شهردار منتخب شورای پنجم شهر رشت با 11 رای قاطع که در کمتر سیستم های دموکراتیکی در امروزه روز سازمان های اجتماعی اعم از بخش های خصوصی و یا دولتی و یا سیاسی و اداری در جهان سابقه دارد و بی شباهت به انتخابات های پیشین سوریه و عراق و کره شمالی و ونزوئلا نیست که عموما بیش از 90 درصد مردم رای همرنگی دارند ، کارش به یازده ماه نکشیده در 30 تیرماه 1397 استعفا داده و بار خود را برای رفتن به مرحله بعدی بازی بست.
شاید از اول هم میدانست که دراین شهر ماندنی نیست و لذا همواره خونسرد و آرامشی مثال زدنی داشت. نه اخمی کرد و نه لبخندی کما اینکه شایعه رفتن او از چند ماه پیش در شورا و وزارت کشور گاه و بیگاه مطرح میشد و او هرگز احساساتی را بروز نداد.
در ماجرای انتخاب شهردار اول شورای پنجم، چه کسانی متضرر شدند ؟ آقای نصرتی که تعلق خاطری به شهر باران نداشته و ندارد و دوره چند ماهه ای را میهمان ما بوده است ؟ شورای شهر رشت ؟ مردم رشت ؟ پاسخ این سئوال را میشود از مناظر مختلف مورد بحث قرارداد .
اما حق مردم این شهر نیست که بدانند نصرتی چرا آمد و چرا رفت ؟ کارنامه او در این مدت کوتاه چه بوده است ؟ با چه چالش هایی روبرو بوده است ؟ چرا نتوانست شهر را گامی به شعارهای پر طمطراق مطرح شده اینترنشنال نزدیک کند؟ چرا اثر ماندگاری بجا نگذاشت؟ این رکود و بی تحرکی حاصل از مدیریت ایشان در دستگاه عریض و طویل شهرداری رشت به بهانه بدهی های سنگین شهرداری را که به تعبیر برخی از شورا نشینان نشان بازگشت ثبات و آرامش به شهرداری رشت بود، با چه دستاوردهایی باید ارزیابی نمود ؟
بدون تردید شورای شهر رشت باید پاسخگوی انتخاب بی سرانجام خود باشد . انتخابی با لابی های پشت پرده که البته اگر چه طبیعی می نماید ولی کم سابقه و غیرقابل پیشبینی.
حتی برای اعضای شورا تا لحظات آخر انتخاب شصت و پنجمین شهردار رشت اوضاع وضوح و روشنی نداشت. شهرداری که درب او نه به پاشنه اصلاح طلبان و نه اصول گرایان چرخید و نه حتی پا قدمش برای رشتی ها که ناچار شدند بیگانه ای را میزبانی کنند، سازگار شد.
شورای شهر رشت و بویژه آن دسته از نمایندگانش و شهرداران مناطقی که مدت زیادی را در مسیر رشت – قزوین کار کردند و دنده زدند، بیش از دیگران باید جوابگوی مردم باشند. جوابگویی که بنظر میرسد با عذر خواهی برای از دست رفتن ماه ها فرصت این شهر برای سازندگی نیز باید همراه باشد.
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
از این پس شورا چه سیاستی را خواهد داشت ؟ تیم شورای پنجم ، اکثریت قابل گفتگو و با تعاملات مشترکی را دارد؟ گروهی با دیدگاه ها و منافع مختلف، اساسا میتواند نام تیم را داشته باشند ؟ جای خالی احزاب جدی در چنین مواقعی است که احساس میشود و عدم حضورشان ، هر شهر و آبادی را با زیان های جبران ناپذیری مواجه می نماید.
با این وجود ، بار دیگر پیشنهاد میکنم شهردار آینده رشت ، بجای مهندسی فن سالار، از میان همشهریان و سیاستمدارانی با سابقه آگاهی تخصصی و تجربی ازمدیریت و روابط انسانی و علوم سیاسی و فلسفه و علوم اجتماعی ، که توان و شایستگی ارتباط و گفتگو با سطوح مختلف حاکمیتی و مردم را داشته باشند ، انتخاب شود .
رشت به انسانی فرهیخته که بتواند موتور جوانان اندیشمند و مهندسان کاربلد شهرمان را روشن کند نیاز دارد. شهرداری باید انتخاب شود که آشنایی با شهرداری درحد شورا و یا کمیسیون ها و یا مدیریت های سطوح بالا را تجربه کرده باشد. کسی که درسابقه اجرایی خود پاکدامن و توان شخصیتی بالایی برای حضور در عرصه های ملی و بین المللی داشته باشد . از اهالی قلم باشد و در نوشته های خود تصویر کاملی از عقاید و آراء خود را نشان داده باشد. انسانی مستقل و صاحب نظر که برای حفظ منافع عمومی معامله نکند . چه اهمیتی دارد که اصلاح طلب باشد یا اصول گرا و یا …
این بار نباید کسی را ناشناخته و غیر بومی از جعبه جادو در آورد و روی حرف های این و آن حساب نمود.
چهره های برجسته مدیریتی شهر را دریابیم و بدنبالشان برویم . افراد شایسته، نه خود بدنبال پست و مقامی هستند و نه اهل لابی و نه کیسه ای برای منافع شخصی دوخته و نه اهل زدو بندهای جاری هستند. آنان را باید شناخت و منتشان را کشید.
ما مردم رشت میان همشهریان با فرهنگ و فرهیخته چنین کسانی را داریم، پس چرا « آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد؟ »
2007
شاید از اول هم میدانست که دراین شهر ماندنی نیست و لذا همواره خونسرد و آرامشی مثال زدنی داشت. نه اخمی کرد و نه لبخندی کما اینکه شایعه رفتن او از چند ماه پیش در شورا و وزارت کشور گاه و بیگاه مطرح میشد و او هرگز احساساتی را بروز نداد.
در ماجرای انتخاب شهردار اول شورای پنجم، چه کسانی متضرر شدند ؟ آقای نصرتی که تعلق خاطری به شهر باران نداشته و ندارد و دوره چند ماهه ای را میهمان ما بوده است ؟ شورای شهر رشت ؟ مردم رشت ؟ پاسخ این سئوال را میشود از مناظر مختلف مورد بحث قرارداد .
اما حق مردم این شهر نیست که بدانند نصرتی چرا آمد و چرا رفت ؟ کارنامه او در این مدت کوتاه چه بوده است ؟ با چه چالش هایی روبرو بوده است ؟ چرا نتوانست شهر را گامی به شعارهای پر طمطراق مطرح شده اینترنشنال نزدیک کند؟ چرا اثر ماندگاری بجا نگذاشت؟ این رکود و بی تحرکی حاصل از مدیریت ایشان در دستگاه عریض و طویل شهرداری رشت به بهانه بدهی های سنگین شهرداری را که به تعبیر برخی از شورا نشینان نشان بازگشت ثبات و آرامش به شهرداری رشت بود، با چه دستاوردهایی باید ارزیابی نمود ؟
بدون تردید شورای شهر رشت باید پاسخگوی انتخاب بی سرانجام خود باشد . انتخابی با لابی های پشت پرده که البته اگر چه طبیعی می نماید ولی کم سابقه و غیرقابل پیشبینی.
حتی برای اعضای شورا تا لحظات آخر انتخاب شصت و پنجمین شهردار رشت اوضاع وضوح و روشنی نداشت. شهرداری که درب او نه به پاشنه اصلاح طلبان و نه اصول گرایان چرخید و نه حتی پا قدمش برای رشتی ها که ناچار شدند بیگانه ای را میزبانی کنند، سازگار شد.
شورای شهر رشت و بویژه آن دسته از نمایندگانش و شهرداران مناطقی که مدت زیادی را در مسیر رشت – قزوین کار کردند و دنده زدند، بیش از دیگران باید جوابگوی مردم باشند. جوابگویی که بنظر میرسد با عذر خواهی برای از دست رفتن ماه ها فرصت این شهر برای سازندگی نیز باید همراه باشد.
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
از این پس شورا چه سیاستی را خواهد داشت ؟ تیم شورای پنجم ، اکثریت قابل گفتگو و با تعاملات مشترکی را دارد؟ گروهی با دیدگاه ها و منافع مختلف، اساسا میتواند نام تیم را داشته باشند ؟ جای خالی احزاب جدی در چنین مواقعی است که احساس میشود و عدم حضورشان ، هر شهر و آبادی را با زیان های جبران ناپذیری مواجه می نماید.
با این وجود ، بار دیگر پیشنهاد میکنم شهردار آینده رشت ، بجای مهندسی فن سالار، از میان همشهریان و سیاستمدارانی با سابقه آگاهی تخصصی و تجربی ازمدیریت و روابط انسانی و علوم سیاسی و فلسفه و علوم اجتماعی ، که توان و شایستگی ارتباط و گفتگو با سطوح مختلف حاکمیتی و مردم را داشته باشند ، انتخاب شود .
رشت به انسانی فرهیخته که بتواند موتور جوانان اندیشمند و مهندسان کاربلد شهرمان را روشن کند نیاز دارد. شهرداری باید انتخاب شود که آشنایی با شهرداری درحد شورا و یا کمیسیون ها و یا مدیریت های سطوح بالا را تجربه کرده باشد. کسی که درسابقه اجرایی خود پاکدامن و توان شخصیتی بالایی برای حضور در عرصه های ملی و بین المللی داشته باشد . از اهالی قلم باشد و در نوشته های خود تصویر کاملی از عقاید و آراء خود را نشان داده باشد. انسانی مستقل و صاحب نظر که برای حفظ منافع عمومی معامله نکند . چه اهمیتی دارد که اصلاح طلب باشد یا اصول گرا و یا …
این بار نباید کسی را ناشناخته و غیر بومی از جعبه جادو در آورد و روی حرف های این و آن حساب نمود.
چهره های برجسته مدیریتی شهر را دریابیم و بدنبالشان برویم . افراد شایسته، نه خود بدنبال پست و مقامی هستند و نه اهل لابی و نه کیسه ای برای منافع شخصی دوخته و نه اهل زدو بندهای جاری هستند. آنان را باید شناخت و منتشان را کشید.
ما مردم رشت میان همشهریان با فرهنگ و فرهیخته چنین کسانی را داریم، پس چرا « آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد؟ »
2007
کپی شد