کدخبر: ۱۴۷۸۶۳۳ تاریخ انتشار:

یادداشت/

فرار از عار!

سال ۱۳۹۹ شصتمین سال گشت در خواست رسمی دولت آمریکا از ایران برای پذیرفتن مصونیت قضایی آمریکائیان در ایران (کاپیتولاسیون) است و چهارم آبان سالروز سخنرانی مهم و تاریخی حضرت امام در افشای تصویب مخفیانه این لایحه در مجلسین ایران به شمار می رود، مناسب است اشاره کوتاهی داشته باشیم به تلاش هایی که مقامات گوناگون رژیم شاه در آن زمان برای فرار از انتساب این عار به خود داشته اند.

پایگاه خبری جماران: در سال  ۱۳۰۷شمسی مطابق با ۱۹۲۸ میلادی با الغای تمام قراردادهای تحمیلی دولت روسیه به ایران توسط لنین رهبر دولت شوروی، رسماً به بیش از یک قرن کاپیتولاسیون که حقارت و ذلت بی حسابی را برای مردم و دولت مردان ایران به همراه آورده بود پایان داده شد و رضاشاه با در بوق و کرنا کردن بسیار این افتخار را بنام خود ثبت نمود.

اما از آنجایی که پس از کودتای آمریکائی – انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حضور مؤثر آمریکا در امور ایران و پنج ماه پس از انعقاد قرار داد دفاعی دوجانبه میان ایران و آمریکا در اسفند ۱۳۳۷، آمریکایی ها در صدد برآمدند به وضعیت حقوقی تمامی نیروهای خود در ایران سر و سامانی بدهند و برای آن ها و خانواده هایشان مصونیت دیپلماتیک بگیرند، بر همین اساس درخواستی را به دولت ایران تسلیم کردند ولی هیچیک از مقامات ایران پاسخی به آن ندادند. سال ۱۳۴۰ دولت آمریکا، شاه را مجبور کرد دکتر علی امینی را به نخست وزیری منصوب کند، در ۲۸ اسفند ۱۳۴۰ دولت جان، اف، کِنِدی با ارسال یادداشتی دیپلماتیک رسماً برای این کار اقدام کرد. آنها فکر می کردند حال که دکتر علی امینی به پشتوانه آن ها نخست وزیر شده است به راحتی به این خِفّت تن می دهد ولی او تا پایان دوره نخست وزیری اش از جواب دادن به این درخواست طفره رفت.

با عزل دکتر امینی و انتخاب اسدالله عَلَم به نخست وزیری، وی در بیستم اسفند ۱۳۴۱ به این درخواست دولت آمریکا پاسخ داد، ولی آن را محدود به کارمندان عالی رتبه مستشاری با گذرنامه سیاسی کرد و خانواده های آنها و سایر افراد آمریکایی شاغل در ایران را مستثنی نمود. ولی با توجه به اینکه این مصوبه در دوره تعطیلی مجلسین به تصویب هیئت دولت رسید و بعد از تشکیل مجلس در شهریور سال ۱۳۴۲ می بایست همه مصوبات دولت برای تصویب به مجلسین فرستاده می شد. اما برای فرار از دفاع از این لایحه، علی رغم داشتن فرصت کافی، دولت عَلَم آنقدر در ارسال این لایحه به مجلس تأخیر کرد و زمانی آن را به مجلس فرستاد که دولت بعد به نخست وزیری حسنعلی منصور تشکیل شده و می بایستی دولت جدید از این مصوبه دولت در مجلس دفاع می کرد.

با ترور کِنِدی در اول آذر ۱۳۴۲ معاونش لیندون جانسون به قدرت رسید و زمام امور در آمریکا را در دست گرفت. جانسون بلافاصله  طرح کمک ۲۰۰ میلیون دلاری  برای خرید اسلحه و مهمات از آمریکا را برای دولت ایران تصویب کرد و بهای موافقت با آن را تصویب لایحه کاپیتولاسیون قرار داد و رسماً سفارت این کشور درتاریخ ۲۷ آذر۴۲ طی یادداشتی به دولت ایران، اعلام کرد: طبق برداشت سفارت، مصونیت قضایی باید تمام پرسنل آمریکایی در ایران به همراه خانواده هایشان را شامل بشود.

حسنعلی منصور در ابتدای به قدرت رسیدن، حضرت امام را که پس از مدتی حبس در حصر قرار داشت، در ۱۶فروردین ۴۳ آزاد کرد تا حوادث سال ۴۲ را بر عهده دولت قبل گذاشته و چهره آشتی جویانه ای از خود به نمایش گذارد. در تیرماه همان سال شاه به آمریکا مسافرت کرد و با استقبال گرم جانسون مواجه شد اما وی به او فهماند کنگره آمریکا اعطای کمک های نظامی را منوط به تصویب مصونیت های قضایی آمریکائی ها در ایران کرده است.

با  بازگشت شاه از آمریکا، لایحه کاپیتولاسیون در ساعات پایانی روزسوم مرداد پس از یک جلسه بسیار طولانی و خسته کننده، مقارن ساعت ۱۲شب در مجلس سنا به گونه مفتضح و رسوا مطرح شد و به تصویب رسید. پس از پایان جلسه تعدادی از سناتورها به صورت شفاهی نارضایتی خود را از تصویب این لایحه ابراز کردند به گونه ای که در گزارش سفارت آمریکا در ایران ذکر شده است سناتورهایی که در حمایت از رژیم شاه استخوان پوسانده اند نسبت به این مصوبه اعتراض داشتند.

زمانی که قرار بود این لایحه در مجلس شورای ملی طرح شود،  میرفندرسکی معاون وقت وزیر خارجه و عزالدین کاظمی رئیس اداره حقوقی وزارت خارجه ایران جلسات مشاوره با آمریکائیان برگزار می کنند تا بتوانند در مقابل اعتراضات احتمالی برخی از نمایندگان در مجلس شورای ملی از لایحه دفاع کنند. از طرف دیگر مقامات سفارت با برخی از نمایندگان تماس گرفته تا این لایحه بدون دردسر تصویب شود. مقامات دولت منصور هم یک روز قبل از جلسه مجلس از نمایندگان حزب ایران نوین که اکثریت مجلس را دردست داشتند، دعوت کرد، و در یک مجلس خصوصی آنان را توجیه کردند تا از بحث و گفتگو در مورد این لایحه خودداری کنند.

سرانجام در روز ۲۱ مهرماه لایحه کاپیتولاسیون درجلسه علنی مجلس شورای ملی مطرح شد. اما جالب اینجاست که عبدالله ریاضی رئیس وقت مجلس برای شرکت نکردن در این جلسه، پنج روز قبل به بهانه معالجه از کشور خارج شده بود و معاون او جلسه را اداره می کرد و۵۲ نماینده از ۱۸۸ نماینده نیز برای فرار از رأی دادن به این لایحه، غایب بودند. جلسه از ساعت ۸ صبح آغاز و تا ساعت ۵ بعد از ظهر بی وقفه ادامه یافته و حتی برای خوردن ناهار نیز اجازه تعطیل شدن ندادند، چون می ترسیدند در این بین، عده ای از نمایندگان برای فرار از مشارکت در رأی دادن از مجلس خارج شده و باز نگردند و مجلس از رسمیت بیفتد.

با همه تمهیدات انجام گرفته، اشکالات متعدد و مهمی از سوی برخی از نمایندگان مجلس مطرح شد و نخست وزیر و معاون وزیر امور خارجه به دروغ توجیهاتی را مطرح کرده که در اسناد مذاکرات ذکر شده است و پنج پیشنهاد نیز برای توقف رأی گیری از سوی نمایندگان مطرح شد، که همگی را رد کردند و در نهایت در ساعت ۵بعداز ظهر با رأی گیری مخفی از میان ۱۳۶ نماینده حاضر، لایحه  با اکثریت ناچیز ۷۴ رای موافق در مقابل ۶۱ رای مخالف به تصویب رسید.

جالب اینکه یکی از مقامات آمریکایی پس از تصویب مجلس می گوید: حتی مجلس که فرمانبردار دولت و در واقع محمد رضا پهلوی اعضای آن را انتخاب کرده بود، به زحمت این اقدام را تصویب کرد. رئیس مجلس سنا نیز برای اعاده حیثیت از دست رفته خود تلاش کرد لایحه را  به سنا باز گردانده و مجدداً رأی گیری کند که موفق نشد و چند تن از وزرا نیز برای تصویب این لایحه که آن را تا ابد  لکه ننگی بر دامن حزب ایران نوین می دانستند تهدید به استعفا کردند.

حضرت امام در تابستان سال ۱۳۴۳ برخلاف سال های قبل که همواره در ایام تابستان برای نجات از گرمای قم به یکی از شهرها یا روستاهای خنک می رفتند در قم مانده و به جبران تعطیلی درس خود در ایام زندان و حصر در سال قبل، به تدریس مسائل مستحدثه در منزل مشغول بودند و تنها مسافرت های کوتاهی به روستاهای اطراف قم نظیر لنگرود مجاور شهر فعلی کهک،  روستای سناوند، مجاور شهرستان تفرش و روستای کاج، مجاور روستای بزرگ قمرود داشتند.

یکی از تجار قم بنام حاج ابوالقاسم جوادیان در مصاحبه ای به نگارنده می گفت: در اواخر شهریورسال ۱۳۴۳ حضرت امام برای مدت سه روز به دعوت من به روستای لنگرود تشریف آورده بودند و در این سفر آقای سید هاشم رسولی محلاتی همراه و ملازم ایشان بوده است. یک روز چند نفر با یک ماشین جیپ به آنجا آمدند و خصوصی با امام دیدار کردند که من آن ها را نشناختم ولی بعد از رفتن معلوم شد مرحوم شهید مهدی عراقی و دوستانش برای رساندن خبر تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا خدمت ایشان رسیده بودند.

شهید مهدی عراقی نیز در خاطرات خود به این دیدار اشاره کرده و می گوید:

 اواخر شهریور بود که یکی از رفقایی که در مجلس داشتیم به ما اطلاع داد یک لایحه را دولت می خواهد بیاورد در مجلس و مصونیت بدهد به 1700مستشار آمریکایی که بعدا به همین نام لایحه کاپیتولاسیون مشهور شد. این مسئله با آقا مطرح شد. آقا اینجوری قبول نکردند، گفتند تا مدرک نباشد ما نمی توانیم روی آن حرفی بزنیم، شما اگر بتوانید مدرکش را تهیه بکنید. تا اینکه لایحه آمد در مجلس و عده ای مخالفت کردند با لایحه، ما فرستادیم صورت جلسه ای که در مجلس بود از روی آن فتوکپی کردند، عین صورت جلسه را خارج کردیم هم از مجلس شورا، هم از مجلس سنا، در اختیار آقا گذاشتیم. (نا گفته ها، ص247)

مرحوم آیه الله سید مرتضی پسندیده برادر ارشد حضرت امام نیز در خاطرات خود می گوید:

من اطلاع پیدا کردم که این قضیه، محرمانه در دولت و مجلس مطرح است. لذا آقای شیخ علی سهرابی خمینی را خدمت امام فرستادم و شرحی به ایشان نوشتم که جریان کاپیتولاسیون به طور محرمانه در مجلس و دولت مطرح است. می خواهند آن را تصویب کنند ... امام جواب دادند که : متن لایحه ای را که در جریان است برای من بفرستید که من از متن آن مطلع شوم و نمی گذارم محرمانه بماند، اقدام می کنم و آن ها را رسوا می نمایم. من پاسخ دادم که متن لایحه را نتوانسته ام بدست بیاورم ولی از جریان آن اطلاع پیدا کرده ام. در نامه بعدی جواب دادند که : من خودم لایحه را بدست آورده ام و دیگر نمی گذارم این قضیه به صورت محرمانه مطرح باشد.( خاطرات آیه الله پسندیده، ص 239)

مرحوم آیه الله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می گوید:

با خبر شدیم که در مجلس رژیم لایحه ای در مسیر تصویب است که در آن به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده می شد... امام چند نفری را مامور تحقیق در مورد جزئیات این خبر کردند که یکی از آن ها من بودم. رفتم پیش آقایان محمد تقی فلسفی، سید ابوالفضل تولیت و سید جعفر بهبهانی، پیام امام را رساندم و گفتم ما اخبار پشت پرده این جریان را هرچه بیشتر و دقیق تر می خواهیم. آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا متن لایحه و اسناد مربوطه را به دست آورد و به من داد. (هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج 1، ص197)

حضرت امام پس از اطلاع از جوانب موضوع اعلامیه مفصلی در محکومیت تصویب این لایحه نوشته و همچنین رسما اعلام فرمودند: صبح چهارم آبان روز تولد شاه  که در آن سال مصادف بود با سالروز تولد حضرت زهرا راجع به این موضوع  در منزل سخنرانی خواهند کرد. رژیم که از قصد ایشان باخبر شده بود نماینده ای به قم فرستاده تا با امام ملاقات کند که ایشان اجازه ملاقات به وی ندادند. او با فرزند ارشد امام مرحوم آقا مصطفی دیدار کرده و می گوید: خیلی مواظب باشند  به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست.

از مجموع مطالب گذشته مشخص می گردد به استثنای شخص محمد رضا شاه که حکومت و سلطنت خود را مدیون آمریکایی ها می دانست و همانگونه که بعدا "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه دولت آمریکا در دولت کلینتون رسما اعتراف کرد که کودتای 28 مرداد 1332را آن ها رهبری و حمایت کرده و شاه را به قدرت بازگرداندند، اکثر قریب به اتفاق مقامات سیاسی رژیم پهلوی  در همه رده های مدیریتی و حرکتشان در مسیر خواسته و منافع آنها بود. از انتساب چنین ننگی به خودشان فراری بوده و شخصیت های فهیم ملی و مذهبی کشور نیز نسبت به تصویب چنین لایحه ای عکس العمل نشان داده اند.

 البته شاه پاداش خیانت خودش را از آمریکا دریافت کرد و همه رونق اقتصادی و دستیابی به پول و سرمایه و تسلیحات نظامی و رساندن کشور به دروازه به اصطلاح او تمدن بزرگ را با فروش عزت و عظمت ملت ایران به آمریکا بدست آورد ولی در نهایت با خفت و خواری از کشور فرار کرد و حتی آمریکا هم به او پناه ندادند و در غربت از دنیا رفت.  حسنعلی منصور خیلی سریع تاوان خیانت خود را داد و سه ماه بعد توسط جوانان مسلمان کشته شد و حضرت امام با گذراندن سالیانی طولانی در تبعید با سرافرازی و سربلندی در میان استقبال چشمگیر و بی نظیر مردم به میهن بازگشت و شاه وآمریکاییان را با ذلت و خواری از کشور بیرون کرد.      

مشاهده خبر در جماران