می دانم فرقی نمی کند که کدام ستاره در حوض خانه شما سنگ بیندازد، تو که از قافله خواب ها بر نمی گردی هرچه قدر هم که در کوچه سار ترانه برایت بخوانند. ” مهدی گران ”
پس از روزهایی پر التهاب در فضای رسانه ای و کنش ها و واکنش های متفاوت درخصوص انتخاب استاندار آینده گیلان، به این می اندیشم که تا کی باید این بداخلاقی ها و کج سلیقگی ها ادامه پیدا کند.
نگارنده پس از تأمل فراوان واژه ای متناسب تر از “دست مایه خوشحالی دلواپسان” برای چنین کشمش های ناصوابی نیافت. فارغ از رفتارهای غیرمتعارف همه تشکل ها، باید به این نکته توجه کرد که فرهنگ باخت را بدانیم و متناسب با آن ظرفیت برد را نیز داشته باشیم. توضیح آنکه سابقه شکست در ادوار گذشته به ما نشان داد که در شرایط شکست بسیار با هم مهربان هستیم اما هرگاه بر اثر گردش روزگار چند روزی “حال دوران” نوبت به دوستان ما می رسد تمامی روزهای تلخ گذشته را به فراموشی سپرده و چنان به جان هم مشرب های فکری می افتیم که انگار نه انگار اینان تا همین دیروز یاران ما بودند! و باید پرسید این دور تسلسل باطل تا به کی ادامه می یابد؟!
نگاهی به گذشته نه چندان دور – انتخابات شوراها – درس های فراوانی برای ما داشته است، درسی که به ما آموخت چرا و به چه دلیل سرنوشت ما چنین رقم خورد که تنها سه نفر از لیست امید به شورای شهر راه یافتند (بخوانید هیچکدام، چرا که هر سه نفر لیست امید حاضر در شورا، دارای پایگاه اجتماعی فردی بالایی بوده و بدون لیست امید نیز به شورا راه می یافتند). و آنگاه که به کمی دورتر نگاه کنیم – انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز همینگونه شد … و ائتلاف نانوشته ای در مرحله دوم توسط بعضی از اصلاح طلبان با مخالفین اصلاحات (یعنی کسانی که در تمامی رفتارهای گذشته و حال خود و حتی در انتخابات ریاست جمهوری به مخالفت با اصلاح طلبان و اعتدالیون می پرداختند) رخ داد.
متأسفانه باید گفت ما ید طولایی در نخبه کشی و فرصت سوزی داریم و همواره در بزنگاه های حساس تصمیماتی احساسی و عجولانه اتخاذ می کنیم که به صواب نزدیک نیست. تجدیدنظر در رفتارها را باید بپذیریم چرا که گاهی اصول و قواعد اولیه علم سیاست را فراموش کرده و یادمان می رود که هر مسابقه ای دارای قواعد خاص خود است که باید به آن پایبند باشیم یا شاید به این پرسش نیز باید پاسخ دهیم که آیا در جریان هر انتخابی، همه افراد توان عبور از فیلترهای گزینشی را دارند یا نه ؟!
سیاست، علم واقعیت هاست نه دنیای ایده آل ها و بین خواسته ها و آرمان های ما با واقعیات گاهی فاصله ای بسیار زیاد وجود دارد.
هریک از دایره جمع به راهی رفتند / ما بماندیم خیال تو به یک جای مقیم “سعدی”
2007
پس از روزهایی پر التهاب در فضای رسانه ای و کنش ها و واکنش های متفاوت درخصوص انتخاب استاندار آینده گیلان، به این می اندیشم که تا کی باید این بداخلاقی ها و کج سلیقگی ها ادامه پیدا کند.
نگارنده پس از تأمل فراوان واژه ای متناسب تر از “دست مایه خوشحالی دلواپسان” برای چنین کشمش های ناصوابی نیافت. فارغ از رفتارهای غیرمتعارف همه تشکل ها، باید به این نکته توجه کرد که فرهنگ باخت را بدانیم و متناسب با آن ظرفیت برد را نیز داشته باشیم. توضیح آنکه سابقه شکست در ادوار گذشته به ما نشان داد که در شرایط شکست بسیار با هم مهربان هستیم اما هرگاه بر اثر گردش روزگار چند روزی “حال دوران” نوبت به دوستان ما می رسد تمامی روزهای تلخ گذشته را به فراموشی سپرده و چنان به جان هم مشرب های فکری می افتیم که انگار نه انگار اینان تا همین دیروز یاران ما بودند! و باید پرسید این دور تسلسل باطل تا به کی ادامه می یابد؟!
نگاهی به گذشته نه چندان دور – انتخابات شوراها – درس های فراوانی برای ما داشته است، درسی که به ما آموخت چرا و به چه دلیل سرنوشت ما چنین رقم خورد که تنها سه نفر از لیست امید به شورای شهر راه یافتند (بخوانید هیچکدام، چرا که هر سه نفر لیست امید حاضر در شورا، دارای پایگاه اجتماعی فردی بالایی بوده و بدون لیست امید نیز به شورا راه می یافتند). و آنگاه که به کمی دورتر نگاه کنیم – انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز همینگونه شد … و ائتلاف نانوشته ای در مرحله دوم توسط بعضی از اصلاح طلبان با مخالفین اصلاحات (یعنی کسانی که در تمامی رفتارهای گذشته و حال خود و حتی در انتخابات ریاست جمهوری به مخالفت با اصلاح طلبان و اعتدالیون می پرداختند) رخ داد.
متأسفانه باید گفت ما ید طولایی در نخبه کشی و فرصت سوزی داریم و همواره در بزنگاه های حساس تصمیماتی احساسی و عجولانه اتخاذ می کنیم که به صواب نزدیک نیست. تجدیدنظر در رفتارها را باید بپذیریم چرا که گاهی اصول و قواعد اولیه علم سیاست را فراموش کرده و یادمان می رود که هر مسابقه ای دارای قواعد خاص خود است که باید به آن پایبند باشیم یا شاید به این پرسش نیز باید پاسخ دهیم که آیا در جریان هر انتخابی، همه افراد توان عبور از فیلترهای گزینشی را دارند یا نه ؟!
سیاست، علم واقعیت هاست نه دنیای ایده آل ها و بین خواسته ها و آرمان های ما با واقعیات گاهی فاصله ای بسیار زیاد وجود دارد.
هریک از دایره جمع به راهی رفتند / ما بماندیم خیال تو به یک جای مقیم “سعدی”
2007
کپی شد