به گزارش ایرنا، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه یزد گفت: عنوان انتخاب شده برای فیلم کاملاً هم راستا با جریان فیلم است و به یکی از موضوعات مبتلا به جامعه ایران اشاره دارد.
مریم بهارلوئی در این نشست افزود: کارگردان به یکی از مسائل اساسی جامعه یعنی طلاق عاطفی و روابط فرا زناشویی پرداخته است که بر اساس برخی آمارها در سال های اخیر به طور محسوسی شاهد افزایش این روابط در جامعه بوده ایم.
وی ادامه داد: در این فیلم، شیرین (مریلا زارعی) بازنمایی زنی است که بعد از مادر شدن زندگی خود را وقف پرورش و تربیت فرزند و به عبارتی وقف مادری و خانه داری میکند اما در این بین نقش همسری شیرین کم رنگ شده و فرصتی برای بهرام (فرامرز اصلانی) ایجاد میشود که فاصله ایجاد شده بین خودش و شیرین را با وارد شدن در یک رابطه فرا زناشویی جبران کند.
دانشجوی دکتری دانشگاه یزد اظهار داشت: در این فیلم شیرین نماد یک زن سنتی است که تلاش می کند بعد از مادر شدن با محدود کردن خود در عرصهی خصوصی، خانه داری و مادری زندگی خود را دنبال کند و در این بین از خواستهها و اهداف خود چشم پوشی میکند.
بهارلوئی افزود: در فیلم، بهرام، نماد قدرت و مادی اندیشی است که با پیشرفت های شغلی و اقتصادی در عرصه عمومی برای خود منزلت و اقتدار کسب کرده است.
وی ادامه داد: با ارجاع به نظریه فاصله نقش گافمن که معتقد است از آنجا که انسانها نقشهای گوناگونی را بر عهده دارند، معمولاً یک نقش معین را به گونه کاملی انجام نمی دهند، می توان گفت شیرین بعد از محول شدن نقش مادری همراه با داشتن نقش خانه داری، نقش همسری خود را به گونه کم رنگ تری دنبال میکند.
وی اضافه کرد: بهرام نیز با داشتن نقش های اقتدارطلب در بیرون از خانه نقش همسری خود را به گونه کم رنگی دنبال میکند و این شکاف به مرور باعث شکل گیری طلاق عاطفی بین شیرین و بهرام میشود که حداقل 2 پیامد منفی برای زندگی آنها ایجاد کرده است.
به گفته وی، این پیامدهای منفی شامل خیانت و وارد شدن بهرام در روابط فرازناشویی و آسیبهای این طلاق عاطفی برای فرزند خانواده، آرمان است.
دانشجوی دکتری جامعه شناسی با یادآوری محتوای کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم گفت: عشق ورزیدن نیز یک مهارت است در حالی که در این فیلم هیچ یک از اعضا خانواده (یعنی بهرام شیرین و آرمان) مهارت عشقورزی به یکدیگر را بلد نیستند و در هیچ سکانسی شاهده عشق ورزی بین اعضا خانواده نیستیم.
بهارلوئی افزود: در این فیلم شیرین و بهرام بعد از مادر شدن و پدر شدن، هر کدام دیگری را از مرکز زندگی خود به حاشیه زندگی خود رانده اند و دیگر هیچ یک برای دیگری در مرکزیت قرار ندارند و این موضوع مهمی است که در جامعه شناسی بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
وی ادامه داد: این به حاشیه رانده شدن زوجها و در مرکز قرار گرفتن نقش پدری یا مادری بعد از به دنیا آمدن فرزند، شکاف بین زوجین و به تبع آسیبهای جدی به وجود آورده است.
وی اضافه کرد: مهمترین قربانیان طلاق عاطفی یعنی فرزندان با آسیب های عمده ای از جمله انتخابهای اشتباه و رفتارهای بزهکارانه، خشونت و خلأ عاطفی مواجه می شوند.
بهارلوئی ادامه داد: در این فیلم سردرگمی و آشفتگی بین نقشها و تقابل نقشهای سنتی و مدرن به وضوح مشاهده می شود که از جمله معضلات جامعه در شرایط کنونی شامل سردرگمی، آشفتگی هویت ها، نقش ها و همچنین تقابل بین نقش سنتی و مدرن است.
دانشجوی دکتری جامعه شناسی اظهار داشت: در سردرگمی و تقابل سنت و مدرنیته ایجاد میشود 2 واکنش محتمل است؛ یکی واکنش مخرب مانند خیانت، اعتیاد و خودکشی است.
بهارلوئی افزود: واکنش دیگر مقاومت سازنده است که در این فیلم شیرین مقاومت سازنده را انتخاب می کند و همه توان خود را برای حفظ زندگی مشترک به کار میگیرد و با وجود هژمونی مردانه همچنان از عاملیت و کنشگری و توان مقابله برخوردار است اما در نهایت که تلاش های او برای حفظ زندگی بی نتیجه میماند بهرام را ترک میکند.
همچنین دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه یزد با تبیین ضعف ساختاری فیلم گفت: الگوی ساختاری فیلم الگوی به اصطلاح خرده پیرنگ است که در فیلم های مدرن از آن استفاده می کنند.
عسل رضوی افزود: در الگوی پیرنگ کلاسیک، در یک سوم ابتدایی فیلم، اتفاقی رخ می دهد که جریان فیلم را شکل میدهد و داستان بر اساس آن رخداد ادامه پیدا میکند اما الگوی خرده پیرنگ بر مبنای چند جریان موازیست که کاراکترها با عمل، کنش و دیالوگ خود را معرفی میکنند.
وی با بیان اینکه البته این ساختار در این فیلم به شکل کاملا فیلم نامه ای و سطحی استفاده شده است، ادامه داد: دیالوگهای 2 نفره و مونولگی فیلم به قدری زیاد است که تماشای فیلم با خواندن صرف دیالوگها تفاوتی ندارد و اگر مخاطب صحنههای فیلم را تماشا هم نکند، چیزی را از دست نداده است.
وی با یادآوری سابقه کارگردان در فیلم های پیشین افزود: پوران درخشنده کارگردانی است که از فیلم به عنوان تریبونی برای بازنمایی مسائل اجتماعی استفاده میکند و میتوان گفت شاخص ترین فیلم او «هیس! دختران فریاد نمی زنند» است اما کارگردان نتوانسته مسئله خیانت و طلاق عاطفی را که موضوع محوری فیلم زیر سقف دودی است آن گونه که باید و شاید و به صورت عمیق و اثرگذار بپروراند.
رضوی ادامه داد: فیلم مربوط به زن و شوهری است که در زیر یک سقف زندگی می کنند، در حالی که روابط بین آنها کاملا از بین رفته است. دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی اظهار داشت: وقتی یک مساله اجتماعی در فیلم بازنمایی می شود باید اطلاعات کافی در مورد علل و زمینه های شکل گیری و همچنین پیامدها و در نهایت راهکارهایی به مخاطب ارائه شود.
وی افزود: این در حالی است که فیلم توضیح کمی در مورد علل شکل گیری می دهد (در حد چند دیالوگ نزد روانشناس خانواده) و راهکار آن توسط روانشناس اصلاً کاربردی نیست.
وی با یادآوری نوشته ای از امیل دورکیم جامعه شناس مبنی بر اینکه وقتی علت یک مسئله، اجتماعی است (ایدئولوژی مادری) باید راهکار آن نیز اجتماعی باشد، ادامه داد: درخشنده عوامل اجتماعی را به سطح فردی تقلیل داده و راهکارها را پیش روانشناس جست و جو میکند در صورتی که هنوز ایدئولوژی مادری در شیرین وجود دارد.
رضوی اضافه کرد: طلاق عاطفی در این فیلم بر اساس الگوی عشق تهی استنبرگ یعنی جدایی با تعهد بدون شور و شوق جنسی و صمیمیت است؛ چندان که مشاهده می شود شیرین و بهرام هر 2 به شکلی به این زندگی متعهد هستند (شیرین بیشتر و بهرام کمتر).
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی، بخش دیگری از محتوای فیلم را بازنمایی شکاف نسلی بین جوانان و الدین ارزیابی کرد و اظهار داشت: بین جوانان و والدین در فیلم شکاف عمیقی وجود دارد که یکی از مصادیق این امر در فیلم، رابطهی بین آرمان و مادرش است.
رضوی ادامه داد: در ابتدای فیلم، شیرین در حال گوش دادن به دعای ابوحمزه ثمالی است در حالی که پسرش با دختری که رابطه اش با او مشخص و قطعی نیست در پارتی شرکت کرده است.
وی بازنمایی خیانت به عنوان پیامد طلاق عاطفی را منسجم ترین بخش فیلم ارزیابی کرد و گفت: طبق الگوی عشق ممنوع، سه مرحله برای خیانت وجود دارد که مرحله نخست نشان دادن علت عشق است که در این فیلم درخشنده با تصویرسازی تفاوتهای شیرین و رعنا قصد نشان دادن علت خیانت بهرام دارد.
وی توضیح داد: برخلاف شیرین، رعنا زنی شاد، امروزی و دلرباست، کازابلانکا میبیند، مستقل و خوش پوش است و ابراز علاقه میکند. در مقابل شیرین پر از دردو غصه است، شیک پوش نیست و مدتهاست که عشقورزی را فراموش کرده است.
دانشجوی رشته جامعه شناسی افزود: دومین مرحله نشان دادن تداوم عشق است و در مرحله سوم با بروز یک اتفاق، عشق به پایان میرسد که در این فیلم بهرام با دعوا با شیرین به رعنا پناه میبرد که با دیدن دختر حسابدار نزد رعنا و علاقه شدید رعنا به بچه به یاد خاطراتی که با دنیا آمدن آرمان داشته است، میافتد و تصمیم میگیرد او را ترک کند.
رضوی با تاکید بر ضد زن و ضد فمینیستی بودن فیلم اظهار داشت: فیلم سعی کرده یک هویت مشترک تحت عنوان زنان مظلوم بسازد(شیرین، رعنا و کینا به شکلهای متفاوت) اما این بازنمایی هیچ کمکی به زنان نمی کند بلکه اتفاقاً در جهت تثبیت ظلم عمل میکند.
وی افزود: بر اساس نظریه دریدا، تقابلهای 2تایی (زن و مرد، عقلانیت و طبیعت، خشونت و لطافت و نظابر آن) که در ارتباط با هم قرار میگیرند حالتی از فرادستی - فرودستی را به وجود میآورند.
وی با بیان اینکه از نظر دریدا ما باید این تقابلها را واسازی کنیم و از بین ببریم ادامه داد: گافمن هم معتقد است بازنمایی سلسله مراتبی جنسیت، میتواند به افزایش نظام مردسالاری کمک کند.
به گفته وی، اما در این فیلم ما به وضوح این تقابلها را میبینیم؛ شیرین خانه دار، ضعیف، تیماردار، مهربان و لطیف اما بهرام کارخانهدار، قوی، خشن است.
رضوی با بیان اینکه شیرین در حوزه خصوصی مبحوس شده در صورتی که بهرام در حوزه عمومی فعال است گفت: درخشنده با نشان دادن این تقابل ها آن هم به صورت اغراق آمیز سبب بازتولید این رفتارها در جامعه میشود.
این منتقد افزود: البته از نگاهی دیگر، فیلم نوعی خشونت پنهان علیه زنان را بازنمایی میکند زمانی که شیرین سعی میکند لاغر شود، زیبا باشد یا آرایش کند، اما بهرام با وجود همین سن، احساس پیری، چاقی ندارد.
وی ادامه داد: در واقع، ایدهآل زیبایی در فیلم فقط برای زنان تعریف شده است. یا مثلاً پدر شیرین مادرش را دوست دارد چون به اصطلاح به خودش میرشد، درصورتی که این زن از بهرهی هوشی پایینی برخوردار است.
وی اضافه کرد: با این حال، فیلم کمکی به افراد در طلاق عاطفی نمی کند و تنها نوعی هشدار به زنان است که اگر چنین و چنان نباشید، شاید با خیانت همسرتان مواجه شوید!.
استان یزد دارای حدود یکصد هزار دانشجوست که در 60 مرکز آموزش عالی به تحصیل مشغول هستند، از این تعداد حدود 14 هزار دانشجو در دانشگاه یزد تحصیل می کنند.
دانشگاه یزد افزون بر 400 عضو هیات علمی و یکصد رشته تحصیلی دارد.
7532/ 6197
مریم بهارلوئی در این نشست افزود: کارگردان به یکی از مسائل اساسی جامعه یعنی طلاق عاطفی و روابط فرا زناشویی پرداخته است که بر اساس برخی آمارها در سال های اخیر به طور محسوسی شاهد افزایش این روابط در جامعه بوده ایم.
وی ادامه داد: در این فیلم، شیرین (مریلا زارعی) بازنمایی زنی است که بعد از مادر شدن زندگی خود را وقف پرورش و تربیت فرزند و به عبارتی وقف مادری و خانه داری میکند اما در این بین نقش همسری شیرین کم رنگ شده و فرصتی برای بهرام (فرامرز اصلانی) ایجاد میشود که فاصله ایجاد شده بین خودش و شیرین را با وارد شدن در یک رابطه فرا زناشویی جبران کند.
دانشجوی دکتری دانشگاه یزد اظهار داشت: در این فیلم شیرین نماد یک زن سنتی است که تلاش می کند بعد از مادر شدن با محدود کردن خود در عرصهی خصوصی، خانه داری و مادری زندگی خود را دنبال کند و در این بین از خواستهها و اهداف خود چشم پوشی میکند.
بهارلوئی افزود: در فیلم، بهرام، نماد قدرت و مادی اندیشی است که با پیشرفت های شغلی و اقتصادی در عرصه عمومی برای خود منزلت و اقتدار کسب کرده است.
وی ادامه داد: با ارجاع به نظریه فاصله نقش گافمن که معتقد است از آنجا که انسانها نقشهای گوناگونی را بر عهده دارند، معمولاً یک نقش معین را به گونه کاملی انجام نمی دهند، می توان گفت شیرین بعد از محول شدن نقش مادری همراه با داشتن نقش خانه داری، نقش همسری خود را به گونه کم رنگ تری دنبال میکند.
وی اضافه کرد: بهرام نیز با داشتن نقش های اقتدارطلب در بیرون از خانه نقش همسری خود را به گونه کم رنگی دنبال میکند و این شکاف به مرور باعث شکل گیری طلاق عاطفی بین شیرین و بهرام میشود که حداقل 2 پیامد منفی برای زندگی آنها ایجاد کرده است.
به گفته وی، این پیامدهای منفی شامل خیانت و وارد شدن بهرام در روابط فرازناشویی و آسیبهای این طلاق عاطفی برای فرزند خانواده، آرمان است.
دانشجوی دکتری جامعه شناسی با یادآوری محتوای کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم گفت: عشق ورزیدن نیز یک مهارت است در حالی که در این فیلم هیچ یک از اعضا خانواده (یعنی بهرام شیرین و آرمان) مهارت عشقورزی به یکدیگر را بلد نیستند و در هیچ سکانسی شاهده عشق ورزی بین اعضا خانواده نیستیم.
بهارلوئی افزود: در این فیلم شیرین و بهرام بعد از مادر شدن و پدر شدن، هر کدام دیگری را از مرکز زندگی خود به حاشیه زندگی خود رانده اند و دیگر هیچ یک برای دیگری در مرکزیت قرار ندارند و این موضوع مهمی است که در جامعه شناسی بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
وی ادامه داد: این به حاشیه رانده شدن زوجها و در مرکز قرار گرفتن نقش پدری یا مادری بعد از به دنیا آمدن فرزند، شکاف بین زوجین و به تبع آسیبهای جدی به وجود آورده است.
وی اضافه کرد: مهمترین قربانیان طلاق عاطفی یعنی فرزندان با آسیب های عمده ای از جمله انتخابهای اشتباه و رفتارهای بزهکارانه، خشونت و خلأ عاطفی مواجه می شوند.
بهارلوئی ادامه داد: در این فیلم سردرگمی و آشفتگی بین نقشها و تقابل نقشهای سنتی و مدرن به وضوح مشاهده می شود که از جمله معضلات جامعه در شرایط کنونی شامل سردرگمی، آشفتگی هویت ها، نقش ها و همچنین تقابل بین نقش سنتی و مدرن است.
دانشجوی دکتری جامعه شناسی اظهار داشت: در سردرگمی و تقابل سنت و مدرنیته ایجاد میشود 2 واکنش محتمل است؛ یکی واکنش مخرب مانند خیانت، اعتیاد و خودکشی است.
بهارلوئی افزود: واکنش دیگر مقاومت سازنده است که در این فیلم شیرین مقاومت سازنده را انتخاب می کند و همه توان خود را برای حفظ زندگی مشترک به کار میگیرد و با وجود هژمونی مردانه همچنان از عاملیت و کنشگری و توان مقابله برخوردار است اما در نهایت که تلاش های او برای حفظ زندگی بی نتیجه میماند بهرام را ترک میکند.
همچنین دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه یزد با تبیین ضعف ساختاری فیلم گفت: الگوی ساختاری فیلم الگوی به اصطلاح خرده پیرنگ است که در فیلم های مدرن از آن استفاده می کنند.
عسل رضوی افزود: در الگوی پیرنگ کلاسیک، در یک سوم ابتدایی فیلم، اتفاقی رخ می دهد که جریان فیلم را شکل میدهد و داستان بر اساس آن رخداد ادامه پیدا میکند اما الگوی خرده پیرنگ بر مبنای چند جریان موازیست که کاراکترها با عمل، کنش و دیالوگ خود را معرفی میکنند.
وی با بیان اینکه البته این ساختار در این فیلم به شکل کاملا فیلم نامه ای و سطحی استفاده شده است، ادامه داد: دیالوگهای 2 نفره و مونولگی فیلم به قدری زیاد است که تماشای فیلم با خواندن صرف دیالوگها تفاوتی ندارد و اگر مخاطب صحنههای فیلم را تماشا هم نکند، چیزی را از دست نداده است.
وی با یادآوری سابقه کارگردان در فیلم های پیشین افزود: پوران درخشنده کارگردانی است که از فیلم به عنوان تریبونی برای بازنمایی مسائل اجتماعی استفاده میکند و میتوان گفت شاخص ترین فیلم او «هیس! دختران فریاد نمی زنند» است اما کارگردان نتوانسته مسئله خیانت و طلاق عاطفی را که موضوع محوری فیلم زیر سقف دودی است آن گونه که باید و شاید و به صورت عمیق و اثرگذار بپروراند.
رضوی ادامه داد: فیلم مربوط به زن و شوهری است که در زیر یک سقف زندگی می کنند، در حالی که روابط بین آنها کاملا از بین رفته است. دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی اظهار داشت: وقتی یک مساله اجتماعی در فیلم بازنمایی می شود باید اطلاعات کافی در مورد علل و زمینه های شکل گیری و همچنین پیامدها و در نهایت راهکارهایی به مخاطب ارائه شود.
وی افزود: این در حالی است که فیلم توضیح کمی در مورد علل شکل گیری می دهد (در حد چند دیالوگ نزد روانشناس خانواده) و راهکار آن توسط روانشناس اصلاً کاربردی نیست.
وی با یادآوری نوشته ای از امیل دورکیم جامعه شناس مبنی بر اینکه وقتی علت یک مسئله، اجتماعی است (ایدئولوژی مادری) باید راهکار آن نیز اجتماعی باشد، ادامه داد: درخشنده عوامل اجتماعی را به سطح فردی تقلیل داده و راهکارها را پیش روانشناس جست و جو میکند در صورتی که هنوز ایدئولوژی مادری در شیرین وجود دارد.
رضوی اضافه کرد: طلاق عاطفی در این فیلم بر اساس الگوی عشق تهی استنبرگ یعنی جدایی با تعهد بدون شور و شوق جنسی و صمیمیت است؛ چندان که مشاهده می شود شیرین و بهرام هر 2 به شکلی به این زندگی متعهد هستند (شیرین بیشتر و بهرام کمتر).
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی، بخش دیگری از محتوای فیلم را بازنمایی شکاف نسلی بین جوانان و الدین ارزیابی کرد و اظهار داشت: بین جوانان و والدین در فیلم شکاف عمیقی وجود دارد که یکی از مصادیق این امر در فیلم، رابطهی بین آرمان و مادرش است.
رضوی ادامه داد: در ابتدای فیلم، شیرین در حال گوش دادن به دعای ابوحمزه ثمالی است در حالی که پسرش با دختری که رابطه اش با او مشخص و قطعی نیست در پارتی شرکت کرده است.
وی بازنمایی خیانت به عنوان پیامد طلاق عاطفی را منسجم ترین بخش فیلم ارزیابی کرد و گفت: طبق الگوی عشق ممنوع، سه مرحله برای خیانت وجود دارد که مرحله نخست نشان دادن علت عشق است که در این فیلم درخشنده با تصویرسازی تفاوتهای شیرین و رعنا قصد نشان دادن علت خیانت بهرام دارد.
وی توضیح داد: برخلاف شیرین، رعنا زنی شاد، امروزی و دلرباست، کازابلانکا میبیند، مستقل و خوش پوش است و ابراز علاقه میکند. در مقابل شیرین پر از دردو غصه است، شیک پوش نیست و مدتهاست که عشقورزی را فراموش کرده است.
دانشجوی رشته جامعه شناسی افزود: دومین مرحله نشان دادن تداوم عشق است و در مرحله سوم با بروز یک اتفاق، عشق به پایان میرسد که در این فیلم بهرام با دعوا با شیرین به رعنا پناه میبرد که با دیدن دختر حسابدار نزد رعنا و علاقه شدید رعنا به بچه به یاد خاطراتی که با دنیا آمدن آرمان داشته است، میافتد و تصمیم میگیرد او را ترک کند.
رضوی با تاکید بر ضد زن و ضد فمینیستی بودن فیلم اظهار داشت: فیلم سعی کرده یک هویت مشترک تحت عنوان زنان مظلوم بسازد(شیرین، رعنا و کینا به شکلهای متفاوت) اما این بازنمایی هیچ کمکی به زنان نمی کند بلکه اتفاقاً در جهت تثبیت ظلم عمل میکند.
وی افزود: بر اساس نظریه دریدا، تقابلهای 2تایی (زن و مرد، عقلانیت و طبیعت، خشونت و لطافت و نظابر آن) که در ارتباط با هم قرار میگیرند حالتی از فرادستی - فرودستی را به وجود میآورند.
وی با بیان اینکه از نظر دریدا ما باید این تقابلها را واسازی کنیم و از بین ببریم ادامه داد: گافمن هم معتقد است بازنمایی سلسله مراتبی جنسیت، میتواند به افزایش نظام مردسالاری کمک کند.
به گفته وی، اما در این فیلم ما به وضوح این تقابلها را میبینیم؛ شیرین خانه دار، ضعیف، تیماردار، مهربان و لطیف اما بهرام کارخانهدار، قوی، خشن است.
رضوی با بیان اینکه شیرین در حوزه خصوصی مبحوس شده در صورتی که بهرام در حوزه عمومی فعال است گفت: درخشنده با نشان دادن این تقابل ها آن هم به صورت اغراق آمیز سبب بازتولید این رفتارها در جامعه میشود.
این منتقد افزود: البته از نگاهی دیگر، فیلم نوعی خشونت پنهان علیه زنان را بازنمایی میکند زمانی که شیرین سعی میکند لاغر شود، زیبا باشد یا آرایش کند، اما بهرام با وجود همین سن، احساس پیری، چاقی ندارد.
وی ادامه داد: در واقع، ایدهآل زیبایی در فیلم فقط برای زنان تعریف شده است. یا مثلاً پدر شیرین مادرش را دوست دارد چون به اصطلاح به خودش میرشد، درصورتی که این زن از بهرهی هوشی پایینی برخوردار است.
وی اضافه کرد: با این حال، فیلم کمکی به افراد در طلاق عاطفی نمی کند و تنها نوعی هشدار به زنان است که اگر چنین و چنان نباشید، شاید با خیانت همسرتان مواجه شوید!.
استان یزد دارای حدود یکصد هزار دانشجوست که در 60 مرکز آموزش عالی به تحصیل مشغول هستند، از این تعداد حدود 14 هزار دانشجو در دانشگاه یزد تحصیل می کنند.
دانشگاه یزد افزون بر 400 عضو هیات علمی و یکصد رشته تحصیلی دارد.
7532/ 6197
کپی شد