محمد سلامتی: جریان اصلاحات با یک گزینه صددرصد اصلاحطلب وارد انتخابات ریاستجمهوری خواهد شد
محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاحطلب می گوید: اصلاحطلبان تنها به دلیل اینکه تندروها در مجلس و دولت حضور نداشته باشند تصمیم گرفتهاند از برخی اصولگرایان حمایت کنند. این تصمیم در آن مقطع زمانی تصمیم صحیحی بود. این در حالی است که شرایط امروز تغییر کرده و دیگر نیاز نیست اصلاحطلبان از فردی غیر از گفتمان خود حمایت کنند.
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان ملی نوشت: تعارضهای درونگفتمانی جریان اصلاحات را با چشمانداز مبهمی مواجه کرده است. اگر چه این تعارضهای تئوری اتفاق جدیدی نیست اما با توجه به شرایط خطیر کشور و از دست دادن برخی از فرصتها آینده جریان اصلاحات با سوالات زیادی مواجه شده است. نکته دیگر اینکه جریان اصلاحات بیش از هر زمان دیگری به بازیابی گفتمانی خود نیاز دارد و امروز گفتمان حداکثری اصلاحات به یک گفتمان حداقلی در جامعه تبدیل شده است.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی چالشهای درونی و چشمانداز پیشروی جریان اصلاحات «آرمان ملی» با محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاحطلب و وزیر اسبق کشاورزی گفت وگو کرده است. محمد سلامتی معتقد است: «امروز جریان اصلاحات از منظر اعتماد عمومی آسیب دیده است. واقعیت این است که مسبب اصلی این آسیب اصلاحطلبان نیستند. با این وجود این آسیب باعث شده تعارض دیدگاهها در جریان اصلاحات بیشتر نمایان شود.به همین دلیل نیز عدهای به حرکتهای تند و گروهی نیز به حرکتهای کند و مأیوسانه گرایش پیدا میکنند.این وضعیت طبیعی است. مهم این است که قدرت مدیریت یک جریان سیاسی این دیدگاههای متعارض را کنترل کند.امروز این مدیریت در جبهه هماهنگی جریان اصلاحات وجود دارد.جبهه هماهنگی باید برای این وضعیت تصمیمگیری کند که این اتفاق در نهایت خواهد افتاد و در این زمینه تلاشهایی صورت گرفته است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
میراث دولت حسن روحانی برای اصلاحطلبان چه خواهد بود؟ آیا اصلاحطلبان به همان اندازه که در زمینه حمایت از روحانی سرمایهگذاری سیاسی کردند به اهداف مطلوب خود دست پیدا کردهاند؟
میراث آقای روحانی نتیجه عملکرد ایشان در هشت سال ریاستجمهوری است. دولت آقای روحانی به خصوص در دوره دوم خود با شرایط سختی مواجه شد که ناشی از تحریمهای بیسابقه بود. این دولت یا هر دولت دیگری که سرکار بود توانایی مقابله با چنین شرایطی را نداشت. برای اولین بار بود که یک کشور به این شکل تحتفشار اقتصادی و سیاسی قرار میگرفت. دولت آقای روحانی با موفقیتهایی نیز همراه بوده که مهمترین آنها برجام و مقابله با بحران کرونا است. این موفقیتها نشان میدهد اگر تمرکز دولت روی یک موضوع خاص وجود داشته باشد در نهایت موفقیت رخ خواهد داد.
این دو موضوع به شکل برجستهای در کارنامه آقای روحانی وجود خواهد داشت. با این وجود به دلیل تحریمهای بینالمللی بسیاری از برنامههای دولت بهخصوص در زمینه اقتصادی ناکام ماند و پیشرفت قابلتوجهی صورت نگرفت. البته همه مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم نیست و ضعف مدیریت و عدمبینش مناسب سبب تشدید مشکلات اقتصادی شده است. این مسأله مهمی است که کارنامه آقایروحانی را تضعیف میکند و اجازه نمیدهد کارنامه آقای روحانی برای جامعه مثبت جلوه داده شود. اثرات این وضعیت نیز متوجه اصلاحطلبان خواهد بود. به همین دلیل نیز اصلاحطلبان باید این نکته را در نظر داشته باشند که اثرات عملکرد ضعیف دولت آقای روحانی در برخی زمینهها سبب بیاعتمادی نسبت به جریان اصلاحات شده است.
جــریان اصلاحات در دولت حسن روحانی از یک جریان حداکثری به یک جریان حداقلی تبدیل شد. این جریان حداقلی که از بــرخی از آرمانهای مهم خود برای منافع کشور گــذشت تا کشور دارای یک مدیریت عقلایی باشد پــس از حسن روحانی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
در شرایط کنونی وجهه اصلاحطلبان در انظار عمومی جامعه خدشهدار شده است. به همین دلیل این وضعیت باید ترمیم و اصلاح شود.اصلاحطلبان باید برای مردم توضیح بدهند که چه میزان از مشکلات کنونی جامعه به اصلاحطلبان ارتباط دارد و چه میزان متوجه دولت آقای روحانی است و ربطی به اصلاح طلبان ندارد. از سوی دیگر باید مشخص شود که چه میزان از کارهای انجام نشده در دولت آقای روحانی به دلیل چالشهای درونی دولت بوده و چه میزان از این مشکلات ناشی از فشارهای بیرونی بوده که اجازه نداده برنامههای دولت به نتیجه برسد. در چنین شرایطی وظایف اصلاحطلبان این است که این مسائل را برای افکار عمومی جامعه روشن و تببین کنند. اصلاحطلبان نماینده قشر وسیعی از جامعه اعم از طبقه متوسط و پایین جامعه هستند. به همین دلیل هنگامی که اتفاقاتی رخ میدهد که وجهه اصلاحطلبان در بین مردم دچار خدشه میشود باید برای مردم دلایل آن را تببین کنند. اصلاحطلبان به دنبال این نیستند که صرفأ به دنبال قدرت باشند؛ بلکه به دنبال آن هستند که از طریق کسب قدرت به مردم نفع برسانند. اصلاحطلبان دنبال حل مشکلات اقتصادی، توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی هستند و همه تلاش خود را در این زمینه انجام میدهند. به همین دلیل اگر در یک مقطع زمانی به اعتبار اصلاحطلبان خدشه وارد میشود اصلاحطلبان باید درباره دلایل آن به مردم توضیح بدهند. در چنین شرایطی مردم دست رد به سینه اصلاحطلبان نخواهند زد.
در شرایط کنونی موضوع «در قدرت» یا «برقدرت» بودن در جریان اصلاحات به یک موضوع جدی تبدیل شده است.از دیدگاه شما گفتمان اصلاحات در آینده سیاسی خود در قدرت خواهد بود یا بیرون از قدرت؟
اینگونه اختلافنظرها در جریان اصلاحات جدید نیست و در گذشته نیز وجود داشته است. به عنوان مثال در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی تضادی مانند تضاد امروز در بین جبهه پیروان خط امام وجود داشت. در چنین شرایطی نیز عدهای معتقد بودند نباید در انتخابات شرکت کرد و در مقابل گروه دیگری وجود داشتند که براین باور بودند که باید در انتخابات شرکت کرد. امروز نیز این وضعیت در حال تکرار شدن است. در نتیجه جریان اصلاحات با یک پدیده جدید و غیرقابل حل مواجه نشده است. دیدگاههای متضاد به صورت طبیعی در بحثهای درونجریان تعدیل میشود و در نهایت به یک جمعبندی خواهد رسید. این جمعبندی نیز با توافق اکثریت صورت میگیرد و ملاک عمل قرار خواهد گرفت. این دیدگاههای متضاد و متفاوت در درون یک تشکیلات نیز ممکن است وجود داشته باشد.ماهیت اصلاحات از نام آن مشخص است. اصلاحطلبان ساختار موجود کشور را پذیرفتهاند و معتقدند در درون همین ساختار باید اصلاحات صورت بگیرد. به همین دلیل نیز هر حرکتی که انجام میدهد برای اصلاح امور و کشاندن مسیر کشور به قانون اساسی است. در این مسیر نیز فراز و نشیبهای زیادی وجود دارد. در برخی مقاطع ممکن است اصلاحطلبان به دلیل برخی اتفاقات سرخورده و مأیوس شوند.البته این وضعیت برای همه اصلاحطلبان وجود ندارد و شرایط به شکلی نیست که همه اصلاحطلبان سرخورده شوند. به صورت طبیعی در مسیر حرکت جریان اصلاحات هم دیدگاه تفریطی وجود دارد، هم دیدگاه افراطی و هم دیدگاه معتدل. هر سه این دیدگاه برای حرکت لازم است. گاهی ممکن است تضارب آرا و تکانههای شدیدی در یک جریان فکری و سیاسی رخ بدهد که تحرک آن جریان را افزایش دهد. گاهی تحرک بیش از اندازه نیاز به کنترل دارد. در چنین شرایطی دیدگاه معتدل باید از حرکت دو دیدگاه دیگر در جهت یک حرکت قوی و منسجم استفاده کند. این رویکرد لازمه تحرک در هر جریانی به خصوص در جریان اصلاحات است. خوشبختانه این وضعیت در جریان اصلاحات وجود داشته است. اگر در برخی مقاطع جریان اصلاحات با خدشههایی مواجه بوده این خدشهها اساسی و ضربه کاری نبوده است. این خدشه میتواند به عنوان یک هشدار برای جریان اصلاحات قلمداد شود که جریان اصلاحات باید از این هشدار به سود خود استفاده کند.
دیــدگاههای متعارض امروز در جریان اصلاحات چگونه بــه تــحرک و تعدیل در مواضع تبدیل خواهد شد؟آیا ظرفیت امروز جریان اصلاحات این توانایی را دارد که بین دیدگاههای متعارض به یک جمعبندی نهایی برسد؟
امروز جریان اصلاحات از منظر اعتماد عمومی آسیب دیده است. واقعیت این است که مسبب اصلی این آسیب اصلاحطلبان نیستند. با این وجود این آسیب باعث شده تعارض دیدگاهها در جریان اصلاحات بیشتر نمایان شود. به همین دلیل نیز عدهای به حرکتهای تند و گروهی نیز به حرکتهای کند و مأیوسانه گرایش پیدا میکنند. این وضعیت طبیعی است. مهم این است که قدرت مدیریت یک جریان سیاسی این دیدگاههای متعارض را کنترل کند. امروز این مدیریت در جبهه هماهنگی جریان اصلاحات وجود دارد. جبهه هماهنگی باید برای این وضعیت تصمیمگیری کند که این اتفاق در نهایت خواهد افتاد و در این زمینه تلاشهایی صورت گرفته است. در این زمینه از ظرفیت شخصیتهای برجسته جریان اصلاحات نیز استفاده خواهد شد. در نتیجه نباید به تعارض دیدگاهها در جریان اصلاحات به عنوان یک موضوع غیرقابل حل نگاه کرد.نکاتی که بنده عنوان کردم بیش از آنکه جنبه تئوریک داشته باشد مبتنی بر تجربه است.جریان پیرو خط امام و پس از آن دوم خرداد تجربههای متفاوتی را در مقاطع تاریخی خود طی کرده تا در نهایت به نقطه کنونی رسیده است.
جریان اصلاحات چــه تــعریفی از قدرت دارد؟آیا جریان اصلاحات در درون قدرت تعریف میشود و باید حتمأ در قدرت حضور داشته باشد تا تأثیرگذار باشد یا اینکه فاصله با قدرت به جریان اصلاحات معنا و مفهوم میدهد؟
واقعیت این است که در شرایط کنونی جامعه نیاز به کار دارد و به جنبههای تئوریک و فلسفی قضیه نیاز ندارد یا به میزان کمی نیاز دارد. در شرایط کنونی مهمترین مسأله جامعه ایران مشکلات اقتصادی است، در مرحله دوم توسعه سیاسی وجود دارد و در مراحل بعدی توسعه فرهنگی و آزادی مورد توجه است.
به همین دلیل زمان آن نیست که مشکلات جامعه به صورت روشنفکری و دانشگاه مورد بررسی قرار بگیرد.امروز جامعه به دنبال این است که مشکلات اقتصادی خود را حل کند. امروز دیدگاههای تئوری و فلسفهبافی برای آحاد جامعه دارای اهمیت نیست. ممکن این مسائل دارای اهمیت باشد اما در یک بازه زمانی خاص. به همین دلیل نیز اگر اصلاحطلبان به دنبال ارتباط تنگاتنگ با جامعه هستند باید به دنبال حل کردن مشکلات مردم باشند.
اصلاحطلبان باید بخشی از قدرت را در اختیار داشته باشند تا بتوانند با ابزار قدرت مشکلات را حل کنند. در نتیجه اگر اصلاحطلبان به دنبال ریاستجمهوری، مجلس و شورای شهر نباشند و به جای آن تلاش کنند به صورت تئوریک با جامعه سخن بگویند کاربردی نیست و به درد جامعه نمیخورد. بنده حتی معتقدم در شرایط کنونی اتخاذ چنین رویکردی نوعی انحراف است و یک رویکرد انحرافی به شمار میرود. امروز که مردم با مشکلات جدی معیشتی مواجه هستند باید به دنبال ارائه راهکار و برنامه برای حل مشکلات مردم بود. مردم نیز به دنبال این هستند که نخبگان جریان اصلاحات با ارائه برنامه عملی مشکلات آنها را حل کنند.
بنده معتقدم برای تأثیرگذاری در مناسبات اجتماعی و سیاسی و حل کردن مشکلات مردم باید به دنبال کسب قدرت بود. این کسب قدرت نیز میتواند در زمینههای مختلف اعم از ریاستجمهوری، مجلس و شورای شهر باشد. ضعفمدیریت و بینش موجب حرکتهای انفعالی خواهد شد.کسانی که برنامه مشخصی ندارند یا به برنامهریزی اعتقاد ندارند پس از برخی شکستها مأیوس میشوند و به همین دلیل به دنبال کسب قدرت نخواهند بود.جریانی که مدعی نمایندگی طبقه متوسط و پایین جامعه است نمیتواند نسبت به قدرت بیتفاوت باشد و تنها به کارهای تئوریک و فلسفهبافی بپردازد.
اصلاحطلبـان تصمــیم گــرفتهاند در انتخابات ریاستجمهوری آیــنــده با یک گزینه صددرصد اصلاحطلب در انتخابات حضور پیدا کنند. در شرایطی که به هر دلیلی این امکان بــرای اصــلاحطلبان فراهم نباشد جریان اصلاحات چه تصمیمی خواهد گرفت؟
جریان اصلاحات با یک گزینه صددرصد اصلاحطلب وارد انتخابات ریاستجمهوری خواهد شد. در انتخابات گذشته ضرورتهایی ایجاب میکرد که اصلاحطلبان از کاندیدایی غیراصلاحطلب نیز حمایت کنند. این در حالی است که در شرایط کنونی آن ضرورتها فلسفه وجودی خود را از دست داده است. البته از قبل پیشبینی میشد که حمایت اصلاحطلبان از برخی اصولگرایان ضررهای خاص خود را نیز به همراه خواهد داشت. اصلاحطلبان تنها به دلیل اینکه تندروها در مجلس و دولت حضور نداشته باشند تصمیم گرفتهاند از برخی اصولگرایان حمایت کنند. این تصمیم در آن مقطع زمانی تصمیم صحیحی بود. این در حالی است که شرایط امروز تغییر کرده و دیگر نیاز نیست اصلاحطلبان از فردی غیر از گفتمان خود حمایت کنند. البته شرایط به شکلی نبوده که اصلاحطلبان از حمایت از اصولگرایان معتدل به صورت مطلق ضرر کرده باشند؛ بلکه سود اندکی نصیب آنها شده است. نکته اینجاست که این مسأله برای جامعه قابل هضم نیست. به همین دلیل نیز باید تحلیلهای لازم در این زمینه به افکار عمومی ارائه شود. در انتخابات آینده اصلاحطلبان با گزینه اصلاحطلب حضور پیدا خواهند کرد. اگر موفقیت حاصل شد که بحثی وجود ندارد. با این وجود اگر این اتفاق به هر دلیلی رخ نداد عذر اصلاحطلبان در مقابل مردم موجه خواهد بود.
مشاهده خبر در جماران