کنفرانس خاورمیانه ورشو یکی از رویدادهای مهم تبلیغی این روزهای آمریکاست که از ماهها قبل برنامهریزیهایی را برای ایجاد فضای اجماعی کشورهای همپیمان خود علیه ایران به راه انداخته است که با رونمایی از این کنفرانس در ورشو پایتخت لهستان نه تنها هدف مورد نظر تحقق پیدا نکرد بلکه با عدم حضور و یا کاهش سطح مقامات شرکت کننده کشورهای مهم در این کنفرانس بینالمللی بیش از همه شکاف بین سیاستهای یکجانبه گرایانه آمریکا با سایرین نمایانتر شد، بطوریکه پس از آن تلاشها به سمت تغییر عنوان آن با موضوع صلح خاورمیانه قرار گرفت تا روکشی بر این شکست کشیده شود که این عنوان هم به دلیل عدم حضور کشورهایی چون روسیه، چین، ترکیه و حتی عدم دعوت از ایران به عنوان بازیگران اصلی و مهم خاورمیانه بر شبهات شکست ماهیتی این کنفرانس آمریکایی بیشتر افزود.
هرچند که همزمانی این اجلاس با محوریت موضوع صلح در منطقه با حادثه تروریستی زاهدان در ایران و به شهادت رسیدن جمعی از فرزندان این سرزمین بیش از همه صدای مظلومیت کشوری را به نمایش می گذارد که زخم خورده همانهایی است که امروز در دنیا منادی صلح هستند اما چهره واقعی آنان خلاف آن را ثابت می کند و برای اثبات نیتشان کافی است کمی به اتفاقات حداقل یک دهه اخیر به خاورمیانه نگریسته شود که چه جنایتها در این منطقه به واسطه مداخلات منفعتجویانه استکبار جهانی نشده است.
از سوی دیگر برغم تلاشهای آمریکا برای همراه کردن کشورهای مختلف جهان برعلیه ایران و فشارهای وارده بر این کشور از طریق تحریم و تهدید، آنچه که در این کنفرانس بیشتر به چشم آمد شکاف دیدگاهی بین آمریکا و همپیمانان اروپایی آن بود که پس از 70 سال از جنگ جهانی دوم به بعد اینگونه اشکار شد که این کشورها تلاش دارند تا برغم نیازمندی به آمریکا هویت و استقلال خود را نیز حفظ نمایند و اینگونه آشکارا مداخلات این کشور در سیاست و روابط خارجی اروپا را تایید نکنند .
تمام تلاش این کنفرانس دوروزه که محور ایران هراسی در ذهن شرکت کنندگان را مقامات امریکایی و اسراییلی بر عهده داشتند به سمتی پیش رفت که با همه فضاسازی ها علیه ایران و تهدید خواندن این کشور برای منطقه آنچه که اتفاق افتاد شکاف در طرح اجماع بود .
از سوی دیگر همزمانی این کنفرانس با نشست مشترک سه کشور بازیگر ایران، روسیه و ترکیه در خاورمیانه و تحولات جهانی با محوریت بحث صلح سوریه در سوچی روسیه نشان داد که آنچه برای تامین منافع منطقهای مهم و اساسی است ایجاد همگرایی و همکاری های منطقهای کشورهای حوزه جغرافیای آن است که هرگونه تحرک دیکته شده از سوی خارج می تواند مانع از رسیدن به اهداف پیش بینی شده باشد و امروز کشورهایی چون روسیه و ایران و چین و ترکیه به این باور رسیدهاند که با توجه به امکانات، تکنولوژی وسایر منابع در اختیار بهتر خواهند توانست در ثبات منطقه و برقراری صلح مورد نظر تاثیر گذار باشند و مهمترین نشانه این همگراییها جنگ سوریه با داعش بود که ایران و روسیه محور مداخله در این جنگ به سود سوریه علیه داعش بودند برغم آنکه مداخلات دیگر کشورها بویژه آمریکا نتوانست نه بشار اسد را برکنار و نه داعش را نابود کند و حتی اروپا نیز دچار تهدید جدی این گروه قرار گرفت .
آنچه که اکنون بیش از همه مورد سوال است چرایی این همه مداخله آمریکا در سرنوشت کشورهای منطقه بویژه ایران است که کیلومترها آنطرفتر و از دور افتادهترین قاره برای خود در منطقه خاورمیانه استراتژی دفاعی در جهت منافع خود تعیین و خواستار گسترش حوزه نفوذی می شود که بارها مورد اعتراض مردم کشورهای این منطقه قرار گرفته است که گیر افتادن در گرداب جنگهای عراق و افغانستان نمونههایی از این نارضایتی است و اگر قرار بود مداخلات این کشورها برای منطقه صلح و آرامش و ثبات و امنیت به همراه داشته باشد پس چرا سرنوشت این دو کشور پس از حدود دو دهه دخالت آمریکا و کشورهای همپیمان آن اینگونه آشوبزده است مگر آنکه دریابیم ایران و منطقه خاورمیانه برخوردار از منابع مهم و ثروت های طبیعی هستند که دست درازی به آنها تنها هدف سوداگران است و هرجا که منابع باشد منافع نیز وجود دارد و مشغول کردن کشورهای منطقه با درگیریهای مختلف و ایجاد اختلاف بین آنها و هراسان کردن همسایگان از یکدیگر یک استراتژی برای کسب منافع و سرقت منابع است و سودهایی که دیگران با این مداخلات از آن می برند و این حق طبیعی کشوری چون ایران است که از سرمایه و منافع ملی خود به هر شکلی که بتواند دستهای بیگانگان را قطع کند، دفاع نماید.
7296/2007/
هرچند که همزمانی این اجلاس با محوریت موضوع صلح در منطقه با حادثه تروریستی زاهدان در ایران و به شهادت رسیدن جمعی از فرزندان این سرزمین بیش از همه صدای مظلومیت کشوری را به نمایش می گذارد که زخم خورده همانهایی است که امروز در دنیا منادی صلح هستند اما چهره واقعی آنان خلاف آن را ثابت می کند و برای اثبات نیتشان کافی است کمی به اتفاقات حداقل یک دهه اخیر به خاورمیانه نگریسته شود که چه جنایتها در این منطقه به واسطه مداخلات منفعتجویانه استکبار جهانی نشده است.
از سوی دیگر برغم تلاشهای آمریکا برای همراه کردن کشورهای مختلف جهان برعلیه ایران و فشارهای وارده بر این کشور از طریق تحریم و تهدید، آنچه که در این کنفرانس بیشتر به چشم آمد شکاف دیدگاهی بین آمریکا و همپیمانان اروپایی آن بود که پس از 70 سال از جنگ جهانی دوم به بعد اینگونه اشکار شد که این کشورها تلاش دارند تا برغم نیازمندی به آمریکا هویت و استقلال خود را نیز حفظ نمایند و اینگونه آشکارا مداخلات این کشور در سیاست و روابط خارجی اروپا را تایید نکنند .
تمام تلاش این کنفرانس دوروزه که محور ایران هراسی در ذهن شرکت کنندگان را مقامات امریکایی و اسراییلی بر عهده داشتند به سمتی پیش رفت که با همه فضاسازی ها علیه ایران و تهدید خواندن این کشور برای منطقه آنچه که اتفاق افتاد شکاف در طرح اجماع بود .
از سوی دیگر همزمانی این کنفرانس با نشست مشترک سه کشور بازیگر ایران، روسیه و ترکیه در خاورمیانه و تحولات جهانی با محوریت بحث صلح سوریه در سوچی روسیه نشان داد که آنچه برای تامین منافع منطقهای مهم و اساسی است ایجاد همگرایی و همکاری های منطقهای کشورهای حوزه جغرافیای آن است که هرگونه تحرک دیکته شده از سوی خارج می تواند مانع از رسیدن به اهداف پیش بینی شده باشد و امروز کشورهایی چون روسیه و ایران و چین و ترکیه به این باور رسیدهاند که با توجه به امکانات، تکنولوژی وسایر منابع در اختیار بهتر خواهند توانست در ثبات منطقه و برقراری صلح مورد نظر تاثیر گذار باشند و مهمترین نشانه این همگراییها جنگ سوریه با داعش بود که ایران و روسیه محور مداخله در این جنگ به سود سوریه علیه داعش بودند برغم آنکه مداخلات دیگر کشورها بویژه آمریکا نتوانست نه بشار اسد را برکنار و نه داعش را نابود کند و حتی اروپا نیز دچار تهدید جدی این گروه قرار گرفت .
آنچه که اکنون بیش از همه مورد سوال است چرایی این همه مداخله آمریکا در سرنوشت کشورهای منطقه بویژه ایران است که کیلومترها آنطرفتر و از دور افتادهترین قاره برای خود در منطقه خاورمیانه استراتژی دفاعی در جهت منافع خود تعیین و خواستار گسترش حوزه نفوذی می شود که بارها مورد اعتراض مردم کشورهای این منطقه قرار گرفته است که گیر افتادن در گرداب جنگهای عراق و افغانستان نمونههایی از این نارضایتی است و اگر قرار بود مداخلات این کشورها برای منطقه صلح و آرامش و ثبات و امنیت به همراه داشته باشد پس چرا سرنوشت این دو کشور پس از حدود دو دهه دخالت آمریکا و کشورهای همپیمان آن اینگونه آشوبزده است مگر آنکه دریابیم ایران و منطقه خاورمیانه برخوردار از منابع مهم و ثروت های طبیعی هستند که دست درازی به آنها تنها هدف سوداگران است و هرجا که منابع باشد منافع نیز وجود دارد و مشغول کردن کشورهای منطقه با درگیریهای مختلف و ایجاد اختلاف بین آنها و هراسان کردن همسایگان از یکدیگر یک استراتژی برای کسب منافع و سرقت منابع است و سودهایی که دیگران با این مداخلات از آن می برند و این حق طبیعی کشوری چون ایران است که از سرمایه و منافع ملی خود به هر شکلی که بتواند دستهای بیگانگان را قطع کند، دفاع نماید.
7296/2007/
کپی شد