کدخبر: ۱۴۷۰۳۳۲ تاریخ انتشار:

افشاگری یک خبرنگار آمریکایی؛

جزییات عملیات جاسوسی آمریکایی ها برای جذب یک دانشمند ایرانی/ روایتی دردناک از شکنجه سیروس عسگری در زندان های آمریکا

دولت امریکا در طول دو سال حبس و تحت فشار قرار دادن این دانشمند ایرانی، او را در بدترین بازداشتگاه‌های اداره مهاجرت نگه داشته است. تشریح شرایط نگهداری دکتر عسگری در دوران شیوع بیماری کرونا از سوی این خبرنگار نشان می‌دهد که دولت امریکا عامدانه قصد داشته این گروگان ایرانی را در دوران حبس دچار بیماری کند.

به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد در تازه ترین شماره خود روایتی از دو سال حبس و شکنجه سیروس عسگری دانشمند ایرانی و گروگان پیشین در امریکا منتشر کرده است.

در این گزارش با عنوان «قصه مردی که نمی ‌خواست جاسوسی کند» آمده است: «نام سیروس عسگری، به عنوان یکی از گروگان‌های ایرانی که سال گذشته در پی مذاکرات ایران از طریق سفارت سوییس با دولت ایالات متحده امریکا آزاد شد، کمتر شنیده شده است. عسگری که استاد دانشگاه شریف است، تلاش کرده تا کمتر در مورد دوران سخت ۲ ساله حبسش در امریکا صحبت کند.

با این حال یک خبرنگار امریکایی که در طول دوران حبس عسگری با او در تماس بود، روز سه‌شنبه گزارشی تفصیلی از تلاش دولت امریکا برای تبدیل دکتر عسگری به یک جاسوس را منتشر کرده است. گزارشی دردآور از حبس، شکنجه روانی و فشار بر یک شهروند ایرانی که فقط به دلیل رد پیشنهاد اف‌بی‌آی برای جاسوسی از کشورش گرفتار یک شبکه قضایی کافکایی در امریکا شده است که تمام راه‌ها را برای آزادی او بستند.

 

اتفاقاتی که لورا سکور، خبرنگار آزاد امریکایی در نشریه نیویورکر نوشته است، قلب هر خواننده‌ای را به درد می‌آورد. دولت امریکا در طول دو سال حبس و تحت فشار قرار دادن این دانشمند ایرانی، او را در بدترین بازداشتگاه‌های اداره مهاجرت نگه داشته است. تشریح شرایط نگهداری دکتر عسگری در دوران شیوع بیماری کرونا از سوی این خبرنگار نشان می‌دهد که دولت امریکا عامدانه قصد داشته این گروگان ایرانی را در دوران حبس دچار بیماری کند. این خبرنگار از دورانی می‌نویسد که دکتر عسگری در بازداشتگاه اداره مهاجرت امریکا به دلیل ایجاد لخته‌های خون در پایش قادر به راه رفتن نبود و مسوولان بازداشتگاه حاضر به ارایه یک ویلچر به او برای رفت و آمد نبودند.

سیروس عسگری در مصاحبه با این خبرنگار امریکا گفته است که علاقه ندارد مشکلاتی که در این دوران تحمل کرده است به یک ابزار سیاسی و امنیتی تبدیل شود، به همین دلیل از زمانی که به ایران بازگشته چندان علاقه‌ای به مصاحبه با رسانه‌ها نشان نداده است. دکتر سیروس عسگری برخلاف دکتر مسعود سلیمانی و دکتر مجید طاهری، دانشمند و پزشک گروگان ایرانی که سال گذشته با دو محکوم تبعه امریکا در زندان‌های ایران مبادله شدند، بدون مبادله و به صورت اخراج از امریکا به ایران بازگشت.

او در تمام دوران بازداشتش تصور می‌کرد می‌تواند دستگاه قضایی امریکا را که در حال پرونده‌سازی و انتقام‌گیری از او برای نپذیرفتن پیشنهاد جاسوسی بود، شکست دهد. لورا سکور می‌نویسد: «عسگری به من گفت که دوست ندارد مبادله شود، دوست دارد در یک دادگاه امریکایی در مقابل یک قاضی امریکایی و یک هیات منصفه امریکایی، بی‌گناهی‌اش را ثابت کند.»

دکتر عسگری زمانی که همسرش به ایران بازگشته‌ بود از او خواست تا با مقام‌های وزارت خارجه برای آزادی او تماسی نگیرد، چرا که نمی‌خواهد موضوع پرونده او به مساله مبادله سیاسی تبدیل شود. با این حال بعد از ماه‌ها تحمل درد و رنج در بازداشتگاه‌های امریکا و ابتلا به بیماری کووید ۱۹ که جان سالم از آن به در برد، عاقبت همسرش در ایران به وزارت خارجه مراجعه می‌کند. وزارت خارجه ایران، مطابق خواست دکتر عسگری پرونده او را در قالب مبادله زندانی پیش نمی‌برد، اما به عنوان پیش‌شرط مبادله مایکل وایت، محکوم امریکایی در ایران با دکتر مجید طاهری، پزشک ایرانی ساکن امریکا، از دولت امریکا می‌خواهد که دکتر سیروس عسگری را به ایران باز گرداند.

داستان سیروس عسگری، مشتی نمونه خروار از برخورد دولت امریکا با شهروندانی است که فقط به دلیل ایرانی بودن مورد اخاذی، حبس، شکنجه و فشار قرار می‌گیرند. نویسنده این مقاله می‌نویسد که شخصا شش شهروند ایرانی و دوتابعیتی ایرانی - امریکایی را می‌شناسد که با پیشنهادهایی از سوی اف‌بی‌آی برای جاسوسی از کشورشان مواجه شده‌اند، هر چند برخی از این افراد بدون دردسر توانسته‌اند این پیشنهاد را رد کنند، اما گروهی از آنها با تهدیدهای شدید، فشار و درخواست‌های مکرر و تهدید از سوی اف‌بی‌آی مواجه شده‌اند.

مشخص نیست این شکل از فشار و اخاذی از شهروندان ایرانی که اخیرا تعدادی از نمونه‌های آن علنی شده است، تا چه اندازه گسترده باشد. بسیاری از افرادی که تحت چنین فشارهایی قرار گرفته‌اند، ممکن است به دلیل پذیرش پیشنهادها یا به دلیل نگرانی از تعقیب در ایران، حاضر به افشای آنچه بر آنها گذشته است، نباشند. دکتر سیروس عسگری، مسعود سلیمانی و مجید طاهری به دلیل جایگاه‌های آکادمیک و امتیازات اجتماعی مورد توجه دستگاه دیپلماسی قرار گرفتند و با مذاکره از زندان‌های مخوف امریکایی و بند وثیقه‌های صدها هزار دلاری و تیغ حبس‌های طویل‌المدت به اتهام‌های واهی رهایی پیدا کردند.

اما معلوم نیست چند شهروند ایرانی دیگر باشند که با چنین شرایطی در محبس‌های ناشناخته امریکایی در حال تحمل فشارها و شکنجه‌هایی مانند آنچه بر دکتر سیروس عسگری گذشت، باشند. به اضافه اینکه بسیاری از ایرانیان در دیگر نقاط دنیا در اردوگاه‌های پناهندگان و در مسیر مهاجرت به کشورهای پیشرفته، بارها و بارها ممکن است با چنین پیشنهادهایی از سوی دولت‌های خارجی مواجه شوند.

آن‌گونه که لورا سکور توضیح می‌دهد، دکتر سیروس عسگری تنها کسی نیست که پلیس اف‌بی‌آی برای جاسوسی از ایران به ازای دریافت پول تماس گرفته است. لورا سکور که بیش از ۱۶ سال است در مورد وضعیت سیاسی ایران و روابط ایران و امریکا تحقیق می‌کند، می‌نویسد که اکثر ایرانیان مقیم امریکا یا اتباع ایرانی که برای سفر به امریکا می‌آیند با چنین پیشنهادهایی از سوی اف‌بی‌آی مواجه شده‌اند.

سکور می‌نویسد:«دست‌کم ۶ ایرانی یا دو تابعیتی ایرانی-امریکایی برای شخص من پیشنهادهای اینچنینی را تعریف کرده‌اند. همه افراد هم این موضوع را به عنوان یک اتفاق وحشتناک می‌دانند، چراکه تماس سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی امریکا با آنها باعث می‌شود که وقتی به ایران بازمی‌گردند مورد ظن جاسوسی قرار گیرند.»

سکور می‌نویسد: «گروهی از این افراد ماجراهای ساده‌ای داشته‌اند، یک تماس از طرف اف‌بی‌آی، یک صحبت خودمانی و مبادله کارت ویزیت و رد کردن درخواست اف‌بی‌آی بدون دردسر. اما دیگرانی هم هستند که بارها و بارها از سوی ماموران با آنها تماس گرفته‌ شده، تهدید و دچار دردسرهای حقوقی شده‌اند که برای سال‌ها آنان را گرفتار کرده است. روش برخورد اف‌بی‌آی در پرونده‌های ضد اطلاعاتی برای جذب جاسوس درست مانند رفتار بازجویان قلدرمآب با شاهدان پرونده‌های قضایی است: دنبال نقاط ضعفی در پرونده آنها می‌گردند تا به عنوان یک اهرم فشار برای تبدیل کردن آنها به یک مخبر اطلاعاتی استفاده کنند. آنها در پرونده سوژه مورد نظرشان دنبال کوچک‌ترین خطا در اسناد مهاجرتی یا هر گونه احتمال خطای کوچک در شکست تحریم‌ها می‌گردند و برای رسیدن به اهداف‌شان سوژه را با کیفرخواست‌های سنگین و احتمال حبس‌های طویل‌المدت می‌ترسانند.»

 

بازداشت روی پله هواپیما

دختر کوچک‌تر سیروس عسگری، سارا در امریکا به دنیا آمده ‌بود و شهروندی امریکا داشت. دو فرزند بزرگ‌تر سیروس عسگری یعنی محمد و زهرا در امریکا تحصیل می‌کردند و مقیم این کشور بودند. عسگری بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه درکسل فیلادلفیا به ایران بازگشت و در دانشگاه صنعتی شریف تدریس می‌کرد.

بسیاری از دانشجویان او بعدها به کارشناسان و پژوهشگران ارشد در آزمایشگاه‌های مهم امریکا تبدیل شدند. ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ سیروس عسگری و همسرش فاطمه سوار هواپیمایی شدند که آنها را برای دیدار با فرزندان‌شان به امریکا می‌برد. برنامه این بود که در نیویورک به ملاقات محمد بروند و بعد به ایالت کالیفرنیا بروند تا زهرا و همسرش را ملاقات کنند. اما وقتی که در فرودگاه جی‌اف‌کی نیویورک قدم روی پله هواپیما گذاشتند، دو افسر به آنها نزدیک شدند.

افسران، عسگری را از روی پلکان هواپیما به اتاقی در فرودگاه راهنمایی کردند، جایی که تعدادی از ماموران اف‌بی‌آی منتظر عسگری بودند. ماموران اف‌بی‌آی به عسگری خبر دادند که به دلیل اتهام‌های سنگینی که در یک کیفرخواست به او وارد شده تحت بازداشت است. کیفرخواست مورد اشاره درون یک پاکت مهر و موم شده همراه ماموران بود اما به عسگری گفتند که نمی‌توانند مفاد اتهاماتش را در فرودگاه برای او فاش کنند.

ماموران دو گزینه پیش روی عسگری می‌گذارند یا از همانجا به یک بازداشگاه منتقل شود یا اینکه تحت‌الحفظ با آنها به یک هتل بیاید و از محتوای دادنامه‌اش با خبر شود. در هتل دادنامه ۱۲ صفحه‌ای به عسگری ارایه شد. بر اساس این کیفرخواست، عسگری به سرقت اسرار تجاری، جعل ویزا و ۱۱ مورد کلاهبرداری پستی متهم شده‌ بود. برای عسگری همه این مسائل جدید بود و کل کیفرخواست را شبیه به یک رمان دلهره‌آور جاسوسی می‌دید. اتهامات وارد شده به عسگری مربوط به سفر ۴ سال پیش او به دانشگاه کیس‌وسترن ریزرو (Case Western Reserve University) بود که او برای ۴ ماه جهت مشارکت در یک پژوهش به آنجا رفته ‌بود. تعداد زیادی از همکاران و همکلاسی‌های پیشین عسگری در این دانشگاه مشغول فعالیت بودند.

بر اساس کیفرخواست اف‌بی‌آی سفر عسگری در سال ۲۰۱۳ با هدف «سرقت اسرار تجاری، اختراعات و دارایی‌های معنوی» یک کمپانی تولیدکننده شیرهای صنعتی به نفع دولت ایران بوده است. افسران اف‌بی‌آی که او را در هتل همراهی می‌کردند به عسگری یادآوری کردند که مجازات این اتهامات می‌تواند سال‌های طولانی حبس باشد. بر اساس کیفرخواست مذکور، شواهد جمع‌آوری شده از حکم استراق سمعی به دست آمده که به اف‌بی‌آی اجازه داده است به تمام ایمیل‌های او قبل از سفر سال ۲۰۱۳ در طول آن سفر و پس از آن دسترسی داشته‌ باشد.

تمامی اتهام‌هایی که به عسگری وارد شده ‌بود از نظر او بی‌اساس بودند. آنچه به عنوان «اسرار تجاری» در کیفرخواست به آن اشاره شده ‌بود یک موضوع پژوهشی رایج بود که در محافل مهندسی مواد و متالورژی بسیار مورد بحث قرار می‌گرفت. عسگری معتقد بود که اگر دولت امریکا قصد داشته ‌باشد به این اتهام، او را محاکمه کند هیچ بختی برای بردن در دادگاه ندارد. افسران اف‌بی‌آی به عسگری می‌گویند:«ما تا حالا هیچ پرونده‌ای را نباخته‌ایم.» در برابر عسگری به آنها پاسخ می‌دهد:«پس این نخستین شکست‌تان خواهد بود.»

فاطمه، همسر سیروس عسگری بعد از این گفت‌وگو با ماموران اف‌بی‌آی به منزل پسرش محمد می‌رود اما دکتر عسگری در هتل می‌ماند تا تحت‌الحفظ شب را تا صبح در هتل استراحت کند. یک روز بعد در ساختمان فدرال کلیولند به او اطلاع می‌دهند که تا زمان رسیدگی به پرونده‌اش باید به زندان برود. عسگری به زندان «ندامتگاه بزرگسالان لیک کانتی» در پنسیلوانیای اوهایو اعزام می‌شود. زندانی برای جنایتکاران خطرناک که ۷۲ روز آینده میزبان دکتر عسگری در یک سلول انفرادی است.

تله ۵ ساله

دام بزرگی که برای استخدام دکتر سیروس عسگری به عنوان یک جاسوس پهن شده ‌بود به ۵ سال قبل بازمی‌گشت. به نوشته لورا سکور، این استاد دانشگاه ایرانی سال ۲۰۱۲ با توجه به یک سال فرصت مطالعاتی که در اختیار داشت، تصمیم می‌گیرد برای مدتی به امریکا برود تا در یک پست پژوهشی یا تدریس با درآمد دلاری بتواند از پس هزینه‌های سنگین تحصیل فرزندانش در امریکا برآید.

عسگری بعد از مدتی تلاش متوجه می‌شود که فرصت پژوهشی یا تدریسی برای او نیست. در نتیجه تصمیم گرفت که با ویزای غیرکاری و با هدف سر زدن به خانواده به امریکا سفر کند. مدتی از سفرش به امریکا نگذشته بود که ناگهانی متوجه می‌شود یک فرصت پژوهشی فوق‌العاده در دانشگاه کیس برای او فراهم شده است. آرتور هیوئر، رییس وقت آزمایشگاه مواد دانشگاه کیس به دکتر عسگری اعلام می‌کند که می‌تواند در این پست کار کند فقط لازم است که تا زمان تبدیل ویزایش به ویزای کاری، کار خود را داوطلبانه انجام دهد و بعد از تبدیل ویزایش، هزینه این مدت کار را دریافت ‌کند.

بعد از چند هفته کار در آزمایشگاه مواد دانشگاه کیس، هیوئر از عسگری می‌خواهد تا تعدادی از نمونه‌های آزمایشگاهی ارایه شده توسط یک شریک تجاری با عنوان کمپانی سوئج‌لاک(Swagelok) را آزمایش کند. نمونه‌های آزمایشی از جنس استنلس استیل بودند که به طریق ابتکاری این شرکت یعنی کربنیزه کردن سرد فولاد تولید شده ‌بودند. عسگری ۳ ماه در دانشگاه کیس مشغول کار بود تا اینکه آرتور هیوئر به او اطلاع داد هیچ شانسی برای تبدیل ویزایش به ویزای کاری وجود ندارد. عسگری به یاد می‌آورد که هیوئر به او گفت:«دولت ایالات متحده نسبت به فعالیت‌هایت در امریکا حساس شده است.» عسگری تا زمانی که جانشینی برایش در آزمایشگاه پیدا شود به فعالیتش در دانشگاه کیس وسترن ادامه داد و نهایتا به دلیل چند ماه فعالیت داوطلبانه‌اش مبلغی به عنوان پاداش همکاری از تنخواه در اختیار رییس آزمایشگاه دریافت کرد.

عسگری در آن موقع نمی‌دانست که دولت ایالات متحده امریکا در حال درست کردن یک پاپوش برای او و انداختنش به دام برای جاسوسی است. هر چند درست یک ماه بعد از پایان کارش در کیس وسترن با نخستین نشانه‌های تلاش برای استخدامش به عنوان جاسوس مواجه شد. ماه آوریل سال ۲۰۱۳ وقتی به آپارتمانش برمی‌گشت با یک کارت ویزیت روی در ورودی مواجه شد. فردی به نام «مامور ویژه متیو اولسون» از اف‌بی‌آی برای او یک کارت ویزیت گذاشته ‌بود تا با او تماس بگیرد. عسگری با مامور مورد نظر تماس می‌گیرد. مامور اف‌بی‌آی همان اطراف در یک کافه با دکتر عسگری قرار می‌گذارد. در همین قرار مامور اف‌بی‌آی نیت دولت امریکا برای به خدمت گرفتن عسگری را برای او فاش می‌کند. او به عسگری می‌گوید که آماده است ۵۰۰۰ دلار در اختیار او قرار دهد، اگر او آماده باشد که ورقه‌ای را از یک فرد دیگر در کافه محل ملاقات بگیرد و امضا کند. عسگری با جدیت این پیشنهاد را رد می‌کند و در مدت کوتاهی به ایران بازمی‌گردد.

فردی که قرار بود سند را برای امضا به سیروس عسگری بدهد، مامور ویژه تیموتی باگز یکی از ماموران ضد اطلاعات اف‌بی‌آی بود که حوزه تخصصی‌اش ایران است. باگز وقتی از یک مامور مخفی در دانشگاه کیس شنید که یک دانشمند ایرانی از دانشگاه شریف برای فرصت تحقیقاتی به این دانشگاه آمده است، حس کرد که یک فرصت خوب برایش به دست آمده تا با یک فرد ایرانی که روابط احتمالا نزدیکی با دانشمند نظامی یا هسته‌ای ایران دارد، ارتباط برقرار کند. ویزای توریستی عسگری برای سفر به امریکا دقیقا همان نقطه ‌ضعفی بود که باگز به عنوان اهرم فشار روی او می‌خواست استفاده کند.

باگز خیلی قبل از اینکه عسگری با ماموران اف‌بی‌آی مواجه شود، کار خود را برای پهن کردن دام آغاز کرده ‌بود. باگز چندین بار با آرتور هیوئر در دانشگاه کیس وسترن تماس گرفته ‌بود. در این تماس‌ها باگز متوجه شد که بر خلاف انتظارش هیچ یک از فعالیت‌های عسگری در آزمایشگاه دانشگاه کیس نه محرمانه است و نه در حوزه اسرار تجاری. با این حال باگز عناوین ایمیل‌های عسگری را بررسی کرد تا نقطه ضعفی در تماس‌های او پیدا کند. به اعتقاد او تماس‌های عسگری با دانشگاه کیس قبل از رسیدنش به امریکا همچنین استمرار تماس‌هایش با همکارانش در دانشگاه شریف «مشکوک» تلقی می‌شد.

باگز از یک دادگاه محلی مجوز استراق سمع و دسترسی برای بازرسی ایمیل‌های عسگری می‌کند. او در درخواست مجوز می‌نویسد که تماس‌های عسگری با دانشگاه شریف «که بخشی از بودجه‌اش توسط دولت ایران تامین می‌شود» شاهدی بر مظنون بودن اوست که در حال دور زدن تحریم‌ها علیه دولت ایران باشد. این مامور اف‌بی‌آی مجوز بررسی ایمیل‌های عسگری را به دست می‌آورد و بدون اطلاع عسگری شروع به بررسی کلیه ایمیل‌هایش می‌کند. در این فرآیند مامور ضد اطلاعاتی اف‌بی‌آی می‌تواند یک پرونده ساختگی برای عسگری درست کند. یک ایمیل از یک دانشجو که پروژه‌ای برای فرآیند کربنیزه کردن سرد را برای صنایع پتروشیمی پیشنهاد داده است، تماس‌های عسگری برای پیدا کردن کار در امریکا، کار با ویزای توریستی در دانشگاه کیس و بررسی نمونه‌های استنلس استیل کربنیزه شده سرد کمپانی سویج‌لاک به یک پرونده قضایی برای عسگری تبدیل می‌شود، پرونده‌ای که بعد از رد کردن پیشنهاد اف‌بی‌آی برای جاسوسی ۴ سال بعد او را به زندان لیک کانتی کشاند.

 

دوستی خاله خرسه

تلاش عسگری برای پیدا کردن یک وکیل قابل اعتماد به جایی نمی‌رسد. یک وکیل در نیویورک به خانواده عسگری می‌گوید که در صورتی وکالت او را می‌پذیرد که ۵۰۰ هزار دلار پیش پیش به او پرداخت شود. در نتیجه خانواده به وکلای عمومی روی می‌آورند. اولین وکیل سیروس عسگری، ادوارد برایان درخواست آزادی عسگری با وثیقه به دادگاه می‌دهد. قاضی پیشنهاد می‌کند که می‌تواند عسگری را موقتا برای مذاکره با اف‌بی‌آی در یک هتل آزاد کند. عسگری نمی‌پذیرد و در زندان می‌ماند. تیم اف‌بی‌آی در زندان به ملاقات عسگری می‌آیند. ادوارد برایان به لوراسکور، نویسنده مقاله می‌گوید که تاکنون در طول دوران دو دهه‌ای وکالتش چنین جلسه مذاکره‌ای با شاکیان ندیده است.

به گفته برایان، اف‌بی‌آی بخش عمده مصاحبه را به سوالاتی در مورد ایران صرف کرد. او می‌گوید:«آنجا بود که فهمیدم این یک پرونده ضد اطلاعاتی است که در قالب پرونده سرقت اسرار تجاری لاپوشانی شده است.» به گفته برایان از عسگری در این مصاحبه در مورد پروژه‌های نظامی و هسته‌ای ایران سوال پرسیده شد و در مورد نام اساتید دانشگاه شریف که در ایمیل او پیدا کرده ‌بودند، سوال می‌کردند. عسگری به هیچ یک از این سوالات جوابی نداد و در عوض داستان دوستی خاله‌خرسه را برای آنها تعریف کرد و در پایان گفت: «نتیجه اخلاقی این داستان این است که هیچ‌ وقت با افراد احمق دوستی نکن! حتی اگر خیلی قدرتمند باشند.»

عسگری از نتیجه این جلسه راضی بود. تصور می‌کرد که برای اف‌بی‌آی روشن کرده که حاضر به همکاری نیست و خط قرمزهای مشخصی دارد. دادگاه به او پیشنهاد آزادی با وثیقه می‌دهد و او با تامین وثیقه آزاد می‌شود. اما قبل از اینکه بتواند از ساختمان پلیس اف‌بی‌آی در کلیولند خارج شود دوباره بازداشت می‌شود. این ‌بار ماموران نیروی گمرک و مهاجرت امریکا هستند که او را بازداشت می‌کنند.

اتهام: ورود بدون ویزا به امریکا. زمانی که روی پله هواپیما، عسگری و همسرش را بازداشت کردند، پاسپورت عسگری را ضبط کردند. هر چند که پاسپورت او توسط اف‌بی‌آی ضبط و او توسط اف‌بی‌آی بازداشت شده است اما اداره مهاجرت او را بازداشت می‌کند. ویزای او هرگز مهر ورود به امریکا نخورده هر چند که ممکن است حتی ویزایی هم در کار نبوده ‌باشد و مهری که روی پاسپورت او درج شده، مهر جعلی اف‌بی‌آی باشد که برای به دام انداختن سوژه‌های خارجی از آن استفاده می‌کند. حالا تنها مشکل قانونی عسگری فقط کیفرخواست جعلی اف‌بی‌آی در مورد سرقت اسرار تجاری نیست. او متهم به ورود غیرقانونی به خاک امریکا شده آن هم در شرایطی که تصور می‌کرد، سفرش را با ویزای معتبر انجام داده است.

عسگری به لورا سکور گفته است:«دوست داشتم این پرونده را در یک دادگاه امریکا در مقابل یک قاضی و یک هیات منصفه امریکایی برنده شوم، چراکه از اول هم می‌دانستم که هیچ کار اشتباهی نکرده‌ام.»

 

حبس به قصد مرگ

بازداشت عسگری توسط اداره مهاجرت آغاز یک دوره سخت برای او بود. عسگری در دادگاه توانست بی‌گناهی خود را ثابت کند. وکلای او اعلام کردند که او آماده است بعد از اینکه دادگاه او را از اتهام‌ها تبرئه کرد، داوطلبانه خود را از امریکا دیپورت کند. اما دادستان‌های امریکایی زمانی که متوجه شدند هیچ شانسی برای گرفتن رای محکومیت در دادگاه علیه عسگری ندارند، اعلام کردند که تمام اتهامات را پس گرفته‌اند، اما بدون اینکه به او اجازه بدهند در لحظه تبرئه‌اش بتواند از دادگاه خارج شود. درست در لحظه اعلام ختم دادرسی و تبرئه عسگری از اتهامات یک مامور از اداره گمرک و مهاجرت امریکا او را بازداشت کرده است.

بازداشت مجدد عسگری توسط اداره مهاجرت، آغاز یک دوره ۷ ماهه از شکنجه روحی و جسمی او، برای انتقام از نپذیرفتن جاسوسی برای امریکا بود. بازداشتگاه‌های غیر استاندارد اداره مهاجرت که برای دوران کوتاه بازداشت پیش از دیپورت کردن مهاجران غیرقانونی به خاک امریکا تاسیس شده‌اند، هفت ماه میزبان سیروس عسگری بودند. دورانی که دکتر عسگری در آن به لحاظ جسمی دچار بیماری‌های متعدد شد. او که از بیماری مزمن کبدی و فشار خون بالا رنج می‌برد در دوران بازداشت غیرقانونی‌اش دچار لخته‌های خون در پایش شد تا جایی که برای مدتی نمی‌توانست روی پایش بایستد و مسوولان زندان حتی از دادن ویلچر به او خودداری کردند. دکتر عسگری نهایتا به دلیل شرایط وحشتناک نگهداری مهاجران در دوران شیوع بیماری کرونا در بازداشتگاه امریکا به این بیماری مبتلا شد. دولت امریکا برای مدتی ادعا می‌کرد که ایران حاضر به پذیرش دکتر عسگری نیست، هر چند که عسگری تاکید می‌کند در زمان ورود به امریکا با پاسپورت ایرانی که دو سال اعتبار داشته به این کشور وارد شده و نیازی به صدور سند جدید برای ورود او به ایران نیست.

 

منبع: نیویورکر

مشاهده خبر در جماران