چرا آیت الله نجفی به صاحب جواهر شهرت دارد؟/وی از محضر کدام بزرگان بهره برد؟/چرا وی در رفاه زندگی می کرد؟/چه شد که مرکزیت توجه علمی از حوزه کربلا به نجف تغییر کرد؟/چگونه شیخ مرتضی انصاری زعیم حوزه شد؟
فقیه برجسته شیعه محمدحسن بن باقر نجفی، صاحب جواهر شاگرد کاشف الغطا و شاگرد او سید جواد صاحب مفتاح الکرامة است و خود در نجف حوزه عظیمی داشته و شاگردان زیادی تربیت کرده است. صاحب جواهر عرب است در زمان خود مرجعیت عامه یافت و در سال ۱۲۶۶ که اوایل جلوس ناصر الدین شاه در ایران بود، درگذشت.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده باشد. مطلب کوتاه زیر درباره زندگی فقیه برجسته شیعه محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر است. کتاب جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام که می توان آن را دائرة المعارف فقه شیعه خواند، بارها و بارها به چاپ رسیده و هیچ فقیهی نمی تواند خود را از آن بی نیاز بداند. مطلب زیر از سایت ویکی فقه استخراج شده است:
شیخ محمد حسن صاحب کتاب جواهر الکلام است که شرح شرایع محقق بوده و میتوان آن را دائرة المعارف فقه شیعه خواند. اکنون هیچ فقیهی خود را از جواهر بی نیاز نمیداند. این کتاب مکرر چاپ سنگی شده است و اخیرا با چاپ حروفی در قطع وزیری مشغول چاپش هستند و در حدود پنجاه جلد ۴۰۰ صفحهای، یعنی در حدود بیست هزار صفحه خواهد شد. کتاب جواهر عظیمترین کتاب فقهی مسلمین است و با توجه به اینکه هر سطر این کتاب مطلب علمی است و مطالعه یک صفحه آن، وقت زیاد و دقت زیادتری میخواهد، میتوان حدس زد که تالیف این کتاب بیست هزار صفحهای، چقدر نیرو برده است. او سی سال تمام یک سره کار کرد تا چنین اثر عظیمی به وجود آورده است. این کتاب مظهر نبوغ و همت و استقامت و عشق و ایمان یک انسان به کمال خویشتن است.
صاحب جواهر شاگرد کاشف الغطا و شاگرد او سید جواد صاحب مفتاح الکرامة است و خود در نجف حوزه عظیمی داشته و شاگردان زیادی تربیت کرده است. صاحب جواهر عرب است در زمان خود مرجعیت عامه یافت و در سال ۱۲۶۶ که اوایل جلوس ناصر الدین شاه در ایران بود، درگذشت.[۱]
اشتهار علمی شیخ
فقیه بزرگوار، آیت اللّه شیخ محمد حسن بن شیخ باقر بن شیخ عبد الرحیم بن آقا محمد بن ملا عبد الرحیم شریف اصفهانی، معروف به صاحب جواهر، از شخصیتهای خود ساخته ای است که شهرت خاندان جواهری او دیگر انتسابها را زیر شعاع خود قرار میدهد و آغاز شهرتش از همان نقطه شروع میشود هر افتخاری که در این سلسله به ظهور بپیوندد به او منتهی می شود. گرچه از نظر نسب و سلسله انتساب تا این حد کوتاه و مختصر است، ولی در مقابل آن از نظر فضیلت و کرامت و علم و تقوی مفصل ترین حسبها را دارد.
او بانی و پایه گذار فخر جاویدان در فقه و فقاهت راستین بوده و از نوابغی است که قرن سیزدهم هجری نظیر او را کمتر داشته است. جواهر او بهترین نشان و علامت نبوغ و کمال، و مستندترین دلیل ادعای ماست. در قرن نامبرده، ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه به او منتهی شد و او شایستگی کامل اداره این امر را داشته است، با آنکه در آن قرن علما و فقهای بزرگ دیگری نیز میزیسته اند، ولی با توجه به عظمت و والایی مقام شیخ، کسی در مقام معارضه یا رقابت با او برنخاسته است.
شرح زندگانی
جد سوم ایشان، شیخ عبدالرحیم شریف، از اصفهان راهی نجف و در آنجا ساکن میشود. پدرش «محمد باقر نجفی» و مادرش از سادات آل حجاب (قبیلهای ساکن در اطراف شهر حله) بود. بدین ترتیب او در خانوادهای عالم و متدین پرورش یافت.[۲]
سال تولدش به طور دقیق مشخص نیست، اما میتوان از روی قراین و شواهدی، حدود سالهای ۱۲۰۲هـ در نجف تخمین زد. تحصیلات مقدماتی را نزد اساتیدی چون شیخ حسن، شیخ قاسم آل محی الدین و سید حسین شقرایی عاملی فرا گرفت و سپس از محضر بزرگانی مثل سید محمد جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه)، شیخ جعفر نجفی (صاحب کشف الغطاء) و پسرش شیخ موسی استفاده کرده و به درجه اجتهاد نایل آمد و به تالیف کتاب «جواهر کلام» همت گذارد.[۳]
طلاب و فضلای زیادی در محضرش به شاگردی میپرداختند، که از برجستهترین آنها میتوان به، سید حسین کوه کمرهای (مرجعیت عالیمقام عصر خویش)، ملا علی کنی (مرجع تقلید تهران و صاحب ایضاح المشتبهات و توضیح المقال)، محمد ایروانی (مرجع تقلید شیعیان ایران، هند، ترکیه و... و رئیس حوزه علمیه نجف)، شیخ جعفر تستری یا شوشتری (فقیه، واعظ و عالمی وارسته) و... اشاره کرد.
از معاصران شیخ میتوان، شیخ جواد (صاحب شرح اللمعتین)، شیخ محسن خنفر، شیخ محسن اعسم (صاحب کشف الفلام) و... نام برد.
وضع زندگی صاحب جواهر تا حدودی خوب بود و در رفاه زندگی می کردند، چنانکه از [شیخ مرتضی انصاری] (مرجع و فقیه بزرگ شیعه) در این مورد سوال کردند که چرا شما در زهد و فقر ولی صاحب جواهر آنگونه زندگی میکردند؟! در پاسخ گفتند: «شیخ محمد حسن عزت و شرف دین را اراده کرده بود ولی من زهد آن را اراده کردهام».[۴]
شیخ، هشت پسر و تعدادی دختر از خود به یادگار گذاشت که مشهورترین آنها، شیخ محمد (معروف به «حمید» بزرگترین و برجستهترین فرزندان، که مدرس و امام جماعت بود و در زمان حیات پدر در سال ۱۲۵۰ هـ رحلت کرد)، شیخ عبد الحسین (فقیه بزرگوار و مشهور به علامه)، شیخ حسین (ادیب و شاعری ماهر و فاضل) و شیخ حسن (از علما و فقهای روزگار خویش) بود.[۵]
ولادت
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، بزرگترین مورخ و رجالی معاصر شیعی، در مورد ولادت او احتمال میدهد که ولادت او در سال ۱۲۰۰ یا ۱۲۰۲ رخ داده باشد، با آن نشان که آغاز تالیف جواهر در ۲۵ سالگی بوده است و برخی نوشته های کتاب را به استادش شیخ کاشف الغطا ارائه داده است، و فوت استادش در سال ۱۲۲۸ بوده است از این رو بعید نمی شمارد که ولادت او در همان تاریخ مزبور بوده باشد.
برخی احتمال دادهاند به نشان اینکه او در درس علامه آقا وحید بهبهانی شرکت جسته است، ولادت او حدود ۱۱۹۲ باشد، ولی احتمال اول شیخ آقا بزرگ صحیح تر به نظر میرسد، زیرا تاریخ پایان جواهر ۱۲۵۴ بوده و به تصریح خود صاحب جواهر، ۳۰ سال در تالیف آن کتاب میکوشیده و در هنگام شروع آن ۲۵ ساله بوده است، پس تاریخ ولادت صاحب جواهر در همان حدود ۱۱۹۹ یا ۱۲۰۰ خواهد بود به هر حال ولادت در هر تاریخ بوده باشد، چندان نقشی در بحث ما ندارد آنچه بیشتر اهمیت دارد، تولیدات و آثار و نتایج فکری و علمی و معنوی اوست که مورد بحث قرارخواهد گرفت.
فعالیت علمی و فقهی
مرحوم صاحب جواهر تکمیل کننده حرکت علمی و فقهی جدیدی بود که اساس آن توسط علامه وحید بهبهانی در کربلا پایه گذاری شد، پس از آنکه مدت طولانی در قرن ۱۱ و ۱۲، حوزه های علمی به خاموشی و سستی گراییده بود، در اثر حرکت و تلاشهای مرحوم وحید بهبهانی و در عهد محقق والا مرحوم شریف العلما، متوفی ۱۲۵۴ تلاشها به اوج خود رسید حوزه درسی او از امواج طلاب پژوهشگر موج میزد و بیش از هزار نفر در حوزه درسی او تلمذ می کردند کافی است که بگوییم یکی از شاگردان آن حوزه، استاد متاخرین، شیخ مرتضی انصاری بود، ولی با وفات شریف العلما مازندرانی از موقعیت حوزه کربلا کاسته شد آنجا مرکزیت علمی خویش را از دست داد و انظار و افکار مردم و طلاب به حوزه علمیه نجف متوجه شد و وجود صاحب جواهر، بزرگترین عامل این جذبه معنوی و علمی بود. با جزم کامل میتوان گفت که قرن سیزدهم هجری، یکی از قرون پر ثمر و پر بار علمی و فقهی در جهان اسلامی است. شخصیتها و فحول نامی علمی و فقهی به عرصه بروز و ظهور آمدند که نمونه ای از آنها شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر در فقه، و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) در فقه و اصول بود و افرادی از مدرسه علمی این شخصیتها به ظهور پیوستند که همیشه افتخار شاگردی این مکتب را داشتند، مانند آیت الله میرزا حسین نائینی (متوفی ۱۳۵۵) و آیت اللّه خراسانی، مازندرانی و غیرهم که همواره بر این شاگردی افتخار و مباهات داشته اند.
موقعیت سیاسی نجف
این تحولات بزرگ علمی و فقهی، مرهون امنیت و آسایش سیاسی موقتی بود که پس از آن همه برخوردها و مبارزات نظامی و سیاسی دو دولت عثمانی و ایران بر سر تصاحب عراق صورت گرفته بود، و همانند عصر امام باقر (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام) بسیار کوتاه بود. پس از منازعات فراوان صلحی میان دو دولت عثمانی و ایران، با میانجی گری شخصیت اصلاح گر، عالم ربانی، شیخ موسی، نجل آل کاشف الغطا (متوفی ۱۲۴۱) صورت گرفت و اسیران عراقی از ایران پس گرفته شد و زائران ایرانی به زیارت عتبات عالیات شتافتند. در این رفت و آمدها، مسائل مالی و اقتصادی علما و مراجع تقلید مقیم کربلا نیز ترمیم شد و حوزه های علمی فعالیت و نشاط خود را از سر گرفتند.
دوران آرامش و امنیت
دوران زندگی صاحب جواهر، بهترین و درخشان ترین فرصت و دوران آسایش فکری بود، چون حوزه نجف از جهات مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در یک آسایش و آرامش نسبی به سر میبرد، به حدی که طلاب و مهاجران و زائران از هر سو به آن ناحیه رو میآوردند و نیازهای فکری و روحی خود را از خرمن علم و عرفان، و از کانون آموزش و بینش اسلامی آن سیراب میکردند درکنار حرکتها و فعالیتهای علمی و فقهی آن، حرکتها و نشاط های ادبی و شعری هم شروع شد و شعرایی مانند شاعران خاندان آل اعسم، خاندان محی الدین، خاندان شیخ عباس و ملا علی و سید حیدر حلی، شیخ محسن خضری، سید جعفر حلی، سید محمد جعفری، سید ابراهیم بحرالعلوم و دیگران پدید آمدند. اینها همه و همه از برکت امنیت و آسایش اجتماعی و سیاسی نجف نشات میگرفت.
محصول فقهی و علمی این نشاطها، پدید آمدن آثار بزرگ فکری بود که هر کدام به نوبت خود از ذخایر فکری و علمی اسلامی محسوب میشوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنی فراوان باقی مانده است که میتوان از کتابها و موسوعه های بزرگ فقهی مانند کشف الغطا، مفتاح الکرامة، ریاض المسائل، مکاسب و ... را در فقه، و در علم اصول کتابهایی مانند قوانین، فصول، ضوابط، حاشیه معالم شیخ محمد تقی اصفهانی و تعلیقات و شروح آن، و فرائد الاصول را ذکر کرد. از مهم ترین و نفیس ترین این کتابها میتوان جواهر الکلام شیخ محمد حسن که در شرح شرائع الاسلام محقق است در فقه، و فرائد شیخ مرتضی انصاری را در اصول نام برد.
او غیر از جواهر الکلام، تالیفات دیگری نیز در هر یک از موضوعات حج، خمس، زکوة، دماء ثلاثة، طهارت، صلوة، فرائض، مواریث و غیر اینها دارد گاهی همه و گاهی بعضی از اینها به نام نجاة العباد در ایران و جاهای دیگر جهان به چاپ رسیده است.
اساتید شیخ
او از محضر اساتید متعددی بهره مند بوده است که از میان مشاهیر آنان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. شیخ جعفر کبیر کاشف الغطا؛ ۲. شیخ موسی کاشف الغطا، فرزند کاشف الغطا؛ ۳. سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه؛ ۴. سید محمد مجاهد صاحب مفاتیح (متوفی ۱۲۴۲)؛ ۵. شیخ قاسم محی الدین (م ۱۲۳۸ ق)؛ ۶. سید بحرالعلوم؛ ۷. وحید بهبهانی.[۶][۷]
حسن سلوک عملی
صاحب جواهر شاگردان متعددی داشته است که در مکتب پر فیض فقهی او تربیت یافتهاند چون حوزه درسی او مرکز تجمع فضلا و دانشمندان از هر نقطه و دیار بود، و در حق او گفتهاند که هیچ شهر شیعه نشینی وجود نداشت که یکی از شاگردان او به عنوان مرجع مسائل مردم به آن نقطه نرسیده باشد. او در رعایت حقوق شاگردان و تکریم و تعظیم آنان، روش پسندیده اسلامی و سلوک عالی داشت. میگویند: یکی از افاضل شاگردانش به نام شیخ محمد حسن آل یس را به بغداد اعزام داشته بود تا به وظیفه اسلامی خویش قیام ورزد، روزی یکی از تجار بغداد سی هزار (بیشلک) پول رایج آن روز عراق از حقوق واجب دینی به نجف پیش شیخ آورده بود، و شیخ با ناراحتی تمام آنها را رد کرد و فرمود: مگر شخصی مانند آل یس در بغداد نبود که این پولها را تا نجف آورده ای؟ این عمل شیخ، حُسن تاثیر فراوانی در آن منطقه ایجاد کرد و مردم را به عالم شهر خویش متوجه کرد.
گوینده این سخن اظهار میدارد که پس از بازگرداندن، تصور کردم (با توجه به وضع مالی آن روز صاحب جواهر) شیخ محمد حسن خودش از گرسنگی و بی چیزی از دنیا خواهد رفت، ولی لطف پروردگار آن چنان او را فراگرفت که دستهها و گروهها و هیاتها از بغداد و کربلا و دیگر مناطق اسلامی به دیدن او میشتافتند و نیازمندیهای حوزه را تامین میکردند.
شاگردان شیخ
با چنین دید اسلامی و علاقه و درایت این چنین سنجیده بود که صاحب جواهر شاگردان صمیمی و وفادار فراوانی تربیت کرد که از میان جمع کثیر آنان میتوان افرادی مانند:
۱. شیخ جعفر شوشتری؛ ۲. میرزا حبیب الله رشتی؛ ۳. شیخ محمد حسن آل یس؛ ۴. سید امیر حسن مدرس اصفهانی؛ ۵. شیخ محمد حسن مامقانی؛ ۶. میرزا حسین خلیلی؛ ۷. حاج شیخ محمد حسین کاظمی؛ ۸. شیخ عبدالحسین شیخ العراقین تهرانی؛ ۹. سید اسماعیل بهبهانی؛ ۱۰. شریعتمدار سبزواری؛ ۱۱. سید اسد درشفتی اصفهانی؛ ۱۲. شیخ راضی نجفی؛ ۱۳. آخوند ملا علی کنی؛ ۱۴. شیخ عبدالحسین تهرانی؛ ۱۵. آقا حسن نجم آبادی؛ ۱۶. سید محمد هندی؛ ۱۷. شیخ نعمت الله عاملی؛ ۱۸. حاج میرزا عبدالرحیم نهاوندی؛ ۱۹. حاج میرزا حسین تهرانی؛ ۲۰. حاج میرزا خلیل تهرانی؛ ۲۱. سید حسین کوه کمره ای؛ و دهها تن دیگر را نام برد.
مرحوم شیخ مرتضی انصاری به عنوان تیمن و تبرک در درس او شرکت میجست. از درایت و کاردانی و دلسوزی او به حفظ شئون حوزه اسلام، این بود که در مرض مرگ خویش، استاد بزرگ مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری را به عنوان زعیم حوزه علمیه معرفی کرد، با آنکه آن روز شیخ مرتضی یک فرد گمنامی بیش نبود.
ریاست و زعامت علمی
با معرفی مرحوم صاحب جواهر و با روند تکاملی و اشتهار علمی که شیخ در حوزه نجف پیدا کرده بود، مرجعیت و زعامت به او منتقل میشد ولی او از این امر ابا داشت و قبول نمی کرد. نامه ای در این خصوص به هم درس و هم مباحثه سابق خود در کربلا، مرحوم سعید العلما مازندرانی، به مازندران نوشت و از او دعوت کردتا به نجف بیاید و این تکلیف را عهده دار شود، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و در پاسخ نوشت: هنگامی که در کربلا بودم و من و شما با هم از محضر شریف العلما استفاده میبردیم، استفاده و فهم من از شما بیشتر بود، اما در این مدت شما در آنجا مشغول تدریس و مباحثه بوده اید و من در اینجا گرفتار امور و مراجعات مردم هستم شما در این امر از من سزاوارترید.
او بدین ترتیب از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ ه ق، پانزده سال تمام ریاست و زعامت علمی حوزه علمیه نجف را در اختیار داشت و مردم مسلمان از او تقلید و پیروی میکردند و آن چنان در عرصه فقه و اصول تبحر داشت که با گذشت یک قرن و نیم از وفات او هنوز هم تالیفاتش در فقه و اصول در حوزهها مورد استفاده اساتید است.
گفتار دیگران درباره او
بیشتر علما و مورخین که در مورد رجال نامی اسلام قلم زده اند، در حق او مطالبی گفتهاند که به عنوان نمونه به چند نفر از آنان اشاره میشود:
مرحوم محدث نوری درباره او گوید: شیخ محمد حسن صاحب جواهر، شخصیتی است که ریاست امامیه در عصرخویش به او منتهی شد و کتاب او نظیر و همانند ندارد و در اسلام کتابی همانند آن در حلال و حرام نوشته نشده است.
مرحوم شیخ عبد الحسین تهرانی، استاد نوری (قدس سره) گفته است: اگر مورخ زمان صاحب جواهر، تصمیم گیرد که حوادث عجیبه آن زمان را ثبت اوراق کند، هر آینه عجیب تر از تصنیف کتاب جواهر الکلام چیز دیگری را سراغ نتواند کرد.
شرکت در امور خیر
مرحوم مظفر در مقدمه کتاب جواهر کلام مقالهای را درباره ایشان نوشته است. در بخشی از این مقاله آمده است: صاحب جواهر در طول عمر مبارک خویش، دست نیازمندان و فقیران را میگرفت و با مردم ارتباط نزدیکی داشت. در این راستا، به کارهای خیر و عمومی همت میگماشت. حفر دو چاه در نجف و کوفه و وقف آن بر استفاده همگان از کارهای ماندگار ایشان به شمار میرود. علاوه بر آن، ساخت گلدستههای مسجد کوفه و بارگاه و صحن مسلم بن عقیل (سلاماللهعلیه) از یادگاریهای این فقیه بزرگ محسوب میشود.[۸]
آثار و تالیفات
تالیفات و تصنیفات علمی ایشان عبارتند از: «الرسالة العملیة» (به فارسی نوشته و از کتاب «نجاة العباد» گرفته شده است)،[۹] «رسالة فی الزکاة و الخمس»[۱۰]، «نجاة العباد فی یوم المعاد» (رساله عملیه و فتواهای فقهی)[۱۱]، «هدایة الناسکین» (رسالهای درباره حج)[۱۲] و «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام». [۱۳]
با توجه به اهمیت کتاب اخیر به توضیحات بیشتری در خصوص این کتاب میپردازیم.
معرفی جواهر الکلام
این منبع ارزشمند درباره احکام الهی و حلال و حرام شریعت اسلام است. کتابی جامع در استنباط فقه که نظیرش را تا به حال کسی نتوانسته به رشته تحریر درآورد. نقل اقوال فقها و استدلال دقیق از نکات عمده قابل توجه در جواهر است.[۱۴]
جواهر در بیان همه فروعات فقهی مانند «بحار الانوار» علامه مجلسی است. ایشان در سن ۲۵ سالگی شروع به تالیف آن کرد و حدود سی سال از عمر گرانبهای خویش را صرف کرد و به خاطر همین تصنیف به «شیخ الفقهاء» شهرت یافت.[۱۵]
انگیزه تالیف جواهر
ایشان در عصری زندگی میکرد که عراق، محل نزاع و اختلاف بین دو کشور ایران و عثمانی بود. با وساطت شیخ کاشف الغطاء، استاد صاحب جواهر، برای مدت کوتاهی فضا آرام شد و فعالیت و نشاط حوزه نجف آغاز شد. اما پس از این وقایع، دو مسئله رخ داد که سبب به هم ریختن اوضاع شد و انگیزهای را برای شیخ برای تالیف اثر گرانمایه خویش به وجود آورد. آن دو، حمله فرهنگی وهابیون عربستان و مساله اخباری گری بود.
اخباریها جمعیتی کوچک از شیعیان را تشکیل میدادند که از افکار جامد و راکد برخوردار بودند. اینها مجتهدین و فقها را تخطئه و تقلید از آنها را جایز نمیدانستند و اجتهاد را عملی حرام قلمداد میکردند. با توجه به تهاجم افکار خطرناک وهابیت که گاهی با حمله نظامی از جمله در سال ۱۲۲۱ هـ به نجف مصادف میشد و گسترش اندیشههای اخباریون، حوزه فقاهتی شیعه نجف درصدد برآمد تا به مقابله و دفاع برآید، به همین خاطر شیخ شروع به تالیف کتابی جامع و استدلالی در فقه کرد.[۱۶]
جایگاه علمی جواهر
مرحوم شیخ عباس قمی، جواهر را بی نظیر و منتی از سوی مؤلف بر گردن همه فقها و مثل کتاب «بحار الانوار» آن را جامع میداند.[۱۷]
آقا بزرگ تهرانی (قدس سره)، او را از بزرگترین فقهای امامیه و طایفه جعفریه و عالم قرن توصیف میکند.[۱۸]
در اعیان الشیعه آمده که برخی از حکماء نقل میکنند، اگر مورخ زمانِ صاحب جواهر بخواهد، حادثه عجیبی از روزگارش را بنویسد، چه چیزی شگفت انگیزتر از تالیف این کتاب میتواند باشد![۱۹]
محمد باقر موسوی خوانساری، صاحب کتاب روضات الجنات، که در عصر شیخ زندگی میکرده و او را درک کرده و در مجلس درسش حضور یافته است، او را در فقه یگانه روزگار و از هر عالمی بالاتر میداند که به آگاهی تمام بر علوم ادیان شهرت دارد و همه دانشمندان او را به برتری علمی بر دیگران میشناسند. شعری درباره جواهر از شاعری نقل میکند و گفته شاعر را تایید میفرماید:
«جواهر دریای دانش است که انسان را از پلیدی نادانی پاک میکند. همنشین بزرگی است برای آدمی که گفتارش طولانی است ولی خسته کننده و ملال آور نیست. این کتاب احکام فقهی را که باید هر فرد مسلمان بداند به طور مبسوط بیان میکند. همانند درخت طوبی در طور ریشه دارد و شاخسارش خانهها را فراگرفته است...» [۲۰]
خیر الدین زرکلی از علمای اهل سنت و صاحب «الاعلام» او را از فقهای بزرگ امامیه شمرده که در نجف اقامت و کتاب جواهر را در ۴۰ جلد تالیف کرده است.[۲۱]
ویژگیهای جواهر
تهاجم فکری وهابیت و اخباریون، ایشان را به فکر ضرورت رهبری امت اسلام انداخت. لذا موضوع ولایت فقیه را در اثر ارزشمندش مطرح کرد. و آن را از ضروریات فقه اسلامی قلمداد کرد. منکران ولایت را افرادی غافل از فقه جعفری دانست و آن را تداوم بخش حرکت انبیای الهی و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) شمرد و مجتهد مطلق و جامع شرایط را در زمان غیبت از سوی ائمه (علیهمالسّلام) برای اقامه حدود و مانند آن نائب خواند.[۲۲]
باید به این نکته توجه داشت که در طول قرن سیزدهم، آثار مختلفی در زمینه فقه به نگارش درآمد، «کشف الغطاء»، «مفتاح الکرامه»، «الریاض»، «القوانین»، «المکاسب» و.... اما هیچ کدام مثل جواهر مفید و مهم نبودند. به طور کلی ویژگیهای این اثر را میتوان اینگونه بیان کرد:
۱- اقوال و ادله همه فقهاء را شامل میشد.
۲- شامل همه ابواب فقهی بود، به طوری که همه موضوعات فقهی دیگر منابع را دربر میگرفت.
۳- متکی بر یک شیوه و اسلوب واحدی بود.
۴- دسترسی به همه ابواب فقهی و سهولت در استنباط احکام الهی [۲۳]
از دیگر ویژگیهای کتاب است.
نقش جواهر در فقه اسلامی
بعد از دوران فتور و سستی در قرن ۱۱ و ۱۲ هـ، جنبشی نو در فقه و اصول به دست محمد باقر وحید بهبهانی از کربلا آغاز شد و بعد توسط شاگردانش، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء در نجف ادامه یافت. در سال ۱۲۴۵هـ شریف العلماء، شیخ محمد شریف مازندرانی، در کربلا وفات کرد و حوزه درس صاحب جواهر در نجف شلوغ شد.[۲۴]
تدریس فقه، تالیف کتاب جواهر، مرجعیت دینی شیعیان همه باعث رونق فقه اسلامی و حوزهها به ویژه حوزه نجف شد به طوری که در حدود ۴ هزار نفر از فضلا و علما در درس ایشان شرکت میکردند.[۲۵]
وفات
سرانجام، پس از عمری پر برکت، این فقیه جاودان در شعبان سال ۱۲۶۶هـ در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در مقبره ای که هم اکنون به نام او معروف است، مدفون شد. آرامگاهش در محله عماره، زیارتگاه خاص و عام است.[۲۶]
پانویس
۱. | مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ج۳، ص۱۰۰. |
۲. | اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۸. |
۳. | طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، نجف، حاج محمد رشاد عجینه، ج۱۰، ص۳۱۰. |
۴. | امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالمتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ه، ج۹، ص۱۴۹. |
۵. | اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۷. |
۶. | نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷هـ، چاپ اول، ج۱، مقدمة |
۷. | جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه، نشر معارف اسلامی، قـم، چاپ اول، ۱۳۶۴ ش، ص ۲۵۲. |
۸. | نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷هـ، چاپ اول، ج۱، مقدمة، ص۲۴. |
۹. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۱۱، ص۲۱۴. |
۱۰. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۱۲، ص۴۳. |
۱۱. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۲۴، ص۵۹. |
۱۲. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۲۴، ص۶۰. |
۱۳. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۵، ص۲۷۵. |
۱۴. | طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، چاپ دوم، ج۵، ص۲۷۵-۲۷۷. |
۱۵. | مدرس، میرزا محمد علی، ریحانه الادب، بی جا، خیام، ۱۳۶۹، چاپ دوم، ج۳، ص۳۷۵. |
۱۶. | اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۴۴. |
۱۷. | قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، بی جا، بی نا، ص۴۵۲. |
۱۸. | طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، نجف، حاج محمد رشاد عجینه، ج۱۰، ص۳۱۰. |
۱۹. | امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالمتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ه، ج۹، ص۱۴۹. |
۲۰. | موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، دارالمعرفة، ج۲، ص۳۰۴. |
۲۱. | زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم، ج۶، ص۹۲. |
۲۲. | نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۱، ص۳۹۴. |
۲۳. | نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۱، ص۱۷. |
۲۴. | نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۱، ص۱۲. |
۲۵. | اسلامی، ابراهیم، صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۴۶. |
۲۶. | قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، بی جا، بی نا، ص۴۵۲. |
منابع
[ویرایش]
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محمد حسن نجفی»
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمد حسن نجفی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۵
مشاهده خبر در جماران