کوچه های محله های قدیمی لاهیجان شاهد شور دیگری بود؛ مردان ، زنان ، دختران و پسران سیاه پوشیده و براساس یک رسم قدیمی خانه به خانه تا چهل منبر دنبال حاجت و برکت و در پی روشن کردن شمع و روشنایی هستند.
در محله هایی مانند چهارپادشاهان، خمیرکلایه ، کاروانسرابر ، پرده سر و گابنه غلغله ای از جوشش مردمی برپاست؛ پیران و میانسالان دنبال زنده کردن خاطرات گذشته و جوانان دنبال بر آوردن نذر و نیازهای خود آمده اند، در کوچه های تنگ و باریک قدیمی جمعیت سیاه پوش چون رودی در حرکت بود و هرکس بر در خانه ای شمعی بر می افروخت و حاجتی طلب می کرد.
ماندگاری این رسم دیرینه به دلیل آمیختگی سنت بومی با مذهب است؛ آیین زیبایی که جاذبه ای قوی از گردشگری و مردم شناسی را در خود نهفته دارد و در لاهیجان گوشه ای از ایران کهن و در محله های قدیمی، این آیین به نمایش در آمد.
پیر و جوان و زن و مرد با نفسی پاک و پارسایی در سوگ بزرگترین آزاد مرد تاریخ ، چهل شمع و چهل خرما در دست گرفته و همه خانه به خانه می گردند تا درب چهل خانه را بزنند و چهل شمع روشن کنند.
در این موج انسانی حس و حالی خاص دیده می شود و حضور شورانگیز در کوچه و خیابان های قدیمی لاهیجان ، احساسی دیرین را در همگان زنده می کند؛ در هر کوی و برزن شهر لاهیجان غوغایی برپاست؛ برخی برای تماشا ، برخی برای برآوردن نیاز ، برخی برای زنده کردن خاطرات کودکی و نوجوانی آمده اند و منتظرانی با گشودن دروازه خانه های خود بر ایوان خانه و یا کوچه نشسته اند تا شمع ها از راه برسند و بر روی دیوار خانه بر روشنایی شمع های دیگر بیافزایند.
غوغای چهل منبر در لاهیجان یادگاری از روزگاران گذشته است؛ روزگاری که نه برق بود و نه از روشنایی لامپ های امروزی خبری؛ وقتی هوا به تاریکی می گراید، خانههایی که طی سال گذشته مراسم روضه برپا می کردند ، منبر آن خانه را در مقابل قرار می دادند ، مقداری برنج، مجمری از آتش و دو ظرف خالی کنارش میگذاشتند که پس از تاریکی هوا، حاجتمندان با چهل شمع مخصوص رشتهای و چهل دانه خرما از چهل عدد از این منبرها یا چهل خانه میگذشتند و در هر خانه شمعی روشن میکردند، دانهای خرما بر آن میگذاشتند و مشتی برنج از آن برداشته و برای ادای حاجتشان دعا میکردند.
اینچنین بود که آیین چهل منبر باقی ماند و همچنان ادامه خواهد داشت.
۶۰۲۹/۲۰۰۷