کدخبر: ۱۴۸۴۴۴۳ تاریخ انتشار:

جی پلاس؛

دعای فرجی که گره ها را گشود

عملیات گره خورده بود و شهید صیاد شیرازی و نیروهایش به علت نبودن هلی کوپتر در منطقه مانده بودند و به دلیل ناآشنایی به منطقه، مجبور به عقب نشینی شدند که...

جی پلاس: شهید علی صیاد شیرازی(۱) همه کارهایش را با خواندن دعای فرج آغاز می کرد و در آن روزگاری که رژیم ستمشاهی نیز بر این مواضع، حساس بود، او بی هیچ واهمه ای به خواندن دعای فرج اهتمام داشت. در کتاب عاشق ترین صیاد درباره گره خوردن کار و توسل ایشان به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین حکایت شده است:

 

هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد. 20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند.

ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند.

هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند. علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند.

علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و دعای فرج خواند.

خودش می گفت:" همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم".

 

برشی از کتاب عاشق ترین صیاد، ص53-54

 
۱. پدر از عشایر فارس بود اما چون در ابتدا به استخدام ژاندامری و سپس به ارتش وارد شد، مانند دیگر نظامیان از این شهر به آن شهر مهاجرت می کرد، مشهد، گرگان، شاهرود، آمل و گنبد شهرهایی بودند که آقا زیاد خود و خانواده اش را به آنجاها برد و به همین سبب علی در کبود گنبد مشهد و در سال 1323 به دنیا آمد.
شهربانو و آقا زیاد اهل دین و مذهب بودند و همین رفتارشان بر علی کوچک تاثیر بسیار گذاشت و او را از همان ابتدای کودکی با خدا و قران و دین آشنا کرد و چون پدر جاذبه ای خاص داشت، علی به تأسی از او و به خاطر اثراتی که پدر بر او داشت، از همان ابتدا به ارتش علاقه پیدا کرد.
کودکی های علی گذشته بود و چند سالی را هم در شهرهای مختلف به مدرسه رفته بود که برای سال ششم متوسطه به تهران آمدند و دست آخر در سال 42 دیپلمش را گرفت و سال 43 بود که در کنکور دانشکده افسری  پذیرفته شد.
علاقه اش به تحصیل و پایبندی اش به دین در بین همه شهره شده بود. در همه سال ها با موفقیت دروس را پشت سر گذاشت تا اینکه در مهر 46 به عنوان دانش آموخته توپخانه با درجه ستوان دومی وارد ارتش شد.
ابتدا برای گذراندن دوره های آموزشی به شیراز و اصفهان و سپس تبریز و از آنجا هم به لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.
سال 50 بود که برای آموزش زبان انگلیسی به تهران برگشت و بعد از این دوره، خود به عنوان یکی از اساتید زبان انگلیسی به ادامه کار پرداخت. ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
 
 

مشاهده خبر در جماران