا، تعاریف مختلف فرهنگ را در پنج عنوان دسته بندی کرده است: 1- نظریه های جهان شمول درباره فرهنگ 2- ذهن گرایی و تکامل آن 3- تکامل گرایی در فرهنگ 4- نسبت گرایی و نظام فرهنگی اجتماع 5- فرهنگ و شخصیت (صالحی امیری 1386، 17).

اما اگر بخواهیم، تعریفی از فرهنگ ارایه کنیم، می توانیم به تعریف دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران هم اکتفا کنیم:

فرهنگ نظام واره ای است از «عقاید و باورهای اساسی»، «ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری» ریشه دار و دیرپا و «نمادها» و «مصنوعات» که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می دهد و هویت آن را می سازد (نقشه مهندسی فرهنگی کشور، ص ۱۶).

از دیرباز، در خصوص نسبت و رابطه میان برنامه ریزی  و فرهنگ، دو رویکرد کلان مطرح بوده است. بر اساس رویکرد اول، فرهنگ دارای ساختار ویژه ای است که دگرگونی ها و تغییرات آن کاملا تابع ساز و کارهای درونی و تاریخی اش می باشد و به هیچ رو نمی توان از بیرون و مطابق طرح و برنامه ای خاص، تغییرات پیش بینی شده ای را در آن پدید آورد. اما در رویکرد دوم، فرهنگ مشابه پدیده های اجتماعی و ضروری قلمداد می شود و امکان برنامه ریزی را در این زمینه میسر می سازد (رضایی و زهره ای ۱۳۹۰، ۱۷۷).

حد وسطی نیز در دنیا وجود دارد که به دخالت و برنامه ریزی در حوزه نظام های ارزشی و اعتقادی فرهنگ ناباور است، ولی برنامه ریزی برای تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی را عقلانی و موجه می داند (همان، ۱۷۸).

از نظر نویسنده؛ با وجود خودبسندگی فرهنگ، اما از آنجا که هر فعالیت فرهنگی دارای اثری است؛ بنابراین با مدیریت فعالیت های فرهنگی، می توان امر فرهنگی را تا حدودی مدیریت کرد.

آنچه مسلم به نظر می رسد فرهنگ؛ حامل عناصر گوناگونی هم چون اندیشه، عقیده، باور، اخلاقیات، ارزش، هنجار، محصول و نماد است و برای مدیریت اثربخش امور فرهنگی لازم است در گام نخست یک چارچوب نظری تعریف شود تا تمام مسیر مدیریت در قالب آن، هویت یافته و دنبال شود.

در گام دوم؛ لازم است وضعیت موجود بر اساس آن چارچوب نظری، مورد تحلیل قرار گیرد و در گام سوم، هدف گذاری انجام شود. مدیریت امور فرهنگی در گام چهارم می بایست مخاطب و جامعه هدف خود را بشناسد و در گام پنجم؛ به منظور دستیابی به راهبرد موفق، نقاط ضعف و قوت و فرصت ها و تهدیدها را شناسایی کند و پس از آن، در گام ششم؛ سیاست گذاری کرده و در گام هفتم؛ برنامه ریزی کند.

فرایند مدیریت امور فرهنگی در گام هشتم به مرحله اجرای برنامه می رسد و در گام نهم به دریافت و بررسی بازخوردها می پردازد و در گام دهم هم بر اساس بازخوردها، به اصلاح گام های پیشین می پردازد.

بر اساس ویژگی های مدیریت امور فرهنگی؛ نکته ای تعیین کننده در شناخت مخاطب وجود دارد و آن این است که مخاطب هر پیام، دعوت و توصیه فرهنگی، انسانی «فعال» است که بر اساس باور، اختیار، عقلانیت و آزادگی خود با پیام فرهنگی مواجهه پیدا می کند و در نهایت او است که این پیام و دعوت را می پذیرد یا نمی پذیرد.

بنابراین در زمینه مدیریت امور فرهنگی، ضروری است تا مخاطب، فردی «فعال» در نظر گرفته شود نه انسانی که در مقام یک کنشگر فرهنگی، منفعل است و مجبور است هر دعوت و پیام فرهنگی را پذیرفته و آن را رعایت کند.

وقتی مخاطب یک پیام فرهنگی، «فعال» درنظر گرفته شود، مدیر امور فرهنگی، برای بالابردن امکان پذیرش دعوت و پیام خود، لازم است با مفهوم «بازاریابی امور فرهنگی» و پیچیدگی های آن آشنایی کامل داشته باشد. بازاریابی امور فرهنگی از نظر نویسنده، فرایندی است که در آن، کارگزار امور فرهنگی تلاش می کند تا ذایقه و سلیقه مخاطب خود را به عنوان یک «مشتری امور فرهنگی» بشناسد و محصول، دعوت و پیام فرهنگی خود را سازگار – تأکید می شود؛ سازگار و نه تسلیم -  با سلیقه او تمهید و تدارک کند (البته بازاریابی امور فرهنگی می تواند مأموریت تغییر ذایقه فرهنگی و پیش بینی آن را نیز دنبال کند)، اتخاذ چنین تدبیری به بازتولید فرهنگی منجر می شود.

هر پدیده فرهنگی، برای بقاء و تداوم به بازتولید فرهنگی نیاز دارد و بازتولید فرهنگی، متضمن شناخت بازاریابی امور فرهنگی از سوی مدیر و کارگزار فرهنگی است تا بتواند محصول، دعوت و پیام فرهنگی خود را سازگار با سلیقه مخاطب فعال خود در مقام کنشگر فرهنگی تدبیر کند؛ در غیر این صورت، احتمال بازتولید فرهنگی منتفی است. نویسنده باور دارد که بازتولید فرهنگی در هر زمینه ای، به صورت عمیق به تجربه های اجتماعی افراد بستگی دارد.

 باور به مدیریت پذیر بودن فرهنگ از سوی تعداد فراوانی از اندیشمندان، سیاستمداران و رهبران مذهبی مورد توجه جدی قرار گرفته و ادبیات فراوانی هم در مورد آن، تولید شده است که نظریه های گوناگون فرهنگی، مدیریت امور فرهنگی، مدیریت راهبردی فرهنگ، مهندسی فرهنگی، برنامه ریزی راهبردی توسعه فرهنگی، جنگ فرهنگی؛ رصد فرهنگی، امنیت فرهنگی، پیوست فرهنگی، آسیب شناسی فرهنگی؛ تنها تعدادی از مفاهیمی است که در دل خود، انبوهی از ادبیات و محتوا را به همراه دارد و البته که خلق تولید ادبیات و نظریات گوناگون فرهنگی همچنان ادامه دارد.

این رویکرد در ایران با ترسیم «نقشه مهندسی فرهنگی کشور» و در دنیا در رویدادهای مهم از جمله «دهه توسعه فرهنگی» از سوی سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) مورد تأکید قرار گرفته است.

با بررسی های صورت گرفته، مسأله توجه به مدیریت امور فرهنگی، در محافل علمی دنیا با تأسیس رشته های دانشگاهی با ادبیاتی نزدیک به مدیریت امور فرهنگی مورد تأکید بوده است. به عنوان نمونه رشته های دانشگاهی زیر در دانشگاه های آلمان، انگلستان، مالزی و دانشگاه ماستریخت هلند (UM) و Southern Denmark  دانمارک تدریس می شود:

  1. فرهنگ و گردشگری (گرایش های: مدیریت مراکز فرهنگی و هنری، سیاست گذاری گردشگری، گردشگری فرهنگی)
  2. فرهنگ و جامعه شناسی (گرایش های: جامعه شناسی فرهنگی، مطالعات توسعه و فرهنگ، جامعه شناسی فرهنگ، فرهنگ و امور زنان)
  3. فرهنگ و امور بین الملل (گرایش های: فرهنگ و جهانی شدن، فرهنگ جهان سوم، فرهنگ توسعه، مطالعات فرهنگ لیبرالیسم)
  4. ژئوکالچر (گرایش های: مطالعات فرهنگ سیاسی، خط مشی گذاری فرهنگ سیاسی)
  5. اقتصاد و فرهنگ (گرایش های: مطالعات فرهنگی اقتصاد، مدیریت مالی سازمان های فرهنگی و هنری، برنامه ریزی توسعه اقتصاد فرهنگ، اقتصاد کلان در فرهنگ، اقتصاد خرد در فرهنگ)
  6. کسب و کار فرهنگی (گرایش های: کارآفرینی فرهنگی، طراحی محصولات فرهنگی، توسعه مراکز فرهنگی)

در جمهوری اسلامی ایران که مردم، انقلاب اسلامی را با ماهیت فرهنگی به پیروزی رسانده بودند و معمار فقید آن؛ حضرت امام خمینی – س - ؛ اصلاح فرهنگ را رأس همه اصلاحات اعلام کره بودند و تحقق امنیت فرهنگی با محوریت اخلاقیات و ارزش های اسلامی و انسانی جزو مطالبات به حق مردم بوده است - مطالبه ای که جز با توجه به مبانی، اصول و روش های علمی مدیریت امور فرهنگی، دست نیافتنی است-

راه اندازی رشته مدیریت امور فرهنگی در سال 1370 مورد تصویب فرهنگ و آموزش عالی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کنونی) قرار گرفت و در ابتدا برای مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارایه شد و سپس به صورت رسمی از نیمه همان دهه در دفترچه آزمون مقطع کارشناسی ارشد و در سال 1382 در دفترچه آزمون مقطع دکتری دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفت.

این رشته تحصیلی که جزو رشته های پرمتقاضی در میان دانشجویان بوده است، در مسیر خود در سال 1386 به دو گرایش مدیریت امور فرهنگی و برنامه ریزی امور فرهنگی تقسیم شد و هر ساله به پذیرش بیشتر دانشجویان پرداخت، فراوانی متقاضیان به حدی افزایش یافته که واحدهای فراوانی از دانشگاه آزاد اسلامی در اقصی نقاط ایران به پذیرش دانشجو در این رشته  پرداخته اند.

رشته مدیریت امور فرهنگی نه تنها خاستگاه تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزه مدیریت و برنامه ریزی برای سازمان ها و نهادهای پرتعداد فرهنگی در کشور است، بلکه به خاطر زیربنایی بودن فرهنگ، دانش آموختگان متخصص در این رشته می توانند در سایر سازمان ها و نهادهایی که مأموریت فرهنگی هم ندارند ایفای نقش کنند.

از دست آوردهای این رشته تحصیلی در عمر کمتر از سه دهه خود، تربیت هزاران نیروی انسانی متخصص در حوزه مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی، تأسیس انجمن علمی مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی ایران، هزاران پایان نامه و مقاله علمی مسأله محور و کاربردی بوده است.

اما در شرایط کنونی که جامعه ما در معرض انبوه مسأله ها، آسیب ها، تهدیدها و حتی بحران های فرهنگی قرار دارد و دشمنان فرهنگی ما از هیچ کوششی برای صدمه فرهنگی به فرهنگ راستین مردم فروگذار نبوده اند – صدماتی که در ادبیات رهبر انقلاب؛ حضرت آیت الله خامنه ای به ترتیب با عبارات شبیه خون فرهنگی، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و جنگ فرهنگی بیان شده است – ضرروت توجه علمی به موضوع مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی دوچندان احساس می شود؛ هرچند که همچنان شاهد حضور کم تعداد متخصصان علمی مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی در ساختارهای مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری در زمینه مدیریت امور فرهنگی هستیم اما در لایه های پایین تر، دانش آموختگان این رشته، منشأ اثر بوده اند و امید می رود جامعه به حدی از بلوغ دست پیدا کند که تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرای امور فرهنگی را جز به متخصصان آن، واگذار نکند.

در شرایط خاص فرهنگی جامعه کنونی که اتفاقاً مشغول تجربه جهانی شدن فرهنگی نیز بوده است؛ لزوم حمایت ویژه از این رشته تحصیلی کاملا منطقی، عقلانی و ضروری به نظر می رسد اما متاسفانه در این وضعیت اما شاهد حذف رشته های مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی در دفترچه های آزمون مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مربوط به سال تحصیلی آینده هستیم!

بنابراین از مسوولان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نیز دانشگاه آزاد اسلامی انتظار می رود با تمهید چاره ای مؤثر، با ایجاد امکان قرار گرفتن این رشته در آزمون های مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی آتی، مانع پیوستگی و تسلسل پذیرش دانشجو در این رشته بسیار مهم شوند.

منابع:

1- روح الامینی، محمود. (1382). گرد شهر با چراغ در مبانی انسان شناسی. تهران: عطار.

2- رضایی، علی اکبر. محمدعلی زهره ای. (1390). ابتکار عمل در برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد فرهنگی. تهران: یادآوران.

3- صالحی امیری، سید رضا. (1386). مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی. تهران: ققنوس.

مشاهده خبر در جماران