بازیگری که دوست دارد فرعون باشد
علیرام نورایی از آرزوی دیرینهاش برای بازی در سریال حضرت موسی(ع) گفت.
جی پلاس؛ رشته کامپیوتر را انتخاب کرده بود اما به یک باره مسیر زندگیاش به سمت دیگری حرکت کرد. به تعبیر خودش شوخی شوخی بازیگر شد! در دوران دانشجویی با دانشجویان تئاتر دانشگاه ارتباط داشت. آنها خواستند برای بازی در پایاننامه یکی از دانشجویان تست بدهد. او هم برای شوخی قبول کرد. رفت که بخندد و شوخی کند اما گرفتارِ تئاتر شد. ۳ سال در ۱۲ پایاننامه تئاتر بازی کرد و دیگر نتوانست از این داستان خارج شود. علیرام نورایی عاشقِ بازیگری شده بود.
تسنیم نوشت؛ تاکنون در سریالهای آسپرین (نمایش خانگی)، پول کثیف، جابر بن حیان، ماتادور، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، سیب ترش، قلادههای طلا، پله و همیشه سینما بازی کرده است. مربی ورزش پارکور در قاره کهن است و در زمینه ورزشهای رزمی از جمله مویتای نیز فعالیت دارد. جالب است بدانید که این بازیگر، همزمان با حملات هوایی روسیه به داعش در سوریه سر فیلمبرداری فیلم سینمایی "جشن تولد" حاضر شد.
* با اجرای "مافیا" در تلویزیون شروع کنیم.
چند بار در گذشته "مافیا" بازی کردم و بعد به خاطراتم پیوست، شاید چون قوانین را کاملاً نمیدانستیم. سال گذشته که این مسابقه پیشنهاد شد در اینترنت قسمتهایی از فصل اول را با اجرای بهنام تشکر دیدم و جذب شدم. بعد از آن هم متوجه شدم که چقدر این مسابقه طرفدار دارد و حتی جاهایی دیدم که به صورت حرفهای در آنها مافیا بازی میکنند و دیدن این دنبالکنندههای جدی و تعصبی برایم جالب بود.
"مافیا" پر از رمز و راز است، تک تک آدمها نقاب به صورت دارند و راوی آگاه به تمام اتفاقات است. راوی باید مراقب رفتار و حرکت بدن و چهره باشد تا آدمهایی که حرفهایاند از راوی حقیقتی را دریافت نکنند. من باید سعی میکردم حرکت چشمم چیزی را لو ندهد. نهایت سعی من این بود که کمترین تأثیر را در روال طبیعی بازی داشته باشم. از این حیث که نقشهای مرموز زیاد پیدا کردم، فکر میکنم خیلی کمککننده بود.
خوشحالم که مسابقه "شهروند و مافیا" مخاطب عجیب و غریبی را جذب کرده و این بازیها در حال اپیدمی شدن و مورد توجه اقشار جامعه و سنین مختلف است. این مسابقه صرفاً سرگرمی نیست و در کنار آن نکات آموزشی بسیاری وجود دارد. قابلیتهای فردی به انسان اضافه میکند و تجربهشان را بالا میبرد تا با ارتقای روابط اجتماعی، فرد مفید و موفقی در جامعه باشد. اعتماد به نفس، فنّ بیان و گفتوگو و تعامل آدمها را تقویت میکند. من چندان سواد علم روانشناسی ندارم اما با این مخالفم که "مافیا" قانع کردن و آموزش دروغ گفتن است، چرا ما طرف دیگر مسأله را نگاه نمیکنیم که شناخت دروغگو را آموزش میدهد.
مخاطب میتواند ببیند که یک نفر در قالب نقش مافیایی چه چیزهایی بر زبان میآورد و در پایان که نقابها برداشته میشود مخاطب او را میشناسد حتی اگر این فرد پیروز میدان باشد. مخاطب به این باور میرسد که بهراحتی و از روی ظاهر نباید قضاوت کند. فکر میکنم اتفاقاً این بازی بر پایه علوم شناختی است و یک سرگرمی صرف نبوده است. روانشناسان و جامعهشناسان باید درباره این بازی گفتوگو کنند، همانطور که در آخر برخی از قسمتها هم نظرهایشان را ارائه میدهند.
"مافیا" تا چه زمانی روی آنتن خواهد بود؟
این اتفاق تازه شروع شده و به زودی وارد مرحله ساخت فصل دوم میشویم. البته اگر محدودیتها اجازه بدهد یکی دو روز آینده، این فصل را جلوی دوربین میبریم. الان فصل ششم "شهروند و مافیا" از شبکه سلامت پخش میشود تا ۱۰ فصل فعلاً در خدمت مخاطبیم؛ ویژه برنامه نوروز را ساختهایم و برای ماه مبارک رمضان هم ویژه برنامهای خواهیم داشت. از این بعد آن را من در جریان نیستم و سفارش دهنده که شبکه سلامت است باید در این زمینه تصمیمگیری کند. تا آنجا که بشود من قرار است در کنار این پروژه باشم مگر اینکه اتفاق خارقالعادهای بیفتد. این تعامل بین من و گروه سازنده وجود دارد.
* مدتی که فضای اجرا را تجربه میکنید نظرتان درباره اجرا در تلویزیون چیست؟
من خود را مجری نمیدانم بلکه یک بازیگرم و دغدغههایم در عرصه بازیگری است و در این سالها تلاش کردهام خود را در همین زمینه حفظ کرده و پیشرفت کنم. من اصلاً نمیخواهم در بحث اجرا ورود کنم هرچند دو سه سالی هم بود که پیشنهاد اجرا میشد اما همیشه پرهیز میکردم، دلم نمیخواست به این حوزه ورود کنم. به خصوص که در این سالها تعداد مجری بازیگرها زیاد شده بود و عدهای به این موضوع نقد دارند، البته برخی هم دوست دارند که آنها را ببیند با این حال برخی هم نظرشان مثبت نبود.
* چرا پرهیز میکردید که مجری شوید؟
"شهروند و مافیا" را مجری نمیدانم و در واقع راوی اتفاقاتیام که در شهر میافتد و در واقع هدایتکننده بازیام. خودم را مجری نمیدانم و ادعایی هم ندارم، ترجیح میدهم مجریان درجه یکِ تلویزیون بیشتر اجرا کنند. اتفاقی افتاد و من را توجیه کردند که مجری نیستم و روایتگر اتفاقهای این مسابقهام، پذیرفتم باشم. چرا که در خودم نمیدیدم که بخواهم اجرا کنم و چون تجربهای در این زمینه نداشتم، ورود به این عرصه میتوانست برای خودم و حرفه اصلیام خطرناک باشد. نمیدانستم از پس آن برمیآیم یا ممکن است هر آنچه را که در این سالها به دست آوردهام، پنبه کند.
* شاید فکر میکردید در این موجی قرار بگیرید که میگویند چرا بازیگران مجری شدهاند؟
علاقه قلبی من نیست که بخواهم به اجرا ورود کنم و بهعنوان مجری بازیگر شناخته شوم. دغدغه واقعی من بازیگری است از بیست و چند سال پیش که از طریق دوستان دانشگاهیام به تئاتر ورود کردم دغدغه اصلی من رشد و پیشرفت در بازیگری بود و در این سالها به هیچ کار دیگری جز آن فکر نکردهام. در این سالها عادت کردهام یکسری دیالوگ را بخوانم و قصه را متوجه شوم و جلوی دوربین قرار بگیرم.
خودم را خیلی در قامت یک مجری نمیتوانم ببینم و اصولاً آدم بداههپرداز خوبی نیستم. حوزه اجرا، تخصص ویژهای را میطلبد، قدرت کلام و نفوذِ بیان داشته باشد و حقیقتاً با مجریان درجه یکی که هستند، در خودم نمیبینم. چون نه سواد و دانش لازم را دارم و نه تجربه کافی!
*یک جایی درباره فراموش شدن سینمای دفاعمقدس و ساخت سریال جنگی در تلویزیون صحبت کردید؛ شما تجربه بازی در "گلوگاه" شیطان را داشتید؛ چرا به این سینما و سریالهای خوب دفاعمقدسی مثلِ قبل بها نمیدهند؟
واقعاً سؤالم این است که چرا سینمای دفاع مقدس نزد مسئولان فراموش شده است؟ من عاشق بازی در این فیلمها هستم و با چند نفر از دوستانِ علاقهمند تلاشهایی برای انجام این پروژهها داشتیم اما هیچ حمایت کنندهای وجود ندارد. ببینید که برای ساخت فیلم "گلوگاه شیطان" چه سختیهایی داشتیم و به دلیل امکانات محدودی که وجود داشت، کار فوق العاده خطرناکی بود و اتفاقات عجیبی برایمان افتاد. متأسفانه هیچ نوع امکاناتی برای اینگونه فیلمها در نظر نمیگیرند درحالی که آمریکاییهای متجاوز به گونهای فیلم میسازند که مخاطب را فریب دهند اما ما درباره سینمای دفاع مقدس و عزیزانی که برای این مملکت جانشان را تقدیم کردهاند، هیچ کاری نکردهایم!
بارها گفتم دردم میآید از اینکه آمریکا از تجاوزات غیرمقدس خودش آنچنان قهرمانسازی میکند و توجه دنیا را به فیلمهای جنگیاش جلب میکند که یک کسی هم که عاشق شهیدان و دفاعمقدس است با دیدن آن فیلمها، یادش میرود آمریکا متجاوز است. ما کجاییم و چه کردیم؟ شعارهای قشنگ دادیم و اسم کوچههایمان را به نام شهدا گذاشتیم.
وقتی یک فیلم جنگی یا دفاع مقدسی ساخته میشود از آن همه دلیری و فرزندان این مملکت، آقایان کجا هستند! برای یک فیلم جنگی تجاوز به افغانستان یا عراق ارتششان بسیج میشود. ببینید چه امکانات و بودجهای برای آن قرار میگیرد. اینجا چی؟ یک کلاشینکف به ما میدهند به هنگام رگبار یک تیر مشقی چند بار گیر میکند. مگر میشود با این هیچیها فیلم دفاع مقدسی ساخت. فقط مدیونتر میشویم. ولی متأسفانه همینطور است. الان هم به طور کل تعطیل شده است. یک روزی طنزی بسازند و پولی از آن دربیاورند.
* آرزویی در بازیگری دارید که برآورده نشده و یا منتظر چه نوع نقشهایی هستید؟
در جایی گفتم که قرار بود در سریال "مختارنامه" باشم که قسمت نشد اما در زمان حیات مرحوم سلحشور یکبار صحبتهای اولیهای شد که گوشه ذهنم دارم؛ بدم نمیآید فرعون سریال "موسی(ع)" باشم؛ نقش موسی(ع) را که به من نمیدهند و اصلاً به ظاهرم نمیخورد. آرزوی موفقیت دارم برای سریالهای فاخر و امیدوارم ساخت این نوع سریالها همیشه رونق داشته باشد.
من همیشه دوست دارم در کارهایی باشم که درباره مقابله با ظلم و ستم است و خدا را شکر میکنم در سینما این اتقاق را توانستم با "یتیمخانه ایران" داشته باشم و نقشهای اینچنینی را دوست دارم.
منبع: تسنیم
مشاهده خبر در جماران