دلایل سقوط رژیم پهلوی بر اساس تاریخ شفاهی هاروارد؛
فرشاد مومنی: خلاء معرفتی درباره توسعه و بیعدالتی و نابرابرهای ناموجه از دلایل اصلی فروپاشی رژیم قبل است/ دلار، سهام، بانک های خصوصی سه مرجع رانت خواری در ایران
میتوان عظمت و اهمیت پروژهی تاریخ شفاهی هاروارد را از این زاویه بهتر درک کرد که از زبان کلیدیترین مسئولان اقتصادی دورهی پهلوی میگوید که در سطوح بالای تصمیمگیری عهد پهلوی جایگاه علم و کاشناسی و اعتناء به نظر کارشناسی در چه حد نازلی بوده است.
دکتر فرشاد مومنی که با عنوان «روایت یک فروپاشی» به دلایل سقوط رژیم پهلوی بر اساس تاریخ شفاهی هاروارد می پرداخت، تأکید کرد: اگر نظام تصمیمگیری در حد نازلترین سطح ممکن آگاهی تاریخی از خطاهای اقتصادی دوران پهلوی میداشت، بیش از ۷۰ درصد خطاهای سیاستی ای که دسه دهه گذشته در ایران رخ داد و هر یک فاجعههای کوچک و بزرگ پدید آورد؛ میتوانست به وجود نیاید.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت، با بیان اینکه بیدقتی ها و سهل انگاریها همچنان تا امروز هم ادامه دارند، افزود: مشاهده می کنید که افراد و شکل و شمایل موضوعات تغییر کردند، اما در اساس ماجرای شیوهی حکمرانی تغییر محسوسی پیدا نمیشود.
دستیار مرحوم عالی نسب سکان دار اقتصاد ایران در دولت مهندس موسوی با بیان اینکه علائم جدّی در زمینهی تسخیر شدگی نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ما به دست گروههای غیر مولّد اعم از رانت خورها و رباخورها و دلالها و وارداتچیها مشاهده میشود، گفت: با علائمی که بویژه در پانزده سالهی گذشته در ایران مشاهده میکنیم میبینیم ابعاد بسیار نگران کنندهای از تسخیر شدگی قابل مشاهده است.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: نازلترین سطح معرفت تاریخی این است که تاریخ را به مثابه آینهی عبرت در نظر بگیریم. برای اینکه بدانید جایگاه معرفت و دانش هم در نظام آموزش دربارهی تاریخ اقتصادی و هم در نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ایران چقدر وضعیت فاجعه آمیزی دارد، من به عنوان یک کارشناس کوچک خدمتتان تاکید می کنم لااقل طی سه دههی گذشته برآوردهای من چنین چیزی را نشان میدهد
دکتر مومنی با اشاره به این که ما با یک دستکاری واقعیتها روبرو هستیم، گفت: کسانی که به هر دلیل با جمهوری اسلامی مشکل دارند خودشان را روی این استراتژی متمرکز کردهاند که به دلیل اینکه جمهوری اسلامی برخی خطاهای فاحش دارد، پس قبلیها بیخطا بودهاند. شما میتوانید عظمت و اهمیت پروژهی تاریخ شفاهی هاروارد را از این زاویه بهتر درک کنید که از زبان کلیدیترین و مؤثرترین مسئولان اقتصادی دورهی پهلوی به شما میگوید که در سطوح بالای تصمیمگیری عهد پهلوی جایگاه علم و کاشناسی و اعتناء به نظر کارشناسی در چه حد نازلی بوده است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: یک بحث بسیار مهم دیگر این است که زمانی که شما به مجموعه چیزهایی که از دورهی پهلوی مانده از خاطرات عَلَم و تا صدها کتاب دیگری که در این زمینه نوشته شده مراجعه می کنید متوجه می شوید که چند مسئله خیلی حیاتی هستند، به طوری که در تمام روایتها این مشاهده میشود. یکی از کلیدیترین آنها اینکه بیاعتنائی غیر متعارفی به بنیهی تولیدی کشور شده و بسنده کردن به گذران روزمرهی روش اداره امور عمومی است. دهها نفر این گفته را در کادر اینکه اعتناء و اهتمامی به برنامه نمیشد، تکرار کردند. اساس ماجرای آن دوران این است که «چون فردا شود فکر فردا کنیم.»
دکتر مومنی گفت: یکی از کارهای بسیار عالی که بعد از انقلاب اسلامی، سازمان برنامه انجام داد این است که صورت جلسات تمام جلسات شورای اقتصاد قبل از انقلاب را که با حضور محمدرضا شاه تشکیل میشد در قالب گزارشهایی به شکلهای مختلف جمع آوری کردند. یک سلسله گزارشهایی دارد که عیناً تبدیل به کتاب شده است. یک سلسله گزارشها هم موضوعی هستند که در حضور شاه جلساتی تشکیل شده که زمانی که میخواستند دربارهی صنعت خودرو تصمیم بگیرند چه مسیری طی شده و دربارهی صنعت سیمان میخواستند تصمیم بگیرند چه مسیری طی شده و نظیر آن که هر کدام از اینها را که نگاه میکنید به یک پدیدهی بسیار تلخ و غم انگیز به نام قفل شدگی به تاریخ یا وابستگی به مسیر طی شده برخورد میکنید.
دکتر مؤمنی گفت: مشاهده می کنید که افراد و شکل و شمایل موضوعات تغییر کردند، اما در اساس ماجرای شیوهی حکمرانی تغییر محسوسی پیدا نمیشود. این میتواند موضوع زد و خوردهای باندی و جناحی یا موضوع پرونده سازی امنیتی باشد که بگویند فلانی را با فلانی تشبیه کردید یا میتواند موضوع یک شناسایی عمیق نظری شود دربارهی اینکه منطق رفتاری و ریشههای اصلی تصلب ساختاری و قفل شدگی به تاریخ چه چیزهایی هستند. آن منطقهای رفتاری را از تاریخ دل تاریخ بیرون بکشید و افقهایی برای نجات کشور باز کنید. اگر بخواهیم این گونه کار را انجام دهیم حیاتیترین مسئلهای که میتوان ذکر کرد غربت اندیشهی توسعه است. اینکه حسن نیّتهایی وجود داشت و تلاشهای صادقانهای صورت میگرفت و تخصیص منابع درستی در کنار اشتباهات فاحش اتفاق میافتاده، یک بحث است. اما نخی که همهی حلقهها را به همدیگر وصل کند و از دل آن یک دستاورد برای کل نظام ملّی پدید بیاورد، معرفت درباره توسعه است و با کمال تأسف قبل و بعد از انقلاب یک خلأ معرفتی و تصمیمگیری و اجرایی بسیار جدّی وجود داشته و دارد.
وی افزود: به محض اینکه مسئلهی توسعه در حاشیه رفت و روزمرگی حاکم شد، ناپایداری اجتناب ناپذیر میشود. زمانی که شما به لوازم توسعه توجه نمیکنید و به این روایت نگاه میکنید با همهی احترامی که به صداقت و علم آن دوستان دارید، متوجه می شوید که هیچکدام از مسائل بنیادی معطوف به توسعه در روایت اینها مطرح نیست. تقریباً تمام کسانی که دربارهی تئوریهای انقلاب کار کردند، با وجود همهی تفاوتهایی که در دیدگاههای آنها در زمینهی صورت بندی مسئلهی انقلاب وجود دارد؛ در یک عنصر مشترک هستند و آن اینکه وقتی بیعدالتی و نابرابرهای ناموجه از حدودی فراتر میرود قطعاً مناسبات ناپایدار و آشوبناک خواهد شد.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: اگر از این زاویه نگاه کنید، متوجه می شوید که بیدقتی ها و سهل انگاریها همچنان تا امروز هم ادامه دارند. همچنان ما از این زاویه هزینههای سنگین میپردازیم. زمانی که ماجرای سپنتا نیکنام پیش آمد یکی از فقیهای محترم شورای نگهبان ادعا کرده بود اینکه این حساسیت را در آن کادر برای حذف او نشان میدهند به خاطر این است که نگران سلطهی غیر مسلِم بر امور مسلمین هستند. من خطاب به دوستان شورای نگهبان یک مقالهی مفصّل تحقیقی انتشار دادم و گفتم اگر فهم بایستهی عالمانه از مسئلهی عدالت اجتماعی وجود می داشت، به جای اینکه نگرانی را به سپنتا معطوف کنید باید نگرانی را به رفتار خودتان معطوف کنید. دلیل آن این است که به محض اینکه توازن قوا بین نیروهای اجتماعی در عرصهی قدرت، ثروت و منزلت به هم میریزد مناسبات ناپایدار میشوند و نابرابریهای ناموجه افزایش پیدا میکند و یکی از کلیدیترین پیامدهای افزایش نابرابریهای ناموجه این است که ما با پدیدهی افزایش و عمق بیشتر وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج مواجه می شویم.
دکتر مومنی تأکید کرد: حکومتی که به نابرابرهای ناموجه و به توزیع عادلانهی قدرت و ثروت و منزلت بیاعتنائی میکند این حکومت قطعاً به سمت وابستگیهای هر چه بیشتر به دنیای خارج به صورت ذلت آور گرفتار میشود. این موضوع یک پایهی بسیار مستحکم نظری در ادبیات توسعه دارد. در آن مقاله نوشته بودم شما در دورهی احمدینژاد ولو با حسن نیّت خیلی شادمان بودید که به قول خودتان حکومت یکدست شد. احساس میکردید حکومت یکدست برای شما آرامش ایجاد کرده است. بعد برای آنها به گزارشی که در مهر ماه ۱۳۹۲ مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده بود استناد کردم. در آن گزارش کارنامهی دولت آقای احمدینژاد با کارنامهی دولت آقای خاتمی مقایسه کرده بودند. که ابعاد بیشماری داشت. من از زاویهای که حساسیت بیشتری داشتند یعنی اتکاء به بیگانگان و عمق بخشی به وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج، به آن گزارش اشاره کردم که نشان میداد در دورهی آقای احمدینژاد ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران در مقایسه با دورهی آقای خاتمی ۵ برابر افزایش پیدا کرده بود.
دستیار مرحوم عالی نسب ادامه داد: در آن تحلیل برای آنها توضیح دادم و گفتم در اقتصادهای رانتی با تقدم امر سیاسی روبرو هستیم. بدین معنا اگر نابرابریهای ناموجه در توزیع قدرت سیاسی اتفاق بیفتد از دل آن آثار بسیار تزلزل آور و شکنندگی آوری در همهی عرصههای حیات جمعی از جمله در اقتصاد اتفاق میافتد. گفتم من یقین داشتم که اگر فهم عالمانه از مسئلهی توسعه و عدالت اجتماعی وجود داشت از اینکه حکومت یکدست شود، شادمان نمیشدید و از این موضوع نگران میشدید که در نابرابرهای ناموجه، هم فساد گسترش و تعمیق غیر متعارف پیدا میکند و هم وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج افزایش پیدا میکند. اگر هنوز هم گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن وجود داشته باشد من به شورای نگهبان هشدار میدهم در طرز برخوردی که در ماجرای تأیید و رد صلاحیتها کردند، تجدید نظر کنند. این به معنای آزمودن دوبارهی آنچه در دورهی احمدی نژاد آزموده شده بود است.
دکتر مومنی گفت: اگر عزیزان فکر میکنند از طریق گسترش و تعمیق فساد مالی و گسترش و تعمیق وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج گره ایران باز میشود رویه مبتنی بر حذف و رویهی مبتنی بر هر چه ناعادلانه کردن توزیع قدرت را ادامه دهند. اما اگر راه برای بحثهای کارشناسی عالمانه باز هست من توصیه میکنم حداقل به مقالهای که در ماجرای سپنتا نوشته بودم مراجعه کنند و اگر باز هم فکر کردند جایی برای بحثهای جدّیتر وجود دارد من اعلام آمادگی میکنم با استفاده از ذخیرهی دانایی موجود در زمینهی دانش توسعه و اقتصاد سیاسی ایران به آنها بگوییم ایران به اندازهی کافی در اثر ندانم کاریها شکنندگی پیدا کرده است. اگر حتی نگرانیهای صحیحی داشته باشند شیوهی مبتنی بر حذف برای حل و فصل نگرانیهای صحیح هم فاجعه ساز است تا چه رسد به اینکه اصل نگرانیهای آنها غلط باشد.
این استاد اقتصاد افزود: زمانی که درباره فردی مثل آقای دکتر راغفر میگویند برای ما مسلمانی او احراز نشد یا حرفهای شگفتانگیزی که یک نفر در قرن بیست و یکم که مسئولیت حکومتی دارد درباره چهرهای مثل حسین راغفر و محمدرضا واعظ مهدوی می گوید متوجه می شویم این ماجرا خیلی عمق دارد. اکنون ما فقط مشفقانه میتوانیم بگوییم بهایی که ایران و مردم و حکومت و آیندهاش سهل انگاریها و ندانم کاریها و کوته نگریها پرداخت میکند میتواند در کانالهای غیر قابل بازگشت هم قرار بگیرد.
فرشاد مومنی گفت: مسئلهی بسیار حیاتی دیگر این است که در نهایت شفقت و خضوع باید هشدار دهم، تمام روایان حکومت پهلوی میگویند به دلایل ساختاری و نهادی آنچه به عنوان تصمیم نهائی نظام تصمیمگیری برای اجراء ابلاغ میشد از بنیهی کارشناسی بسیار سطحی و ضعیفی برخوردار بود. کسانی که در این زمینه کار کردهاند دانش بشر را خیلی گسترش دادند؛ میگویند زمانی که تصمیمات نظام تصمیمگیری فاقد بنیهی کارشناسی است، یا این موضوع به ضعف دانش برمیگردد یا به منافع شخصی برمیگردد که بر منافع جمعی ترجیح داده شده است. واقعیت اینکه چه در دورهی قبل از انقلاب و چه اکنون ما از هر دو ناحیه به شدت آسیب پذیر هستیم.
وی ادامه داد: من به مسئولان کلیدی کشور توصیه میکنم از دستگاههای کارشناسی زیر مجموعهی خود بخواهند که دربارهی اوصاف نظام تصمیمگیری و تخصیص منابعی که به تسخیر گروههای غیر مولّد درمیآیند، دانستههای کافی جمع آوری کنند. برآوردهای ما نشان میدهد علائم جدّی در زمینهی تسخیر شدگی نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ما به دست گروههای غیر مولّد اعم از رانت خورها و رباخورها و دلالها و وارداتچیها مشاهده میشود. به دلیل اینکه باید یک آدرس دم دستی هم داد تا امید ایجاد کند و بگوید اگر نقص و ضعف به رسمیت شناخته شد، هنوز راه نجات و اصلاح وجود دارد من میگویم شما به متون مراجعه کنید. کانونهای اصابت پدیدهی تسخیر شدگی نظام تصمیمگیری به دست گروههای غیر مولّد جایی هست که ارز تخصیص داده میشود، در جایی که دربارهی اعتبارات ریالی تصمیمگیری میشود، در جایی که سهام رد و بدل میشود و در جایی که دولت خرج میکند.
دکتر مومنی گفت: ما با علائمی که بویژه در پانزده سالهی گذشته در ایران مشاهده میکنیم میبینیم ابعاد بسیار نگران کنندهای از تسخیر شدگی قابل مشاهده است. ۱۳۹۷ که فاجعهی جهش مشکوک قیمت ارز پدیدار شد به محض اینکه اندکی شفافیت در نحوهی تخصیص دلارهای نفتی اتفاق افتاد شما دیدید که چه فسادهای بزرگی برملا شد. دولت حسن روحانی از آن شفافیت چه بدی دید که به محض اینکه بحران فروکش کرد شفافیت را هم متوقف کردند و دیگر گزارش در این باره نمیدهد که تحت چه عنوان، به چه کسانی به چه میزان دلار تخصیص داده میشود.
وی گفت: عین این مسئله در سه حیطهی دیگر هم موضوعیت دارد. در ادبیات موضوع که شما ورود میکنید دانشمندان بزرگی در استانداردهای بسیار سطح بالا میگویند: «در تاریخ بشر سازوکاری برای توزیع رانت برای گروههای ذی نفوذ و صاحب قدرت به اندازهی بانکهای خصوصی مشاهده نشده است.» تعبیر تئوریکی که متفکران بزرگ در این زمینه مطرح میکنند اینکه میگویند: «زمانی که شما به یک فرد خصوصی اجازهی تأسیس بانک میدهید، بیسابقهترین رانت تجربه شده در تاریخ بشر؛ رانت خلق پول از هیچ را به آنها اعطاء کردهاید. این کمر اقتصاد را خواهد شکاند. این موضوع در شرایطی در کشور ما رخ می دهد که با تزلزل نهادی و ضعف و فساد جدّی در اجرا روبرو هستید.
دکتر مومنی گفت: چند وقت پیش من در این زمینه کتابی میخواندم به اینجا رسید به محض اینکه بحران ۲۰۰۸ اتفاق افتاد بسیاری از کشورهای صنعتی پیشرو مثل انگلستان اولین کاری که انجام دادند ملّی کردن موقت بانکهای خصوصی بود. در این زمینه حساب و کتابهایی وجود دارد و من بسیار متأسف هستم که جامعهی ما دربارهی ندانم کاریها و بابت آن چقدر هزینههای غیر متعارف میپردازد. شما به ادبیات توسعه نگاه کنید. در شیلی پس از آلنده زمانی که هنوز ژنرال پینوشه بر سرکار بود، وقتی برنامهی تعدیل ساختاری و آزادسازی و خصوصیسازی افراطی را اجرا کردند متوجه شدند جامعه به مرحلهی شکنندگی و در آستانهی فروپاشی رسیده است. شیلی ژنرال پینوشه اولین کاری که انجام داد ملّی کردن بانکهای خصوصی بود. تا زمانی که باب رانت و فساد را نبندید هیچ اصلاحی امکان پذیر نیست.
دکتر مومنی گفت: وقتی در نظام اجرایی و قوای سه گانه درباره ی فسادهای گسترده اتفاق افتاده، به جای اینکه ریشههای اصلی ماجرا را ببینیم، اندازه و ابعاد فسادهای بزرگ و فاجعه ساز را مطرح میکنیم و پیگیری عملی اعتماد برانگیزی صورت نمیگیرد، قباحت ارتکاب فسادهای کوچکتر را میریزند. و این موضوع کل نظم اجتماعی ما را تهدید میکند. بنابراین باید در این زمینه صمیمانه و خاضعانه به تصمیمگیران کلیدی کشور گوشزد کنیم که شما مسئله را در سر جای خود ببینید. بدین معنا که پدیدهی تسخیر شدگی نظام تصمیمگیری در سطوح مختلف توسط کانونهای فاسد رانت و ربا و دلالی را موضوع شناسایی علمی قرار دهید و از بنیهی کارشناسی کشور مدد بخواهید، تا مسئله را سر جای خودش حل کنند و اگر نه با شیوهای که موضوع را مسکوت بگذاریم یا به برخورد با افراد اکتفاء کنیم و ساختار نهادی مشوّق و مولّد مناسبات را دست نزنیم میتواند برای ما فاجعههای جبران ناپذیری ایجاد کند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: زمانی که شما از دریچهی توسعه نگاه میکنید متفکران توسعه میگویند: «نمیتوانیم حکم کلی و عام دهیم که کانون اصلی باز تولیدکنندهی دورهای باطل توسعه نیافتگی به حوزهی سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماعی مربوط است. این نیازمند کارهای عمیق هست که ممکن است در کوتاه مدت جواب ندهد اما برای اینکه راه نجات و اصلاح باز شود این پرسش را مطرح می کنند «برآیند همهی دورهای باطل باز تولیدکنندهی توسعه نیافتگی چه فرهنگی و چه اجتماعی و چه سیاسی و چه اقتصادی کجا متجلّی میشود؟ پاسخ این است که این برآیند در دو جا متجلّی میشود: بنیهی تولیدی ضعیف و بهره وری اندک.
دکتر مومنی تاکید کرد: من به نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور میگویم بنیهی تولیدی را در دنیا با ده شاخص میسنجند که یکی از آن شاخصها، شاخص رابطهی مبادله است که در آن نسبت قیمت کالاهای صادراتی برای هر کشور به قیمت کالاهای وارداتی سنجیده میشود. برای اینکه بدانید در اثر برنامهی تعدیل ساختاری در سه دههی اخیر چه خاکی بر سر اقتصاد ایران ریخته شده است، بررسی کنید در سال ۱۳۶۷ که یکی از بدترین سالهای اقتصاد ایران در ده سالهی اول بود ایران برای صادرات غیر نفتی به ازاء هر تن کالایی که صادر میکرد ۸۵۰ دلار عایدی داشت. این نسبت در دههی ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ به حول و حوش ۳۰۰ دلار در هر تن سقوط کرده و در بعضی از سالها به ۲۶۰ دلار در هر تن هم رسیده است. توجه کنید ما با چه پارادوکسی روبرو هستیم. در دورهای که جهش تربیت نیروی انسانی دانشگاهی داشتیم با یکی از بیسابقهترین سقوطها در بنیهی تولید ملّی روبرو بودیم. بنابراین، این یک آدرس سر راست است. مسئلهی تسخیر شدگی را حل و فصل کنید. مسئلهی عدالت اجتماعی را در جایگاه رفیع خود قرار دهید. و مسئلهی ارتقاء بنیهی تولید ملّی را در دستور کار قرار دهید. یقین بدانید اوضاع و احوال ایران رو به سامان خواهد گذاشت.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: در اینجا من برای پنجمین بار در دو ماههی اخیر میگویم اگر اصلاح جهتگیریها اتفاق بیفتد بر اساس شناختی که از منطق رفتاری نظام سلطه دارم، مطمئن هستم وقتی ما روی خودمان را به هدف کنیم و سیاستهای غلط را اصلاح کنیم، کسانی که از مناسبات کنونی نفع میبرند به سرعت تحریمها را متوقف خواهند کرد. به دلیل اینکه آنها میفهمند با اصلاح جهتگیریها از وجه فرصتهای ناشی از تحریم بهره میگیریم و برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد بلافاصله آنها تحریمها را شل خواهند کرد. در مقام جمع بندی می خواهم عرض کنم که مراجعه به معرفت تاریخی در عرصهی اقتصادی در نازلترین سطح یعنی نگاه به تاریخ به عنوان آینهی عبرت، میتواند برای ما راهگشاییهای خیلی بزرگ داشته باشد تا چه رسد به اینکه ما به دستاوردهای تاریخ اقتصادی یک مقدار عمیقتر نگاه کنیم حتی اگر قبل از انقلاب را کاری نداشته باشیم من میخواهم بگویم چه گنجینهی معرفت تاریخی در حیطهی مدیریت اقتصادی کشور در دورهی بعد از انقلاب اتفاق افتاد.
وی با بیان این که در چهار دههی گذشته، بیسابقهترین فراز و فرودها را هم در عرصهی جهتگیریهای سیاست اقتصادی و هم در عرصهی عملکرد تجربه کردیم، افزود: باید چهار دههی گذشته را بررسی کنیم! ببینیم در هر دورهای که عملکرد آبرومندانه داشتهایم چه کارهایی انجام دادیم و چه کارهایی انجام ندادیم آنها را تقویت کنیم و بالعکس در دورههایی که سقوط اتفاق افتاده بررسی کنیم چه خبر بوده و اصلاحات متناسب در آن حیطهها هم انجام دهیم.
دکتر فرشاد مومنی گفت: در کشور ما به واسطهی انبوهی از مسائل ساختاری و نهادی حتی در بحثهای آکادمیک هم در بهترین حالت میتوانیم یک توصیف ناقص از مسئلهی مورد نظر ارائه دهیم و به قدری تصلب آمار و اطلاعات و شفافیت وحشتناک هست که توصیف ناقص به قدری تکان دهنده، جذاب و برانگیزاننده است که دیگر به همان بسنده و از مقام تحلیل آن صرف نظر میکنیم.
وی افزود: همهی چیزهایی که مقامات کلیدی اقتصادی دورهی پهلوی مطرح کردند در بهترین حالت یک توصیف ارائه میکند. اما آن چیزی که برای ما نجات بخش هست اینکه بتوانیم از دل توصیفها تحلیل استخراج کنیم و یک فهم روشمند مبتنی بر نظریه ارائه دهیم. این یک نقص معرفتی بسیار بزرگ در ادارهی کشور ما است و متأسفانه به واسطهی اینکه در کادر نظام تصمیمگیری هم اساساً آدم متخصص را سر جای خود نمیگذارند یا از بین متخصصها هم با کیفیتترینها را انتخاب نمیکنند ماجرا این گونه میشود که بجای اینکه مقام و منزلت فهم نظری را درک و لوازم آن را فراهم کنند به تخطئهی فهم نظری همّت میگمارند و این گونه گور خودشان را میکنند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: اگر ما نتوانیم از دل توصیف به روش علمی بفهمیم کانونهای اصلی آشفتگیها و بیسامانیها چیست، همچنان گرفتار خواهیم بود. نگاه ما سطحی میشود و فکر میکنیم اگر این فرد را برداریم و آن فرد بگذاریم مسئله حل میشود یا آن گونه که شما از زبان شاه شنیدید فکر میکند اگر یک مقدار ارز و ریال بیشتر فراهم کند مشکل حل میشود در حالی که آن چیزی برای کشور ما نجات بخش هست فهم نظری است؛ بدین معنا که بفهمیم چه چیزهایی به چه چیزهایی مربوط هستند و چه چیزهایی به چه چیزهایی مربوط نیستند، نامربوطها را به زور و دغل مربوط جلوه ندهیم و مربوطها را هم به زور و دغل یا شیوههای دیگری که متداول هستند جابجا نکنیم.
وی گفت: من میخواهم عرض کنم در مقابل صورت بندی نظری از مسئله یک سلسله مسائل بنیادی مطرح میشود که آن مسائل بنیادی به همان اندازه که در نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع تا امروز نادیده گرفته میشود در نظام آموزش و پژوهش هم جایگاه بایستهای ندارد. ما دائماً از حکومتگرها گله میکنیم که آنها به مسائل کارشناسی توجه بایسته ندارند اما این مروّت تاکنون در حد نصاب از ناحیهی جامعهی دانشگاهی نشان داده نشده تا بپذیریم در نظام آموزش و پژوهش کاستیهای بسیار جدّی وجود دارد و در آن حیطه ما مسئول هستیم به همان اندازه که مقامات کشور در حیطهی مسئولیت خودشان مسئول هستند.
مشاهده خبر در جماران