کدخبر: ۱۴۸۰۴۷۵ تاریخ انتشار:

یادداشت/

«فردای» براندازی

ترامپ به برج ترامپ باز می گردد اما یقینا خائنینی که به ایران خنجر زدند، امروز مفتضحانه باخته اند و آینده شان نامعلوم و احتمالا تراژیک است.

پایگاه خبری جماران: اگر نهایتا جو بایدن به کاخ سفید راه یابد و پس از مدتی سیاست های ایالات متحده آمریکا را به جهتی متفاوت از سیاست های فعلی ترامپ بچرخاند، مذاکره و توافق با او یقینا از جهاتی که کارشناسان و تحلیلگران به تفصیل گفته اند، سخت تر و پیچیده تر خواهد بود؛ اما یک امر مسلم است: بایدن ترامپ نیست و هرچه هست، افراطیون داخلی و تندروهای ریاض، ابوظبی، تل آویو و...از آمدن او حس شکست می کنند. 

به کلام واضح تر، دیگر دوران حاکمیت یک فرد «استثنایٔی» با سیاست های «شخص محور» و تصمیمات «محیّرالعقول» گذشت و دوران خدمت رسانی دو جانبه میان او و جاه طلبان حقیر این و آن سوی دنیا سپری شد. بنابراین، می توان «امید داشت» که قواعد بازی به دوران ماقبل ترامپ بازگردد؛ قواعدی که گرچه دارای شاخصه های ظالمانه فراوانی است، اما بدتر از خلق و خوی عجیب ترامپ هم نیست!

در چنین صحنه ای، دنبال کردن عاقبت یک جریان منحط بس عبرت انگیز است. اگر بگوییم جان گرفتن «جریان برانداز» محصول یا امتداد ظهور پدیده ترامپ در آمریکا بود، امروز را باید روی عزای عمومی آنها دانست. آنهایی که زیر این سایه ی این رفتارهای نامعقول، با پشتیبانی و پول بادآورده وزارت خارجه آمریکا و رژیم صهیونیستی و داماد ترامپ، هشتگ «براندازی» ساختند و ندای منحوس #براندازم سر دادند امروز دچار مرگ مغزی شدند و ظاهرا «فردای براندازی» که همیه وعده اش را می دادند بالاخره شان فرارسید!

گفتمان متعفن ترامپ که آلوده با رذایٔلی همچون نقض عهد، تحقیر زنان، نابرابری جنسیتی، یکجانبه گرایی، ترور و... بود، عاملی اساسی در راستای تشدید دو قطبی های فکری و عملی، ناامنی و نظامی گری، ستیز، جنون و خیانت در روزگار ما بود و از همین رو «دنیای بدون ترامپ» حتما دنیای آرام تر و دست کم قابل تحمل تری خواهد بود؛ گرچه تفکر او هنوز در جهان و درون آمریکا پیروان و طرفدارانی دارد. مثل داعش در منطقه ما که حکومتش ساقط شد، اما تفکرش هنوز مع الاسف وجود دارد.

براندازی در این سال ها یک برنامه بسیار کثیف و خایٔنانه بود که تمرکزش در درجه اول بر روی نابودی هر شخصیت، جناح و جریان فکری مورد قبول نزد افکارعمومی ایرانیان و به خیال خام شان، نشستن خودشان به جای آنها بود. آنها در این راستا دوم قدم برداشتند:

1-حداکثر استفاده را از برخی شکاف های موجود در کشور کردند. بحران سرمایه اجتماعی، شکاف های طبقاتی، تبعیض، ظهور طبقات نوکیسه، فساد، سوءمدیریت و... از چالش ها و ابرچالش هایی است متأسفانه کشور ما با آنها درگیر است و هیچ علاجی جز اصلاح حکمرانی و تقویت مشارکت مردم در اداره جامعه ندارد.

2-آنها با طرفداری از تحریم ها و حتی گرا دادن به دولت های متخاصم برای تقویت آنها، و نیز در پیش گرفتن جنگ روانی عمیق و پیچیده، اقدام به تشدید شکاف های یاد شده(با ابزار تحریم) و آدرس غلط دادن(با جنگ روانی و رسانه ای) کردند تا به خیال خود، سرانجام بتوانند میوه تلخ ویرانی ایران-نه صرفا براندازی جمهوری اسلامی- را بچینند. در ماههای اخیر و پس از اعمال تمام تحریم های ممکن در بعد اقتصادی و حتی دارویی، کار آنها به جایی رسید که برای ممانعت از توقف فشار بر افکارعمومی ایران اقدام به تحریم های پوچ و صرفا تبلیغاتی کردند که دیگر هیچ اثر عینی بر آنها مترتب نبود.

این جریانات پوچ حتی از تجربه گروهک منافقین که روزگاری ادعاهای بزرگی داشت و در این کشور دست به ترور و ارعاب می زد هم درس نگرفتند و نفهمیدند که وقتی آن جریان به سرنوشت فعلی دچار شد، سرنوشت خودشان بس بدتر و فلاکت بار تر از آنها خواهد بود.

حمایت اینان از تحریم های غیرانسانی ترامپ حتی در بخش دارو، چه فرقی با حمایت های منافقین از صدام دارد؟ همان هایی که یک روز در تهران به هواپیماهای عراقی برای هدف قرار دادن محل تجمع عده ای کودک معصوم در یک جشن تولد گرا دادند! 

ترامپ به برج ترامپ باز می گردد اما یقینا خائنینی که به ایران خنجر زدند، امروز مفتضحانه باخته اند و آینده شان نامعلوم و احتمالا تراژیک است:

آنهایی که طرفدار تحریم مردم شان بودن، آنهایی که چشم بر روی مرگ کودکان پروانه ای بستند و آنهایی که بر سر پیکر به خون غلطیده سردار شهید سلیمانی هلهلهه کردند؛ ما هیچ گاه آنها را فراموش نمی کنیم!

مشاهده خبر در جماران