وقتی جامعه ای به سوی توسعه می رود، لزوماً مردم یا نخبگان فکری و کارگزاران اجرایی اش نباید مثل هم فکر کنند اما باید در مجموعه ای از پارامترها و خصایل اشتراک نظر داشته باشند.
تصور کنید ۱۱ عضو شورا در مسند تصمیم سازی درباره طرح، پروژه یا ایده ای تبادل نظر می کنند. اگر این افراد درباره مجموعه ای از مبانی اجماع نداشته باشند، نتیجه ای حاصل نخواهد شد.
برای مثال افراد حاضر در جمع باید از فرهنگ منطقی مخالفت بهره مند باشند، در جامعه ای که توسعه پیدا نکرده، فرهنگ منطقی مخالفت، کالایی کمیاب است. در فرهنگ منطقی مخالفت فردی که با ایده یا طرحی مخالف است ابتدا موضوع را مطرح می کند و می پذیرد که از یک رأی برخوردار است و البته حق دارد برای تغییر نظر کسانی که با او هم نظر نیستند، تلاش کند اما در جریان این تلاش، نه حق دارد به دیگری تهمت بزند، نه محق است از الفاظ ناشایست استفاده کند و نه شایسته است که بحث را به حاشیه بکشاند. او باید بپذیرد که حق در نهایت با اکثریت است و پس از تصمیم گیری وظیفه همه اعضا همراهی با نتیجه بحث است.
اینکه کسی برای مخالفت با یک شخص یا یک طرح، پا را از مرزهای اخلاق، عقل و منطق فراتر بگذارد و رو به غوغاسالاری بیاورد، خلاف عقلانیت و توسعه است و به پیشرفت شهر کمکی نمی کند.
متاسفانه مجموعه مدیریت شهری و شورای چهارم از این ناحیه کم آسیب ندیدند. درست است که رسانه ها بخش مهمی از فرآیند مدرنیته هستند و نقش بی بدیلی در ارتباط بین مردم و نمایندگان مردم ایفا می کنند، اما تلاش برای حضور در سرخط رسانه ها با ایراد اتهامات به دیگران و زدن سخنان خارج از نزاکت عین این است که جلسات شورا به جای صحن شورا در سرخط رسانه ها تشکیل شود. البته انصافا عده ای از اعضا شورا در همین دوره نیز کوشیدند به معیارهای عقلانی توسعه نزدیک شوند اما حاشیه های فراروانی که امنیت روانی جامعه را مختل کرد، به جایگاه شورا لطمات زیادی زد.
شوربختانه سطحی ترین تاثیر این فرآیند نامطلوب تشویق دیگران به دوری از فرهنگ منطقی مخالفت و پیوستن به جریان غوغاسالاری است چراکه به طور غیرمستقیم هیاهو را به عنوان بهترین روش برای دیده شدن و موثر به نظر رسیدن تجویز می کند.
دو قطبی سازی، هدر دادن وقت شهر، سرمایه سوزی و ایجاد فضای ناامن همگی از عوارض دوری از عقلانیت و توسعه است. اگر این مجموعه نتوانند بپذیرند که همگی برای هدفی مشترک در کنار هم نشسته اند و اگر نتوانند در مبانی مهمی چون هنر گوش کردن، هنر فراگیری و آراسته شدن به فرهنگ منطقی مخالفت و فرهنگ با وقار موافقت اجماع نظر نسبی داشته باشند، توسعه رشت تحقق پذیر نخواهد بود.
در گفتمان عقلانیت و توسعه، کسی قرار نیست در پارلمان شهری قهرمان باشد. اگر هم کسانی در خارج از مجموعه شورا قهرمان و بهترین هستند و وارد شورا می شوند، باید داشته های خود را برای منافع عمومی هزینه کنند، نه اینکه بخواهند از طریق غوغاسالاری و هیاهو و تخریب دیگری برای خود اعتبار کسب کنند.
نخبگان فکری در پارلمان شهری نه قرار است دزدگیر باشند نه راهزن، نه قهرمان نه ضد قهرمان. آنها قرار است شهر را به قهرمان داستان مدیریت شهری و شورا تبدیل کنند. با این اوصاف باید در انتخاب بسیار دقت کرد.
تن نحیف رشت از این بی تدبیری ها آسیب های فراوانی دیده و حالا که آهنگ دلنشین توسعه به گوش می رسد، نیاز به عقلانیت و آرامش در رفتار جمعی نمایندگان پارلمان شهری انکار ناپذیر است.
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.