آیت الله رحمت: حاج آقا مصطفی امید امام و اسلام بود
ایشان قدم به قدم با حضرت امام همراه بودند و تمام امور سیاسی را در خدمت امام میگذراند و هرچه امام دستور میدادند را به اجرا میگذاشت، طبعا نظرات نسبت به ایشان کاملا مثبت بود چون ایشان قدمی برخلاف نظر حضرت امام بر نمیداشت و امام هم بارها بر این نکته تاکید کرد. نقش حاج آقا مصطفی در مبارزات نقشی بسیار مؤثر بود؛ مسایل داخلی و خارجی در ارتباط با نهضت و حرکت امام را هماهنگ میکرد و مواظب بود.
به گزارش جماران؛ نشریه حریم امام نوشت: آیت الله محمدرضا رحمت از شاگردان امام خمینی در نجف و از دوستان نزدیک شهید آیت الله حاج مصطفی خمینی است. وی پس از ورود به نجف اشرف در سال ۱۳۴۷ خدمت امام رسید و در درسهای اصول، تفسیر و اخلاق شرکت کرد. او از اعضای قدیمی دفتر حضرت امام و هم اکنون نیز عضو دفتر استفتائات بیت امام است. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی نشریه حریم امام با ایشان در باره دیدگاه حوزههای نجف و قم در باره شحصیت حاج آقا مصطفی خمینی است که از نظر میگذرد؛ قبل از شروع مصاحبه دوست دیرین حاج آقا مصطفی خمینی در باره بارزترین حسن دوست شهیدش گفت: حاج آقا مصطفی خمینی همواره تلاش میکرد که به ما بصورت عملی درس اخلاق بیاموزد. از غیبت کردن کاملا پرهیز میکرد. اگر احساس میکرد که کسی میخواهد غیبتی انجام دهد، سریع بحث را عوض میکرد...
لطفا در ابتدا بفرمایید که دیدگاه حوزه نجف درباره حاج آقا مصطفی چگونه بود؟
قبل از اینکه به این سوال بپردازم باید عرض کنم که بطور کلی در حوزه نجف دو دسته افراد حضور داشتند؛ دسته اول افرادی بودند که برای تحصیل علم و دانش حضور و فعالیت داشتند و کار آنها طلبگی، درس، بحث، مباحثه و کسب دانش دینی و حتی غیر دینی(علوم دیگر) بود و تقریبا بجز آن مشغول امور دیگر نبودند؛ و عموما دنبال ایجاد مشکل برای هم مسلکهای خود و دیگران نبودند؛ و دستهای دیگر که از فضای علمی نجف برای مقاصد و اهداف خود استفاده میکردند و ارتباطات پیدا و پنهانی با سفارت ایران در عراق داشتند و سعی میکردند به تخریب و ایجاد اشکال در روند نهضت امام بپردازند. بنابراین قضاوت افراد دسته دوم در مورد شهید حاج آقا مصطفی نمیتواند معیار باشد چون اساسا معیار سنجش نبودند؛بنابراین افرادی که بدنبال علم و دانش و فراگیری علوم دینی بودند و روابط خوبی با نهضت امام داشتند و یا حتی آنهایی که روابط خوبی هم نداشتند، به دیده احترام به ایشان مینگریستند و باتفاق نظر مثبتی نسبت به حاج آقا مصطفی داشتند؛ چراکه ایشان از سرآمدهای علمی حوزه نجف بود و در درس مراجع بزرگی شرکت میکرد. هم از جهت علمی مطرح بود و هم از نظر سیاسی. در آن زمان امام نمیتوانستند به صورت معمول با بیوت آیات دیگر رفت و آمد داشته باشند، اما حاج آقا مصطفی هم از جانب خودش و هم از جانب امام با علمای مختلف رفت و آمد داشت. مراجع محترم نجف هم از ایشان هم بعنوان فرزند امام بودنش و هم بخاطر جایگاه علمی شان احترام میگذاشتند و طبعا در نشستها نیز مطالب علمی و هم مطالب سیاسی مطرح میگردید و این موارد باعث شناخت بیشتر از ایشان میشد و کم کم باعث احترام گذاشتن مراجع نسبت به ایشان میشد.
ایشان از جهت علمی، از جمله در فقه و اصول و فلسفه هم واقعاً استاد موفقی بود. برداشتهای فقهی و اصولی ایشان بسیار خوب بود و در تفسیر هم حرفهای مهمی برای گفتن داشت ضمن آنکه در عین حال فردی عابد و عارف و مقید به عبادت بود وبطور کلی با مستحبات معروف بود در میان رفقا. این موارد باعث میشد که در میان علمای نجف از ارزش و اعتبار فراوانی برخوردار باشد. در یک جمله باید عرض کنم که این ارزش و اعتبار صرفا بخاطر آقازادگی ایشان نبود بلکه بخاطر درجات علمی ایشان بود که مورد تایید مراجع بود. برای تصریح این مطلب کافی است که اشاره کنم به کلام استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله العظمی آقا میرزا حسن بجنوردی که خودم از ایشان شنیدم که فرمود: حاج آقا مصطفی در سن کنونیاش از منظر علمی جلوتر از پدر بزرگوارشان که در همین سن بودند، است. باید هم این را پذیرفت چون حاج آقا مصطفی مربیای چون امام خمینی داشت. وقتی که حضرت امام به نجف رفتند مراجع بزرگی در نجف حضور داشتند از جمله آیت الله حکیم،آیت الله خویی و... بطور سنتی مراجع نجف همواره خودشان را بالاتر از دیگران میدانستند. حضرت امام پس از ورود به نجف اشرف شاگردان زیادی پیدا کرد. درسش گل کرد.
حاج آقا مصطفی هم تدریس داشت در سنین کم به بالاترین سطح علمی رسید، برای عالم اسلام امیدی بود، از آگاهان علمی و تقوایی نجف بود، دوستان بسیاری داشت، لذا این باعث چشم روشنی امام بود که پسرش میتواند در حوزه بروز و ظهور کند و بدرخشد. بطوریکه میتواند راه و هدف پدرش را دنبال کند. و حاج آقا مصطفی میتواند جای او را در مقام فقاهت و مرجعیت و تدریس پرنماید. لذا همواره امید امام بود. امید اسلام بود. شهادتش هم موجب پیروزی انقلاب شد.
دیدگاه حوزه قم نسبت به ایشان چگونه بود؟
از آنجایی که من در حوزه قم نبودم نمیتوانم بصورت دقیق به این سوال شما پاسخ بدهم اما با توجه به اقداماتی که ایشان در زمان حضور حضرت امام در قم و زمان بازداشتها و تبعید حضرت امام در قم انجام دادهاند همگان از ایشان و فعالیتها و اثرات حضور ایشان در عرصه مبارزاتی امام به نیکی یاد میکنند. ایشان در قم توانست تحصیلات عالی را در سنین جوانی پشت سر بگذارد؛ هر چند که در آن زمان در عرصه علمی چندان مطرح نبودند و بیشتر به واسطه فعالیتهایش علیه رژیم ایشان را میشناختند.
البته بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی کتبی را که ایشان در نجف به رشته تحریر درآوردهاند ترجمه و طبع شده و در اختیار حوزه قم قرار گرفت و شناخت بیشتری نسبت به ایشان پیدا شد. در جریان هستید که حاج آقا مصطفی نزدیک به سی جلد اثر عمیق و ارزنده دارد و در سالهای اخیر آقای سجادی از طرف حاج احمد آقا مأموریت پیدا کرده بود که نوشتههای ایشان را بررسی و چاپ کنند؛ لذا کتب ایشان تحت اشراف آقای سجادی چاپ شد. مثل تفسیر ایشان. که در اختیار حوزه قم و کل کشور قرار گرفت. ایشان بیشتر نبوغ سیاسی و علمی شان در حوزه نجف شکوفا شده پس بنابراین تا قبل از انتشار کتابهای ایشان، عموم از نزدیک با سطح علمی و معلومات بالای ایشان اطلاع چندانی نداشتند. اما اکنون شناخت بیشتری از ایشان در دست است.
دیدگاه سیاسیون و شخصیتهای مبارز نسبت به حاج آقا مصطفی چگونه بود؟
به هر حال از آنجا که ایشان از زمان تبعید حضرت امام به ترکیه و بعد از آن به نجف همواره در کنار امام بوده و از نظرات علمی و سیاسی حضرت امام بهره های بسیاری برده اند، سیاسیون و شخصیتهای مبارز نسبت به ایشان اعتماد و اطمینان بالایی پیدا کرده بودند. ضمن آنکه در زمان حضور امام در نجف خیلی از مسائل از طریق ایشان رفع و رجوع میشد البته با اطلاع و مدیریت حضرت امام. لذا از آنجا که ایشان قدم به قدم با حضرت امام همراه بودند و تمام امور سیاسی را در خدمت امام میگذراند و هرچه امام دستور میدادند را به اجرا میگذاشت، طبعا نظرات نسبت به ایشان کاملا مثبت بود چون ایشان قدمی برخلاف نظر حضرت امام بر نمیداشت و امام هم بارها بر این نکته تاکید کرد. نقش حاج آقا مصطفی در مبارزات نقشی بسیار مؤثر بود؛ مسایل داخلی و خارجی در ارتباط با نهضت و حرکت امام را هماهنگ میکرد و مواظب بود. حتی فراموش نمیکنم که بنی صدر سال 52 ـ51 به نجف آمده بود. اینها از خارج می آمدند به نجف و میرفتند. مرحوم حاج آقا مصطفی فرمود که اگر کاردست این بیافتد خطرناک است. در آن زمان یعنی دیدگاه سیاسی و فهم سیاسی ایشان اینقدر دقیق بود. میدانید که بنی صدر پدرش مجتهد بود. روحانی بود. خب در عین حال طرز تفکر بنی صدر(ابوالحسن)، تفکر لیبرالیستی و منحرفی بود. لذا مرحوم حاج آقا مصطفی در نهضت بیشترین نقش را ایفا کرد. متاسفانه کمترین بازگویی هم در ارتباط با ایشان شده است. واقعاً جزء مظلومهای نهضت و انقلاب ما است که بیشترین خدمات را ارائه داد و افراد این چنین داریم که چون برای خدا کار میکردند هیچ وقت کارهای خودشان را اظهار نمیکردند. ایشان هم جزء این دسته از افراد بود.
رژیم بخوبی میدانست که ایشان بسیار تاثیرگذار است. آنها فکر میکردند که همه نهضت مرحوم حاج آقا مصطفی است. آنها خیال میکردند تمام تحریک هایی که از ناحیه حرکت های امام انجام میشود، محرک و مسبب اصلی آن حاج آقا مصطفی است؛ لذا با این طرز تفکر تصمیم گرفتند که به هر شکل که شده ایشان را به شهادت برسانند و خیال میکردند با این کار مسئله نهضت امام تمام میشود.
از جهت امور اجتماعی چطور؟ فعالیتها و برخوردهای ایشان چگونه ارزیابی میشود؟
از جهت امور اجتماعی ایشان اولا با تمام علمای نجف ارتباط داشت و این به روند پیشبرد اهداف نهضت کمک بسیاری میکرد. دوم اینکه ایشان از جهت علمی و تقوا سرآمد بود و واقعا یکی از ویژگیهای خاص ایشان اخلاص ایشان بود و ما چون زیاد در خدمت ایشان بودیم در پیاده رویهای کربلا مشاهده میکردیم که ایشان هیچگاه حاضر نبود که کسی غیبت شخصی را انجام بدهد و همانگونه که عرض کردم بخاطر دانش بالای ایشان همه علمای نجف به ایشان محبت داشتند و احترام میگذاشتند. بعد از شهادت ایشان مراجع مراسم گرفتند و جالب این است که امام در همه این جلسات شرکت میفرمود؛ مثل اینکه در مراسم معمولی شرکت میکند. برای مراسم ایشان هم شرکت میکرد. یک حزب قرآن میخواند و بلند میشد و میرفت.
حتی آنهایی که نسبت به امام بعضی مطالب را عنوان میکردند نسبت به مرحوم حاج آقا مصطفی خوش بین بودند و از ایشان تقدیر میکردند. ایشان در جمع دوستان در مسافرتها معمولا سعی میکرد که مسائل علمی را بصورت مسابقه مطرح کند که دوستان همراه احساس خستگی نکنند. سوم اینکه ایشان از جهت تقوا واقعا فردی نمونه بود. قبلا هم در مصاحبه هایم گفتم که یکی از بارزترین ویژگیهای ایشان استقامت ایشان بود. ایشان از جهت وزنی، وزن سنگینی داشتند. پیاده که به کربلا میرفتیم پاهایشان تاول میزد. بنده هم معمولاً دکتر سرخود بودم. در اینگونه موارد وسایلی داشتیم و درمان سرپایی میکردیم. یک شب که برای اربعین به کربلا میرفتیم، روزها چون گرم بود، شبها حرکت میکردیم، سه چهار روز طول میکشید که استراحت مان بیشتر از رفتن ما بود. مرحوم حاج آقا مصطفی کف پایشان سرتاسر تاول زده بود. روی تاول راه رفتن بسیار سخت است مخصوصاً با وزن سنگین. من به اتفاق یکی از دوستان عصایی داشتیم که پشت کمر ایشان گرفته بودیم ایشان تکیه میداد و یواش یواش راه میرفت.
یکی از دوستان میگفت که حاج آقا اینجوری میخواهی بروی به اربعین نمیرسیم به چهل و هشتم میرسیم؛ یعنی شهادت امام مجتبی(ع). یک وقت دیدیم مرحوم حاج آقا مصطفی شروع کرد به راه رفتن. آنچنان سرعت گرفت که من و آن رفیقم میدویدیم به دنبال ایشان که به ایشان برسیم اما نمیتوانستیم. یعنی روی آن پاهای تاول زده ایشان شروع کرد به حرکت و با سرعت میرفت. ایشان استقامت عجیبی داشت، در مواقع مختلف. یک سری چیزها است که عملاً برای ما درس بود. درس عملی بود که به ما میآموخت. و از همه مهمتر اینکه همانگونه که قبلا گفتم ایشان از جهت علمی هم جایگاه ممتازی در حوزه نجف داشت و کتابهای ایشان نشانه درجات علمی و مطالعات عمیق ایشان است که بر کسی پوشیده نبود. بدین خاطر که از دانش لازم برای ادامه دادن راه امام و سیاست و مشی امام برخوردار بود، حضرت امام نیز به ایشان احترام خاص میگذاشت. به سبب پدری و فرزندی علاقه خود را خیلی ابراز نمیکردند. ولی وقتی که مرحوم حاج آقا مصطفی در درس از امام اشکال میکرد، علاقه امام در پاسخی که به ایشان میداد مشخص میشد که علاقه ای همراه با احترام نسبت به ایشان است.
در اینجا خوب است یک خاطره در این باره عرض کنم و آن اینکه مرحوم حاج آقا مصطفی میفرمود که من سه جور سوال از امام میپرسم. یک وقت است که خودم مطلب امام را متوجه نشدم اشکال دارم و سوال میکنم که امام توضیح بدهد و مطلب را بگیرم. یک وقت نگاه میکنم میبینم که مستمعین، فضلا و علمایی که در جلسه هستند، مطلب امام را نگرفتند و من اشکال میکنم که امام توضیح بیشتری بدهد که دیگران متوجه شوند. سوم میگفت که من احساس میکنم که امام در این بحث مطلب علمی دارد و جا دارد که بیشتر بحث شود و باید امام را گرمش کنم که امام توضیحات جامع بدهد. امام وقتی بحث علمی را شروع میکرد، دیگر کسی حریف ایشان نمیشد. لذا مرحوم حاج آقا مصطفی اشکال میکرد امام جواب میداد. حاج آقا مصطفی دوستی بسیار شریف و روحانی بسیار روشن و فرزندی دلسوز برای امام بود. خداوند روحش را شاد کند. ایشان کسی بود که شهادتش باعث شد نهضت امام حرکتی شتابنده به خود بگیرد و در نهایت به پیروزی برسد.
مشاهده خبر در جماران