پانزدهمین گام پویش فرهنگی تو هم بخوان به خوانش داستانهای بیژن نجدی داستان نویس شهیر گیلانی و خالق اثر به یاد ماندنی " یوزپلنگانی که با من دویده اند " اختصاص داشت.
نجدی از پیشگامان داستان نویسی پست مدرن در ایران به شمار می رود. کتاب ارزشمند " یوزپلنگانی که با من دویده اند" سال ۷۳ منتشر شد و در سال ۷۴ جایزه ی قلم زرین و جایزه ادبی گردون را خود اختصاص داد.
نویسنده خود در مصاحبه ای ” یوزپلنگ ” را استعارهای از نسل ، نهاد ، آرمان و کسانی میداند که همانند ” نوع ” یوزپلنگ ، در آستانهی انقراض و ” مورد هجوم ” هستند ؛ باورها ، هستیها و کسانی که به گذشتههای نزدیک یا دورتر ما تعلق دارند و شاید دیگربار در تاریخ تکرار نشوند.
شایان میرزایی داستان روز اسب ریزی را برای حاضران خواند . داستان تقابل آزادی و اسارت انسانها و پذیرفتن شرایط موجود و جور و ستم حاکمان ستمگر در قالب داستان زندگی یک اسب .
"پاکار سوراخهای دولول را به طرف صورت اسب گرفت.صدایی مثل باران به طرف اصطبل آمد.بین سقف و شانه های اسب پر از ابر شد."
در ادامه نیلوفر متجدد از اعضای پویش تو هم بخوان انزلی از اهداف تو هم بخوان انزلی گفت . همراه کردن آدمها با کتاب و خواندن و تبادل آن ، از توجه دادن مردم به داشته های فرهنگی ، تاریخی و طبیعی شان و از پانزده گام طی شده تا بدینجا حکایت کرد.
قدم اول پای مناره یا همان فانوس دریایی و خوانش داستانهای اعضای انجمن هزار و یک شب انزلی ، دومین گام در موزیک جیگا و چخوف خوانی ، ملاقات با ویرجینیاولف در موزیک جیگا، دیدار با شازده کوچولو در موج شکن، عاشقانه ها پای پلکان عشق بلوار انزلی، شنیدن از عزیز نسین، گرد آمدن بر پل غازیان و خوانش داستانهایی در باره انزلی همراه با محمد رضا پورجعفری ، داستان خوانی در جوار تالاب گمشده، قصه های زبان مادری بر اسلکه گرد بلوار ، بزرگداشت فردوسی ، همینگوی خوانی در جوار اسلکه صید کیلکا ، قصه گویی در سایه سار عمارت قدیمی هواشناسی ، گذری بر ادبیات جنگ، کتابخوانی معلولان و سرانجام وعده ای با نجدی، نجدی عزیز.
در ادامه از کشتی میرزا میزبان این برنامه فرهنگی بعنوان نخستین نماد مهم گردشگری دریایی در گیلان و شاید شمال کشور سخن به میان آمد.
کشتی میرزا کوچک خان اولین شناور مسافری و تفریحی در دریای خزر است که با هدف گردشگری دریایی وارد این عرصه شد . در سال ۱۹۷۱ در ژاپن ساخته شد و دارای ۵ طبقه ، ۷۴ متر طول، ۱۲ متر عرض، ۲۰ متر ارتفاع و ۲۶ کابین درجه یک و دو و گنجایش ۲۵۰ مسافر است. این کشتی سفرهایی به باکوی آذربایجان و آستاراخان روسیه داشت و بین بنادر ایرانی خزر نیز رفت و آمد می کرد و اکنون در بندرانزلی رحل اقامت گزیده است.
و سپس زهرا میری هنرمند تئاتر و سینمای گیلان به خوانش " سپرده به زمین " پرداخت . داستان مرد و زن سالخورده ای که کودک مرده ای را بعنوان فرزند خود پذیرفته و به خاک می سپارند.
" پل و آن مرد و رودخانه دور زدند و از چشمهای ملیحه رفتند. از جیپ فقط یک مشت خاک دیده میشد که به طرف دهکده میرفت. "
محمد کهنسال از فعالان اجتماعی و فرهنگی انزلی داستان تاریکی در پوتین را خواند . حکایت مردی که پسرش را از دست داده و توان کنار آمدن با این فقدان را ندارد .
"همان شب پدر پوتین را به خانه اش برد و آن را روی طاقچه گذاشت. در اتاق را نبست. پرده را کنار نزد. رختخواب پهن کرد دراز کشید و با چشمهای باز خوابید. کمی بعد یا قبل از نیمه شب، رودخانه از لنگه های باز در به اتاق آمد و از روی پدر و پوتین رد شد."
آرمین صافدل بانی اصلی پویش تو هم بخوان انزلی در خاتمه برنامه به تلاش برای حفظ بافت قدیمی شهر و جلوگیری از ساخت و سازهای بدون ضابطه و مطالبه گری شهروندان در فاصله بین قدم چهاردهم تا پانزدهم این رویداد اشاره کرد و گفت :خوشحالم که حمایت شما تعیین کننده بود و حکم توقف ساخت بنای بلندمرتبه ساخته شده در حریم و منظر مناره صادر شد.
وی با بیان این که مسیر پیش رو تنگناهای بسیار دارد و باید این قضیه را در کل شهر در نظر بگیرید چرا که مشکلی ادامه دار است تاکید کرد :همه شما می توانید سفیری برای این پویش و پاسداری از بافت تاریخی شهر خود باشید.
خوانش شعر وصیتگونه نجدی بخش جذاب دیگری از این برنامه با حضور همسر و فرزند زنده یاد بیژن نجدی بود:
" هر مزرعه و درخت/کشتزار و علف را/به کویر بدهید ، ششدانگ/به دانه های شن ، زیر آفتاب .
از صدای سه تار من/سبز سبز پاره های موسیقی/که ریخته ام در شیشه های گلاب و گذاشته ام/روی رف/یک سهم به مثنوی مولانا/دو سهم به " نی " بدهید .
و می بخشم به پرندگان/رنگها ، کاشی ها ، گنبدها/به یوزپلنگانی که با من دویده اند/غار و قندیل های آهک و تنهائی/و بوی باغچه را/به فصل هایی که می آیند/بعد از من."
پویش " تو هم بخوان " انزلی با "یوز پلنگانی که با من دویده اند" نجدی به پایان رسید تا خود آغازی باشد برای حرکتی دیگر ، که در آن کتاب چو نان برای همگان ارزشمند و واجب بشمار می آید.