کدخبر: ۱۴۷۳۸۴۸ تاریخ انتشار:

احمدی نژاد در انتخابات ۱۴۰۰ نام‌نویسی می‌کند/ آیا ممکن است احمدی‌نژادی‌ها با یک کاندیدای اجاره‌ای بیایند؟

تعدد کاندیداهای اصولگرا به پاشنه آشیل آنها تبدیل شده و هیچ بعید نیست که باور شود آنها در تحقق این هدف به ‌ظاهر در دسترس، ناکام بمانند و به ‌تعبیری در انبوه گزینه‌های اصولگرا در نهایت هیچ‌کدام از کاندیداهایی که آنها تمایل دارند، نتواند سکاندار قوه مجریه در دهه نخست سده آینده باشد و اینجاست که صحبت از «پدیده هزاره سوم» می‌تواند معادلات انتخاباتی را تحت‌الشعاع قرار دهد.

به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد در شماره امروز خود نوشت: این چند دوره اخیر انتخابات را که مرور کنیم شاید کمتر انتخاباتی را به یاد بیاوریم که چون انتخاباتی که قرار است واپسین جمعه بهار ۱۴۰۰ در سراسر ایران برگزار شود و برای ۴ سال و بلکه ۸ سال، قدرتمندترین مقام اجرایی کشور و بالاترین مقام انتخابی جمهوری اسلامی را با رای شهروندان ایرانی مشخص کند از ماه‌ها قبل، برخی از احتمال پیروزی گزینه مورد حمایت یک جناح و ناکامی جناح رقیب بگویند.

فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم اما دست‌کم تاکنون به این شکل و شمایل پیش رفته و بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاست ایرانی حالا مدت‌هاست با ردیف کردن سیاهه‌ای از دلایل و براهین از این می‌گویند که پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ احتمالا یک گزینه اصولگراست که در غیاب رقیب اصلاح‌طلب یا دست‌کم در غیاب رقیب تماما اصلاح‌طلب- آن ‌طور که اصلاح‌طلبان می‌خواهند و پس از تجربه کاندیدای به‌ اصطلاح «اجاره‌ای» در دو انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و ۹۶ بر این خواسته خود پافشاری می‌کنند- حتی با مشارکت حداقلی و آرایی در همان حد و حدود که انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه ۹۸ رقم خورد، می‌تواند کرسی مهمی را به دست آورد که چند سطر بالاتر از جایگاهش به عنوان بالاترین مقام انتخابی جمهوری اسلامی گفتیم.

با این حال و با وجود اینکه حال و هوای عموم جامعه، کمتر از ۹ ماه مانده تا برگزاری این انتخابات سرنوشت‌ساز، چندان انتخاباتی نیست و این ‌طور که پیداست و آن ‌طور که تجربه انتخابات مجلس یازدهم نشان داد، شهروندان ایرانی چندان شور و شوقی برای حضور پای صندوق‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم نخواهند داشت، وضع سیاسیون به ‌ویژه آنها که به جناح راست متمایلند، یک‌سر متفاوت است و آنها از قضا شاید به دلیل همین فضای خاص حاکم بر جامعه و بی‌میلی نسبی شهروندان به مسائل انتخاباتی، می‌خواهند با بهره‌برداری از این فرصت کم‌نظیر پس از ۸ سال دوری از قوه مجریه، کار انتخابات ریاست‌جمهوری را یکسره و پس از فتح پارلمان، دیگر قوه انتخابی جمهوری اسلامی را نیز به گزینه‌ای بسپارند که هفکر و همراه‌شان باشند.

اصولگرایانی که اگر بخواهیم فقط از گزینه‌های جدی‌تری‌شان برای ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری نام ببریم، دست‌کم باید از حدود ۲۰ تا ۳۰ چهره بگوییم که هر کدام به طیف و خرده‌جریانی از جریان اصولگرا وابسته‌اند و اگرچه در نهایت از دید عموم جامعه همگی اصولگرایند و در دسته‌بندی سیاست ایرانی به عنوان طیف محافظه‌کار در مقابل جناح اصلاح‌طلب و تحول‌خواه شناخته می‌شوند اما گاه چنان با یکدیگر متفاوت و در مسائل مختلف سیاست داخلی و خارجی و موضوعات گوناگون فرهنگی و اجتماعی متضادند که باور اینکه همه آنها به یک جناح سیاسی تعلق دارند، دشوار باشد.

آن‌ هم در حالی که همزمان هستند چهره‌هایی در این جمع همچون علی لاریجانی که آنقدر از برخی طیف‌های اصولگرا دورند که آسان‌تر آن است که آنها را به جناح اصلاح‌طلب نزدیک دانست تا همفکران واقعی و سنتی خودشان. همان طور که حسن روحانی، رییس‌جمهوری فعلی نیز اگرچه با حمایت اصلاح‌طلبان و آرای میلیونی پایگاه رای حامی این جریان سیاسی، دو دوره متوالی سکاندار اداره قوه مجریه ایران بوده اما هم سابقه و گذشته‌اش از همراهی و همکاری او با جناح راست حکایت دارد و هم برخلاف انتظار اصلاح‌طلبان و حامیان این ۷، ۸ سال اخیر او، کردار و گفتار روزگار ریاست‌جمهوری‌اش.

با این همه اگرچه به باور برخی ناظران و تحلیلگران، جناح راست کاری به ‌مراتب آسان‌تر از رقیب برای رساندن کاندیدای مطلوب خود به «پاستور» دارد اما آنچه از تعدد کاندیداهای اصولگرا گفتیم به پاشنه آشیل آنها تبدیل شده و هیچ بعید نیست که باور شود آنها در تحقق این هدف به ‌ظاهر در دسترس، ناکام بمانند و به ‌تعبیری در انبوه گزینه‌های اصولگرا در نهایت هیچ‌کدام از کاندیداهایی که آنها تمایل دارند، نتواند سکاندار قوه مجریه در دهه نخست سده آینده باشد و اینجاست که صحبت از «پدیده هزاره سوم» می‌تواند معادلات انتخاباتی را تحت‌الشعاع قرار دهد.

محمود احمدی‌نژاد که پس از ۸ سال ریاست‌جمهوری با رای و حمایت اصولگرایان، خود را به هیچ ‌عنوان مدیون این جریان سیاسی نمی‌داند و فراتر از آن، گاه و بی‌گاه با مواضع و حرکات و سکناتی عجیب‌- البته نه از جانب او- رودرروی بزرگان این جریان سیاسی و حتی بزرگان نظام می‌ایستد حالا مدتی است که دوباره فعال شده و اگرچه هنوز صراحتا از اینکه می‌خواهند بار دیگر شانس خود را به رای مردم بسپارد، سخنی به میان نیاورده اما از آن ‌سو هر بار که با این پرسش مواجه شده به ‌نحوی از رد و تکذیب صریح این احتمال نیز سر باز زده تا رنگ رخساره و آنچه به زبان کنایه و در مقام رفتار سیاسی از او می‌بینیم از سر درونش خبر دهد.

این گمانه‌زنی‌ها اما وقتی جدی‌تر خواهد بود که به عنوان نمونه نگاهی بیندازیم به اظهارات رسانه‌ای برخی اصولگرایان نزدیک به «جریان بهار» و نیز بعضی از دیگر فعالان سیاسی- رسانه‌ای وابسته به جناح راست. چنانکه دیروز وهاب عزیزی گفته «در حالی که انتخابات یک رکود و کسالت بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند، حضور جسورانه احمدی‌نژاد آرامش فکری را از کرسی‌نشینان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی گرفته است.» 

اشاره‌ای روشن به آنچه در سطور پیش از این به آن اشاره و تاکید شد که احمدی‌نژاد چطور سعی دارد خود را مقابل دو جریان سیاسی اصیل کشور جا بزند. هر چه هست، این فعال رسانه‌ای اصولگرا با اشاره به «نامه‌نگاری‌های غیرمتعارف، سفر‌های استانی، فعالیت گسترده در شبکه‌های اجتماعی» و البته «مصاحبه اخیر احمدی‌نژاد با رادیو اروپای آزاد» که بسیار هم جنجال‌ساز شد از نشانه‌هایی گفته که به باور این تحلیلگر سیاسی، خبر «از تمایل احمدی‌نژاد به ترمیم پایگاه اجتماعی و حضور مجدد در قدرت اجرایی کشور» دارد.

دبیرکل جهادگران ایران اسلامی که با باشگاه خبرنگاران جوان به گفت‌وگو نشسته از «برآیند پیش‌بینی‌های انتخاباتی» گفته که بنابر ادعای او «حاکی از آن است که محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نام‌نویسی می‌کند.» آنچه اما درباره تحرکات انتخاباتی احمدی‌نژاد محل پرسش است نه صرف نام‌نویسی او بلکه تایید صلاحیتش است از جانب شورای نگهبان چراکه او حتی زمانی که رهبر انقلاب صراحتا و «از پشت بلندگو» او را از نام‌نویسی در انتخابات ریاست‌جمهوری منع کرد، احمدی‌نژاد تمکین نکرد و در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای درحالی که وانمود می‌کرد تنها برای همراهی حمید بقایی به ستاد انتخابات آمده، شناسنامه به دست، خود نیز نام‌نویسی کرد.

وهاب عزیزی اما برخلاف بسیاری از دیگر ناظران سیاسی معتقد است که احمدی‌نژاد مشکل خاصی برای تایید صلاحیت ندارد. او گفته که «شرایط سیاسی کشور نسبت به ۴ سال گذشته تغییر کرده و احمدی‌نژاد نیز در این مدت، مواضع و حرکات غیرمعقولی نداشته که موجب عدم ‌احراز صلاحیت ایشان شود» و بر این پایه مدعی است که احمدی‌نژاد «به ‌طور طبیعی حساسیت و حسگر‌های ترس را در جریان‌های سیاسی تحریک می‌کند؛ لذا احتمال نامزدی احمدی‌نژاد در انتخابات ۱۴۰۰ آرامش را از اتاق‌های فکر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان می‌گیرد.»

آنچه اما در گفته‌های این فعال رسانه‌ای نزدیک به «جریان بهار» بیشتر به واقعیت و آنچه می‌توان انتظارش را کشید، نزدیک است، آنجاست که او از احتمال حمایت احمدی‌نژاد از یک کاندیدای «اجاره‌ای» گفته  است:«چنانچه احمدی‌نژاد مجوز حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ را دریافت نکند این احتمال وجود دارد که با حمایت از یک نامزد اجاره‌ای، شورای نگهبان را دور بزند و در تشکیل دولت آینده سهیم شود.» 

اصلاح‌طلبان این دو، سه سال اخیر با وجود آنکه در پی عدم تحقق وعده‌های حسن روحانی به شعارهای اصلاح‌طلبانه‌ای که در جریان هر دو انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ به‌ خصوص ۹۶ سر داد با نوعی سردرگمی دست به گریبان شدند و این اوضاع باعث شد حتی اتحاد و وحدت نسبی خود را به عنوان مهم‌ترین نقطه قوت در مواجهه با رقیب اصولگرا تا حدودی در خطر ببینند و از جمله در انتخابات مجلس یازدهم برخلاف دو، سه انتخابات پیش از آن، با انسجام و وحدت تام و تمام وارد گود انتخابات نشده و دست‌کم شاهد برخی تک‌روی‌های حزبی باشند، دست‌کم از این حیث به ‌نوعی وحدت ‌نظر رسیده بودند که دیگر سراغ حمایت از گزینه‌ای از میان کاندیداهای جناح رقیب که بیشتر به اصلاح‌طلبان نزدیک است، نروند.

به بیان دیگر تجربه حمایت از روحانی برای اصلاح‌طلبان هر چه نداشت، این آورده را به همراه داشت که آنها به این باور رسیدند که حتی اگر بخواهند اصلاحات مدنظرشان را صرفا با حضور در قدرت و از مسیر صندوق رای پیش ببرند نیز باید بتوانند با کاندیدای واقعا اصلاح‌طلب وارد میدان شوند؛ چه آنکه تحقق آرمان اصلاحات شاید به دست یک اصلاح‌طلب تمام ‌قد به ‌سختی و مرارت بسیار انجام شود اما به‌ مدد و یاری یک کاندیدای به اصلاح «اجاره‌ای» به ‌واقع بعید و ناممکن خواهد بود.

در این حال و اوضاع اما ظاهرا احمدی‌نژادی‌ها حالا چنان تشنه قدرتند که حاضرند تجربه آزموده و البته نه چندان موفق اصلاح‌طلبان در همین ۸ ساله اخیر را بار دیگر بیازمایند و بار دیگر سرنوشت ایران را به یک «کاندیدای اجاره‌ای» دیگر بسپارند. آن ‌هم درحالی که دیگر حتی قرار نیست سیدمحمد خاتمی و یک جریان سیاسی پرسابقه و اصیل چون جریان اصلاحات پشتیبان این کاندیدا باشد و کسی قرار است حامی این قرارداد انتخاباتی نصفه و نیمه و بی‌پشتوانه باشد که در دوران سیاست‌ورزی، چندان تمایلی از تعهد و پایبندی به اصول و ایده‌های خود نشان نداده و درحالی که زمانی به عنوان یک اصولگرا به ریاست‌جمهوری رسید، هرگز خود را وام‌دار این جریان سیاسی نشان نداد.

مشاهده خبر در جماران