جی پلاس/به مناسبت سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی؛
چرا آیت الله بروجردی به دیدار آیت الله اشرفی اصفهانی می رفت؟/علت هجرت آیت الله به کرمانشاه چه بود؟/امام چگونه او را ستود؟/چرا اجازه تعمیر خانه اش را نمی داد؟
شهید آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی در خمینی شهر اصفهان متولد شد و در بیست و سوم مهرماه سال ۶۱ در سنگر نماز جمعه به دست منافقان به شهادت رسید.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. این مطلب، مختصری از زندگی مجاهد شهید آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی است که از طرف امام خمینی به امامت جمعه کرمانشاه منصوب شده بود و در بیست و سوم مهرماه سال ۶۱ در سنگر نماز جمعه به دست منافقان به شهادت رسید. مطلبی که در ادامه می خوانیم برگرفته از سایت ویکی شیعه است.
آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی (۱۲۸۱-۱۳۶۱ش) روحانی شیعه و نماینده امام خمینی در استان کرمانشاه و امام جمعه آن شهر بود. وی مسئولیت حوزه علمیه کرمانشاه را به عهده داشت و حوزه خواهران را نیز در این شهر راهاندازی کرد.
زندگینامه و تحصیلات
عطاء الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ش (۱۳۲۳ق) در خانواده ای روحانی در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش میرزا اسدالله، فرزند میرزا محمد جعفر از منبریان و امامان جماعت و جد بزرگش از علمای جبل عامل بوده است.[۱] تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در مدرسه «نوریه» یاد گرفت. در نه سالگی کتاب نصاب الصبیان را حفظ کرد. در ۱۲ سالگی برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و دروس ادبیات و سطح فقه و اصول و نیز یک دوره درس خارج اصول را در درس سید مهدی درچهای، سید محمد نجفآبادی[۲]، فشارکی و میر سید حسن مدرس شرکت کرد.
مهاجرت به حوزه علمیه قم
آیت الله اشرفی در ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل به قم رفت و به مدت بیست و سه سال در مدرسه رضویه و مدرسه فیضیه تحصیل کرد و در ۴۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید. او در دروس آیات شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت و سید حسین بروجردی شرکت کرده و فلسفه را از امام خمینی فرا گرفت. سید محمدتقی خوانساری به وی درجه اجتهاد داد. در دورهای، آیت الله اشرفی در غیاب آیتالله خوانساری و امام خمینی امامت جماعت مدرسه فیضیه را بر عهده میگرفت. آیتالله بروجردی نیز عنایت ویژه به او داشت به طوری که هر وقت اشرفی به اصفهان می رفت و بازمیگشت، آیتالله بروجردی به دیدار شاگردش به حجره او در مدرسه فیضیه میآمد.[۳] اشرفی اصفهانی به دستور بروجردی از ممتحنین حوزه شد و کتاب مکاسب را از طلاب امتحان میگرفت.[۴]
سکونت در کرمانشاه
در سال ۱۳۳۵ش به دستور آیتالله بروجردی به همراه برخی از علما به کرمانشاه هجرت کرد و با اداره حوزه علمیه تازهتأسیس آیتالله بروجردی در باختران، تدریس معارف اسلامی را با ۶۰ نفر از طلاب شروع کرد. از جمله فعالیتهای وی در این دوره می توان به تکمیل ساخت مدرسه آیتالله بروجردی و توسعه کتابخانه آن مدرسه اشاره کرد.[۵]
اساتید
سید مهدی درچه ای
سید محمد نجف آبادی
سید محمد تقی خوانساری
شیخ عبدالکریم حائری
سیدحسین بروجردی
امام خمینی
سید حسن مدرس
سید صدرالدین صدر
سید محمد حجت
آثار
البیان، در موضوع علوم قرآن، به زبان فارسی.
تفسیر قرآن، خلاصه ای از تفاسیر شیعه و سنی.
مجمع الشتات، در اصول دین و عقاید و کلام، به زبان عربی در چهار جلد.
مجموعه ای پیرامون حروف مقطعه قرآن، به زبان فارسی.
کتابی در موضوع «غیبت امام عصر»(عج).[۶]
فعالیت ها
پس از درگذشت آیتالله بروجردی، اهالی غرب کشور را به تقلید از امام خمینی تشویق کرد.[۷] وی از آن ایام چنین یاد میکنند: «اینجانب بر حسب تشخیص خود و تفحّصی هم که از شخصیت های بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم نمودم، حضرت امام خمینی را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به سوی ایشان سوق دادم که این موضوع، با مخالفت و کارشکنی بعضیها رو به رو شد و همچنین تهدید ساواک به تبعید بنده را در پی داشت».[۸]
در اوایل پیروزی انقلاب، امام خمینی با شناختی که از او داشتند و به درخواست علمای کرمانشاه آیتاللّه اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین کردند.[۹]
اشرفی اصفهانی با شروع جنگ، به بسیج همه جانبه مردم برای حضور در جبهه پرداخت. وی در خطبه های نماز جمعه و پیام ها و مصاحبه های خود به حضور مردم در جبهه تأکید می کرد. با حضور در جبهه ها ضمن دیدار با رزمندگان برای آنان سخنرانی می کرد.[۱۰] پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و دو رکعت نماز شکر در مسجد آن شهر به رسم سپاس گزاری به جای آورد.
در دوم فروردین ۱۳۶۱ش در قرارگاه عملیات فتح المبین حضور یافت و با پیشنهاد ایشان این عملیات به نام حضرت زهرا نامگذاری شد. پس از آزادی خرمشهر نیز در دومین سفر خود عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به همراه او به جای آوردند.[۱۱]
برخی از دیگر اقدامات ایشان عبارت است از:
توسعه مسجد آیتالله بروجردی در کرمانشاه.
تجدید بنای مسجد ولی عصر(ع) در خمینی شهر با مساحت بیش از ۳۰۰ متر مربع با سبک جدید.
ساختن مسجد امام حسین(ع) در خمینی شهر به مساحت ۲۰۰ متر مربع که در سال ۱۳۶۱ افتتاح شد.
تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در کرمانشاه که در سال ۶۵ افتتاح شد.
ساختمان مکتب الزهراء(ع) برای تربیت خواهران و تدریس معارف اسلامی، علوم فقه و عربی که در سال ۱۳۶۱ افتتاح شده و با شروع به کار آن، بیش از ۳۰۰ خواهر مشغول تحصیل علوم دینی شدند.
کوشش در امور تبلیغی روحانیان و مبلغان در استان که مسئولیت آن از سوی امام خمینی به او واگذار شده بود.
تلاش برای وحدت بین شیعه و اهل سنت.[۱۲]
ویژگیهای شخصی
سادهزیستی: آیت الله اشرفی اصفهانی زندگی بسیار ساده ای داشت و بعد از پذیرفتن مسئولیت امامت جمعه کرمانشاه هم زندگی اش تغییری نکرد. او در خانه ای بسیار کوچک و قدیمی زندگی می کرد و در پاسخ به اصرار اطرافیان برای تعمیر خانه میگفتند: «خانه های مردم را هواپیماهای عراقی خراب کرده اند و بندگان خدا زیر چادرها زندگی می کنند، [آن وقت] شما می خواهید خانه را تعمیر کنید. پولی را که برای گچ می خواهید بدهید، به جنگزدهها بدهید [که] ثوابش خیلی بیشتر است».[۱۳]
ارتباط با خدا: فرزندش می گوید: "در مدت شانزده یا هفده سالی که با ایشان بودم، یک شب ندیدم که نماز شب ایشان ترک بشود". همچنین امام خمینی در تجلیل از او گفت: "هر وقت آقای اشرفی اصفهانی را میبینم، به یاد خدا می افتم»".[۱۴]
شهادت
آیت الله اشرفی اصفهانی در مدّت نمایندگی امام خمینی در استان کرمانشاه دو بار مورد سوء قصد قرار گرفت و در ظهر جمعه ۲۳ مهر ۱۳۶۱ در نماز جمعه مسجد جامع کرمانشاه و توسط سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید. پیکر او پس از تشییع در کرمانشاه و خمینی شهر در گلزار شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.[۱۵] وی بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان و در کنار آیتالله سید ابوالحسن شمسآبادی بهخاک سپرده شد. بخشی از بدن وی که بعدها پیدا شد، در گورستان باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده شد. در تهران بزرگراهی به نام وی نامگذاری شده است. او یکی از امامان جمعه ای است که در ایران به شهدای محراب مشهورند.
امام خمینی در پیام تسلیتی خود را از ارادتمندان شهید اشرفی دانست و از صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی بودن او یاد کرده و مجاهدتهای او را ستوده است.[۱۶]
پانویس
۱. اشرفی اصفهانی، محمد، ج اول، ص۲۵.
۲. گلشن ابرار، جلد ۲، ۱۳۸۵، ص۹۰۱.
۳. روزها و رویدادها، ۱۳۷۸، ص۱۲۱.
۴. مجله حضور، شماره ۴۶، ص۲۰۷.
۵. اشرفی اصفهانی، محراب خونین باختران، ص۸۱.
۶. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۹۰۱.
۷. مجله حضور. شماره ۴۶. ص۲۰۹.
۸. مجله گلبرگ. مهر ۱۳۸۲، شماره ۴۳.
۹. مجله گلبرگ. مهر ۱۳۸۲، شماره ۴۳.
۱۰. مجله حضور. شماره ۴۶. ص۲۱۴.
۱۱. اشرفی اصفهانی، محمد، ج دوم، ص۱۸۰.
۱۲. مجله مبلغان - مهر و آبان ۱۳۸۵، شماره ۸۳.
۱۳. مجله گلبرگ. مهر ۱۳۸۲، شماره ۴۳.
۱۴. مجله گلبرگ. مهر ۱۳۸۲، شماره ۴۳.
۱۵. اشرفی اصفهانی، محمد؛ ج دوم، ص۱۸۰.
۱۶. صحیفه امام، ج۱۷، ص: ۴۹-۵۱.
منابع
اشرفی اصفهانی، محمد؛ محراب خونین باختران، کرمانشاه، بیتا، انتشارات سروش، ج اول.
روزها و رویدادها، مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، انتشارات پیام مهدی، ۱۳۷۸.
مجله حضور. شماره ۴۶.
مجله مبلغان - مهر و آبان ۱۳۸۵، شماره ۸۳.
مجله گلبرگ. مهر ۱۳۸۲، شماره ۴۳.
جمعی از نویسندگان. گلشن ابرار، جلد ۲، ۱۳۸۵، قم.
صحیفه امام، ج۱۷.
مشاهده خبر در جماران