نشریه ندای جمعه گنبد کاووس نوشت: قلم برای آنچه حرکت می کند گواه تمام ایستادگی ها و مجاهدت هاست. ایستادگی هایی که نماد عفت است، پاک و زلال. برای همین نامش را نهادیم 'صداقت ایمان'.
الگوی زندگی قهرمانانی که تاریخ زندگیشان سراسر مملو بوده از تلاش برای حفظ اعتقاداتشان و چقدر جای خالی پاسداشت چنین الگوهایی در این زمان خالی است. از تولیدات فرهنگی، ساخت مستند و کلیپ گرفته تا داستان نویسی و رمان های واقعی از قهرمان های این مرز و بوم نه در خیال.
آنچه داریم از قهرمانانمان به هاله از فراموشی سپرده ایم. امروز جهان غرب برایمان در حال الگوسازی است.
داستان زندگی نخستین بانوی شهیده گنبدکاووس طیبه صداقت از سال 1324 در شهرستان سراب آغاز شد، او پس از ازدواج به همراه همسرش به گنبدکاووس آمد و 17 سال در این شهر زندگی کرد.
روز 20 بهمن سال 57 با هجوم ساواک به خانه اش حمله کردند و او هنگامی که شرف خود را در خطر دید در حالی که فرزندی در شکم داشت شجاعانه به مقابله با آنان پرداخت و در راه دفاع از اعتقاداتش به شهادت رسید. کمتر از دو ماه بعد در 15 فروردین سال 58 در جریان جنگ ضد انقلاب در گنبدکاووس همسر وی 'عوض شفاهی' نیز به فیض شهادت نایل آمد.
بانوی شهیده صداقت در محل زندگی خود به پاکدامنی و بانویی مومنه مشهور بود، او را با اخلاق پسندیده اش و کمک به مستمندان و یتیمان و مهمان نوازی می شناسند، او زنی مومن و علاقمند به نهضت امام بود.
طیبه صداقت در حفظ حجاب بسیار مفید بود، هیچوقت با صدای بلند با همسرش صحبت نمی کرد، او در تربیت صحیح فرزندان خود تلاش بسیاری داشت و آنان را همواره تشویق به درس خواندن می کرد. از دروغگویی بیزار بود، در برابر سختی ها بسیار صبور بود.
*دلنوشته ای از نوه شهیده
می خواهم از جان فشانی شیرزنی بنویسم که هیچ وقت ندیدمش اما با شنیده هایم همیشه تصورش کردم. از مادری بگویم که جای خالیش همیشه دور سفره هفت سین احساس شده.. از مادربزرگی که همیشه نبودنش به خلاء بزرگ تو دل نوه اهش بوده و هست.
*به نام خالق مادر
هر وقت دلم می گیرد به او فکر می کنم. ندیدمش اما لطف و محبت مادرانه اش همیشه و هم جا شامل حال همه بچه ها و نوه هایش و از جمله من شده. هر وقت شجاعت و دلیری مادر بزرگم (شهیده صداقت) را مرور می کنم، می بینم 33 سال سن خیلی کم برای اون همه از خودگذشتگی است. حتی فکر کردن به اینکه چطوری یک مادر بی پناه از بچه هایش در مقابل متجاوزان به خانه اش محافظت می کند، تن آدم را می لرزاند چه برسد که در موقعیتش قرار بگیرد!
من مادر نیستم اما تصور این صحنه که یک مشت از خدا بی خبر وارد حریمت بشوند و خونه ات رو آتیش بزنند، زندگی و رویاهات رو تو چند دقیقه جلو چشمات نابود کنند، وحشتناکه. من فقط و فقط به اون لحظه که شجاعانه ایستادگی کردی فکر می کنم و اینکه به تو چه گذشت اون لحظه. چیا تو فکرت بود؟ از خدا چی خواستی و چه معامله ای کردی؟ هرچی که بوده خوشا به سعادتت. انشا لله'شیوه زندگیت' ،'حجابت'، دست بخیری' و ' شوهرداریت' الگوی زندگیمون باشد تا ما هم مثل شما عاقبت بخیر بشیم.
بهمن 57 و شلوغی های اون زمان رو فقط تو فیلما و خاطرات اطرافیانم دیدم و شنیدم.. اما خیلی خوشحالم نوه شیر زنی هستم تو اوج انقلاب برای دفاع از حریم و عقایدش تن به خفت نداد و شجاعانه ایستادگی کرد.
کلام آخر ؛ طیبه صداقت ها، در بازارهای حرف زدن های افرادی که تنها افتخارشان به تعداد فالورهایشان است یا میزان دیده شدن و سر زبون ها قرار گرفتن، الگویی است برای زنان مجاهد و خستگی ناپذیر بانوانی که با پایبندی به اعتقاداتشان، در اجتماع حضور فعال دارند و مظهر ایستادگی در برابر ظلم، مظهر دفاع از حریم اعتقادات هستند.
مانند طیبه پاک باشیم.
2729/6204
الگوی زندگی قهرمانانی که تاریخ زندگیشان سراسر مملو بوده از تلاش برای حفظ اعتقاداتشان و چقدر جای خالی پاسداشت چنین الگوهایی در این زمان خالی است. از تولیدات فرهنگی، ساخت مستند و کلیپ گرفته تا داستان نویسی و رمان های واقعی از قهرمان های این مرز و بوم نه در خیال.
آنچه داریم از قهرمانانمان به هاله از فراموشی سپرده ایم. امروز جهان غرب برایمان در حال الگوسازی است.
داستان زندگی نخستین بانوی شهیده گنبدکاووس طیبه صداقت از سال 1324 در شهرستان سراب آغاز شد، او پس از ازدواج به همراه همسرش به گنبدکاووس آمد و 17 سال در این شهر زندگی کرد.
روز 20 بهمن سال 57 با هجوم ساواک به خانه اش حمله کردند و او هنگامی که شرف خود را در خطر دید در حالی که فرزندی در شکم داشت شجاعانه به مقابله با آنان پرداخت و در راه دفاع از اعتقاداتش به شهادت رسید. کمتر از دو ماه بعد در 15 فروردین سال 58 در جریان جنگ ضد انقلاب در گنبدکاووس همسر وی 'عوض شفاهی' نیز به فیض شهادت نایل آمد.
بانوی شهیده صداقت در محل زندگی خود به پاکدامنی و بانویی مومنه مشهور بود، او را با اخلاق پسندیده اش و کمک به مستمندان و یتیمان و مهمان نوازی می شناسند، او زنی مومن و علاقمند به نهضت امام بود.
طیبه صداقت در حفظ حجاب بسیار مفید بود، هیچوقت با صدای بلند با همسرش صحبت نمی کرد، او در تربیت صحیح فرزندان خود تلاش بسیاری داشت و آنان را همواره تشویق به درس خواندن می کرد. از دروغگویی بیزار بود، در برابر سختی ها بسیار صبور بود.
*دلنوشته ای از نوه شهیده
می خواهم از جان فشانی شیرزنی بنویسم که هیچ وقت ندیدمش اما با شنیده هایم همیشه تصورش کردم. از مادری بگویم که جای خالیش همیشه دور سفره هفت سین احساس شده.. از مادربزرگی که همیشه نبودنش به خلاء بزرگ تو دل نوه اهش بوده و هست.
*به نام خالق مادر
هر وقت دلم می گیرد به او فکر می کنم. ندیدمش اما لطف و محبت مادرانه اش همیشه و هم جا شامل حال همه بچه ها و نوه هایش و از جمله من شده. هر وقت شجاعت و دلیری مادر بزرگم (شهیده صداقت) را مرور می کنم، می بینم 33 سال سن خیلی کم برای اون همه از خودگذشتگی است. حتی فکر کردن به اینکه چطوری یک مادر بی پناه از بچه هایش در مقابل متجاوزان به خانه اش محافظت می کند، تن آدم را می لرزاند چه برسد که در موقعیتش قرار بگیرد!
من مادر نیستم اما تصور این صحنه که یک مشت از خدا بی خبر وارد حریمت بشوند و خونه ات رو آتیش بزنند، زندگی و رویاهات رو تو چند دقیقه جلو چشمات نابود کنند، وحشتناکه. من فقط و فقط به اون لحظه که شجاعانه ایستادگی کردی فکر می کنم و اینکه به تو چه گذشت اون لحظه. چیا تو فکرت بود؟ از خدا چی خواستی و چه معامله ای کردی؟ هرچی که بوده خوشا به سعادتت. انشا لله'شیوه زندگیت' ،'حجابت'، دست بخیری' و ' شوهرداریت' الگوی زندگیمون باشد تا ما هم مثل شما عاقبت بخیر بشیم.
بهمن 57 و شلوغی های اون زمان رو فقط تو فیلما و خاطرات اطرافیانم دیدم و شنیدم.. اما خیلی خوشحالم نوه شیر زنی هستم تو اوج انقلاب برای دفاع از حریم و عقایدش تن به خفت نداد و شجاعانه ایستادگی کرد.
کلام آخر ؛ طیبه صداقت ها، در بازارهای حرف زدن های افرادی که تنها افتخارشان به تعداد فالورهایشان است یا میزان دیده شدن و سر زبون ها قرار گرفتن، الگویی است برای زنان مجاهد و خستگی ناپذیر بانوانی که با پایبندی به اعتقاداتشان، در اجتماع حضور فعال دارند و مظهر ایستادگی در برابر ظلم، مظهر دفاع از حریم اعتقادات هستند.
مانند طیبه پاک باشیم.
2729/6204
کپی شد