کدخبر: ۱۴۷۰۴۰۴ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران مطرح شد؛

فتوای آیت الله صانعی در مورد کاشت ناخن، واکنش ایشان به حمله به بیت آیت الله منتظری و... به روایت نماینده ایشان

با احترامی که به همه مراجع قائل هستم و ارادتی که به همه آنها دارم، تفاوت فتاوای ایشان با دیگران همین موضوع بود که راهگشای احکام نو و آسان برای مردم بود. یعنی تلاششان بر این بود که جوانان و دیگران از دین خسته نشوند.

پایگاه خبری جماران: در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین حسن صفری، نماینده آیت الله العظمی صانعی در تهران، ضمن مرور خاطرات ایشان، در خصوص مراجعه مردم به دفتر آیت الله صانعی و راهگشایی فتاوای نو ایشان برای مسائل مردم چند نکته را مرور کردیم.  این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

آیت الله العظمی صانعی شخصیتی با ویژگی های خاص و در شرایط و زمانه خاص بود. نگاه فقهی ایشان چقدر از حضرت امام تأثیر گرفت؟

من سال ۵۵ وارد حوزه علمیه قم شدم. با وجود اینکه جایی که من متولد شده ام با جایی که آیت الله العظمی صانعی به دنیا آمده از نظر جغرافیایی نزدیک است، ایشان را نمی شناختم. ولی وقتی وارد حوزه علمیه قم شدم، آوازه درس ایشان بلند بود. آن زمان به هر کسی «آیت الله» گفته نمی شد. آیت الله العظمی صانعی از افرادی بود که به عنوان یک آیت الله معروف بودند. چند نفر از مراجعی که الآن فوت کرده اند آن زمان دروس سطح را می گفتند و اصلا به آن صورت مطرح نبودند. ولی ایشان به عنوان یک مجتهد و نماینده تام الاختیار حضرت امام بودند.

بعد که یواش یواش با ایشان آشنا شدیم و اولین باری که جلوی در منزل ایشان رفتیم، آن آوازه با این تواضع جور در نمی آمد. از من پرسید اهل کجا هستید و با برخورد اولیه من شیفته ایشان شدم و از آن زمان تا به حال در خدمت ایشان بودم. وقتی اصفهان بودم مقداری با حضرت امام آشنا شده بودم. ولی با راه و روش و انقلابی گری حضرت امام به وسیله آیت الله صانعی آشنا شدیم.

این طوری که من از اخوی بزرگوارشان و خود ایشان شنیده ام، وقتی آیت الله صانعی شروع به صحبت و یا اشکال می کردند، امام می ایستادند و یا اگر بالای منبر بودند می نشستند و به دقت گوش می دادند. این دلیل بر این می شود که متوجه بودند حرفی که ایشان می زند حساب شده و علمی است. حتی حضرت امام جوری به نظرات آیت الله العظمی صانعی از نظر علمی اعتماد داشتند که در مجلات سپاه سؤالات فقهی مطرح می شد و جواب می دادند. خدمت امام گفته بودند که ما متوجه می شویم بیشتر جواب هایی که آیت الله صانعی به سؤالات می دهد فتاوای خودش است و فتاوای شما نیست. امام فرموده بودند که شما کاری به این چیزها نداشته باشید. معنا و مفهومش این است که می دانستند صانعی حساب شده حرف می زند.

آیت الله العظمی صانعی سعی می کرد فقه امام را در جامعه پیاده کند

آیت الله العظمی صانعی شیفته امام بود و در درس هایی که داشتند، به خصوص بعد از انقلاب که درس خارجشان در فیضیه مطرح شد و شاگردان زیادی داشتند، مبنای درسشان را «تحریر الوسیله» حضرت امام قرار دادند. یعنی تا امام در قید حیات بودند و حتی بعد از رحلت حضرت امام مبنای فکر و فقه ایشان، فقه امام بود و سعی می کرد فقه امام را در جامعه پیاده کند؛ که همان فقه جواهری و سنتی بود.

اگرچه خیلی ها تلاش می کردند آیت الله صانعی را جور دیگری معرفی کنند ولی این جور نبود. مبنای ایشان و طرز تفکرشان فقه جواهری و فقه قدیم بود. البته فقه قدیم و جدید ندارد.

بالأخره ایشان به دلیل دادن فتاوای نو و ارائه روش های جدید و تحلیل های به روز تفاوتی با همه داشت. چون شما رئیس دفتر ایشان در تهران بودید و با مردم سر و کار داشته اید، به نظر شما فتاوای ایشان چقدر راهگشا بود؟ و اقبال مردم نسبت به این فتاوا و تقلید از ایشان چگونه بود؟

با احترامی که به همه مراجع معزز قائل هستم و ارادتی که به همه آنها دارم، تفاوت فتاوای ایشان با دیگران همین موضوع بود که راهگشای احکام نو و آسان برای مردم بود. یعنی تلاششان بر این بود که جوانان و دیگران از دین خسته نشوند. چیز مهمتری که من دیده بودم. اکثر مواقع مردم با تبلیغی که روحانیون از یک مرجع دارند از او تقلید می کنند و تحقیق و تفحص لازم را ندارند. تفاوت آیت الله صانعی این است که مقلدینش این جوری نبودند. من این را به عینه دیده ام که اکثر مقلدین آیت الله العظمی صانعی درس خوانده بودند.

به عنوان نمونه، آخرین باری بود که در بعثه ایشان در عمره بودیم و بعد متأسفانه بعثه را تعطیل کردند. با بعثه های بقیه مراجع در یک طبقه بودیم. آمار مراجعه کننده ای که ما داشتیم اصلا قابل قیاس با مراجع دیگر نبود. مهم این بود که از اکثر مراجعه کنندگان که سؤال می کردیم کار شما چیست؟ یا دکتر و یا مهندس بودند. یعنی افراد با تحقیق و تفحص مقلد ایشان می شدند. به همین دلیل به هیچ عنوان امکان اینکه کسی بتواند روی اینها تأثیر بگذارد وجود نداشت. علتش هم این بود که راهگشای مردم بود.

 

یعنی راهگشای مسائل پیچیده فقهی؟

بله. مثلا در عروه هم در مورد وضوی جبیره هست، اگر فرد عمدا مانعی در اعضای وضو یا غسل ایجاد کرده باشد، مثلا دستش را برید، فعل حرام است. اگر این کار را کرد و خواست نماز بخواند تکلیف چیست؟ همه گفته اند باید وضوی جبیره بگیرد و بعضی ها احتیاط کرده اند و گفته اند تیمم بگیرد. ایشان این حکم را باز کرد. هیچ کس نمی تواند بگوید کاشت ناخن حرام است. حالا می خواهد وضو بگیرد تکلیف چیست؟ خودش ایجاد کرده و عمدا هم ایجاد کرده است. آیت الله صانعی فرمودند وضوی جبیره بگیرد. دین آمده که رفاه و آسایش برای مردم بیاورد. دین قانونی است که مردم راحت تر زندگی کنند؛ نه اینکه برای مردم ایجاد سد کند.

همچنین ایشان طبق صریح قرآن دیه زن و مرد را یکسان اعلام کرد. مهمترین خصلت آیت الله العظمی صانعی حرّیت بود و از اینکه کسی مخالف شود هیچ ابایی نداشت. معتقد بود باید احکام را گفت؛ حتی اگر خلاف مشهور باشد. اگر طبق کتاب و سنت هست، چرا نگوید؟!

مسائل دیگری مثل «فرزند خواندگی» در جامعه هست. اگر بچه ها بی سرپرست نباشند و دارای خانواده باشند چقدر ثواب دارد، ولی باید راه حلی داشته باشد. فتوا دادند که اینها در حکم محرم است؛ نه اینکه محرم است. اگر فردا در جامع مطرح شود که این بچه بی پدر و مادر است، مردم چه دیدی دارند؟ چه لزومی دارد گفته شود؟! ایشان صریحا فتوا دادند.

در مورد کفار نیز ایشان فتوا دادند آنهایی نجس هستند که معاند باشند. اگر معاند نباشد، چرا نجس باشد؟! ایشان در مصاحبه ای هم می گوید که ما در کنار خنزیر و کلب، کفار را هم آورده ایم، با این سبک می شود دیگران را به اسلام جذب کرد؟! ایشان با سبک خوشان تلاش داشتند اسلام واقعی را به مردم معرفی کنند.

 

با این خلأ باید چه کرد؟ جامعه، مرجع نواندیشی را از دست داده است. توصیه شما به کسانی که نگران این خلأ هستند چیست؟

حیف است مسائل و احکامی که ایشان داشتند مسدود شود. مقلدین ایشان به یکی از مراجع مراجعه کرده و باقی باشند و به نظرات ایشان رجوع کنند و بگذارند این فکر در جامعه حضور داشته باشد. به نظر من فعلا از بهترین کارها همین است.

 

اگر خاطره ای از محبت ایشان به مردم و یا واکنششان به بی مهری ها دارید برای ما ذکر کنید.

مهمترین چیزی که یادم هست زمانی بود که متأسفانه به بیت آیت الله العظمی منتظری حمله کرده بودند. من بیرون نشسته بودم و آقای صانعی هم داخل حیات نشسته بود. در یک لحظه دیدم خانم های منزل آقای منتظری از خانه بیرون آمدند. لحظه ای بود که از پشت بام داخل خانه رفته بودند. یک لحظه دیدم که حضرت آیت الله صانعی سر و پا برهنه از دفتر بیرون دویدند و با فریاد ایشان کسانی که جلوی در را گرفته بودند متفرق شدند. من فکر می کنم اگر ایشان آن زمان بیرون نمی آمدند و با آن حالت فریاد نمی زدند، شاید اتفاقات وحشتناکی به وجود می آمد. ایشان جلوی آن صحنه را گرفتند.

چند سال پیش من به محله قدیمی مان رفتم و مجبورم کردند که منبر بروم. متأسفانه عده ای هم به غلط گزارش کرده بودند. برداشتشان از حرف های من درست نبود. بعد خدمت آیت الله صانعی رسیدیم و گفت بگذار یک داستان برای تو بگویم. یک زمانی آیت الله فلسفی در تهران به منبر می روند. آتش قلیان روی فرش می افتد و آتش می گیرد. همه توجه ها به سمت دود آتش می رود و سخنران دیگر نمی تواند حرفی بزند. آیت الله فلسفی از این صحنه استفاده می کند و می گوید به یاد لحظه ای که خیام اباعبدالله الحسین(ع) را آتش زدند و همه توجه ها به سمت آیت الله فلسفی می رود. طلبه ای که پای منبر آیت الله فلسفی بوده هم به روستای خودشان می رود و خواسته یک صحنه را پیاده کند. مردم همه بیرون رفتند و خودش تنها ماند. تو همان کار را کرده ای. «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد». گفتم از شما ممنونم که من را موعظه کردید همه جا همه حرفی نزنم.

 

برای بقای فعالیت های فرهنگی ایشان و حفظ و انتشار آثارشان تدابیری اندیشیده شده است؟

آقازاده ایشان باید تصمیم بگیرند. ان شاء الله در تهران، قم و جاهای مختلف این آثار در اختیار مردم قرار بگیرد که استفاده کنند.

مشاهده خبر در جماران