ساختمانی نیم سوخته و شروعی برای "شطرنج با ماشین قیامت"!

جی پلاس: حبیب احمدزاده، نویسنده دفاع مقدس، محقق، مستندساز و فیلمنامه نویسی که با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران اولین روزهای شانزده سالگی اش را تجربه می کرد، خود در سلک رزمندگانی در آمد که یا چند سالی از او کوچکتر بودند یا بزرگتر یا هم سن و سالانی که قرار بود نوجوانی شان را در راه دفاع از خاک و دین و ناموسشان فدا کنند تا چشم نامحرمان و ناپاکان از دیارشان محو شود. 

او از امروز سی ام شهریور سال ۹۹ یعنی در حالی که چهل سال از روزگار دفاع مقدس می گذرد، با مخاطبانش قرار گذاشته تا هر روز یک عکس و یک خاطره از آن روزها را با آنها در صفحه اینستاگرامش به اشتراک بگذارد.

او در اولین خاطره اش از اولین عکس بر روی دیوار اتاقش چنین نوشته است:

( عکس اول ) ساختمان الهام بخش نوشتن رمان ( شطرنج با ماشین قیامت ) 

 این عکس را خودم در سال دوم جنگ با دوربین یاشیکا از ساختمان چند طبقه نیم سوخته ای  که بعدها محور رمانم (شطرنج با ماشین قیامت ) شد گرفتم ... بله محل زندگی مهندس ... ساختمانی که در آن زمانه جنگ به چنین ارتفاعی فقط یکی دو مشابه  دیگر در شهر آبادان به مانند آن وجود داشت ... این عکس را اهدا می کنم به خوانندگانی که قبلا یا بعدا این رمان را خوانده یا خواهند خواند و پوزش می طلبم که شاید خدشه ای به تصورشان ( چون حتما در ذهنشان  آنگونه که دوست داشته اند  آن ساختمان را تاکنون تجسم می کردند ) وارد کرده باشم. 

تضاد واقعیت با استنباط و تخیل از همین نقطه شروع و به جایگاه استوار خلق می رسد که در انتها نه دیگر صرف واقعیت است و نه صرف تخیل.