بنیامین شریعتی اشرفی در شماره جدید همشهری نوشت: اما این روندی بود که منحصر به گرگان باقی ماند و به دیگر شهرهای استان نرسید. این طرحها که به مرور گرگان را با سیمایی مدرن و امروزی معرفی میکرد، منتقدان زیادی هم داشت، اما تا حدودی رضایت شهروندان را جلب کرد.
ناموزونی المانها در گلستان
المانها و مجسمههای شهری، در میدانها، پارکها، بوستانها و فضای عمومی در شهر نه فقط بهمنظور زیباسازی، بلکه با هدف ثبت و معرفی نشانههای هویتی، گاه تاریخی و یادمانهایی که یادآور دستاوردهای فرهنگی، علمی و... شهرها ساخته میشوند، بخشی از مدیریت شهر را از نظر زمان و هزینه به خود اختصاص میدهند. این المانهاگاه صورتی از تندیس به خود میگیرند و گاه در قالب عناصر معماری در شهرها بهعنوان جاذبه گردشگری به حساب میآیند. مانند مجسمه موسی اثر میکل آنژ در ایتالیا یا برج معروف ایفل در پاریس فرانسه یا معماری زیبای برج آزادی در تهران.
در گلستان اما ناموزونی میادین و المانها به شکل خیرهکنندهای به چشم میآیند. گاه این ناموزونی در میادین مهمی مانند میدان ورودی شهر بندرگز، به جای جاذبه به دافعهای برای مسافران و گردشگران تبدیل میشود. نمای بتنی سازهای نیمهکاره رغبتی برای ورود به شهر بندر گز ایجاد نمیکند. میدان ورودی بندر گز فقط یکی از این مثالهاست.
بی توجهی به تاثیر زیباسازی بر شهروندان
نگاهی به میدانها و پارکها در سراسر استان حاکی از این ماجراست که برخی مسئولان زیباسازی شهر چندان توجهی به تأثیر المانها در روحیه شهروندان و دیدگاه مهمانان که به شهر وارد میشوند، ندارند.
در شهرهای ترکمن نشین، کمتر نشانی از فرهنگ کهن و دیرینه ترکمن دیده میشود. مثال واضحی از این موضوع را میشود در میدان مختومقلی بندر ترکمن هم دید. مجسمه مختومقلی و گروهی از تندیسها که ظاهراً به رقص خنجر مشغولند، با رنگهای تند و شمایلی ساده و بیپیرایه، چون استوانههای تغییر شکل دادهای هستند.
در شهرهای غربی استان که خود بخشی از تاریخ منطقه را به دوش میکشند مانند شهرستان کردکوی نیز المانی مانند ماکت برج رادکان، ساخته شده با فلز نیز همین شرایط را دارد و کمترین شباهت را با سازه اصلی دارد. حجم مجسمه رمضان خدر در شهر نوکنده که حدود 2 سال پیشساخته شده است نیز به گواه کارشناسان و اهالی فن از هیچ تناسبی برخوردار نیست .
بودجه اندک و استفاده از کارشناسان غیر حرفه ای
«تقی صداقتی» استاد مجسمهسازی است که او را با شاهکارهای زیادی میشناسیم. بسیاری از مجسمههای شهرهای مختلف در سراسر ایران ساخته دست این هنرمند است. چهره و تندیس مفاخر ملی زیادی با دست او به ثبت رسیده و به نمایش عموم گذاشته شدهاند. او که سالهای زیادی را در تهران زندگی میکرد چند سالی میشود که در یکی از شهرهای کوچک مازندران در همین نزدیکیها زندگی میکند. تندیسهایی چون میرزا کوچک خان جنگلی برای تهران، سردیس پروفسور حسابی برای تهران، مجسمه عظیم حافظ در سمنان و دهها سردیس و تندیس از مشاهیر ایرانی.
این مجسمهساز که به دلیل تغییر محل زندگی، اینک فضای شهرستانها را خیلی خوب میشناسد، در مورد وضعیت ساخت مجسمهها و المانهای شهری به همشهری میگوید: برای ساخت یک حجم یا مجسمه در پارک، میدان یا هر فضای عمومی نه فقط موقعیت فرهنگی و پیشینه تاریخی منطقه باید به دقت بررسی شود بلکه موقعیت سیاسی و حتی جغرافیایی شهر مورد نظر نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
اما متأسفانه این روزها از طرف سفارشدهندهها که شهرداریها و بخش زیباسازی شهری شهرداریها هستند برای صرف بودجه کمتر و حداقلی از کارشناس و استاد و خبره کار استفاده نمیشود.
طراحی و نصب مجسمهها علمی نیست
صداقتی که پژوهشهای زیادی با محوریت بررسی المانهای شهری و شیوه اجرایی آن برای دانشگاه هنر ایران انجام داده است، ادامه میدهد: نه طراحی و نه اجرا و نصب این مجسمهها در شهرستانها علمی نیست، به همین دلیل از هیچ تناسبی برخوردارنیستند. مشکل اصلی از سفارشدهنده است و این کار آنها به جای تأثیر مثبت بر زیباسازی شهر تأثیر معکوس میگذارد.
سفارش به دوستان آشنا
وقتی علت اجتناب سفارشدهنده یا شهرداریها را از استادهایی که هم علم و تکنیک برتری دارند و هم تجربه کافی سؤال میکنیم جواب دور از انتظاری نمیدهند. صداقتی میگوید: در مرحله اول اینکه سفارشها را به آشنایان و دوستان و بستگان خودشان میدهند. در بسیاری از موارد این سازندگان مهندسان معمار یا فارغتحصیلان نقاشی و گاهی حتی مهندسهای عمران هستند. به همین دلیل است که در بسیاری از پارکها مجسمهای به چشم نمیخورد بلکه حجمی از یک حرف یا کلمه با یک قالب زیری ساده به چشم میآید.
مفاخرمان را به شکل خوب ثبت کنیم
این هنرمند اضافه میکند: از طرفی، کارشناس مربوط هم در شهرداری نیست و چون مراحل ساخت مجسمه، مخصوصاً مجسمههای برنزی را نمیدانند و میخواهند سفارش را خیلی سریع تحویل بگیرند، باز هم سراغ آماتورها میروند. درنهایت شهرها این چهرهای را پیدا میکنند که میبینید. مثلاً مجسمه خدر در کردکوی که عمر زیادی ندارد از هیچ تناسب زیبا شناسانهای برخوردار نیست. جای بسی تأسف است که ما چهره و یادمانهایی از مفاخر و مشاهیر و بزرگان منطقه را به این شکل ثبت و بایگانی کنیم.
شهر باید نمادی از هویت جامعه باشد
«زیبا احسانی» مهندس شهرساز در گفتوگو با همشهری با تأیید وجود نابسامانی در مدیریت شهری در گلستان نسبت به زیباسازی فضای شهری میگوید: در دنیای امروز، ما بیشترین ساعتهای بیداری خود در شبانهروز در شهر میگذرانیم؛ یعنی محل کار، مغازه، کوچه و خیابان. بنابراین فضای شهری تأثیر مستقیمی در روحیه و روان ما دارد. بسیاری از مهندسان شهرساز، در طراحی شهرها یا شهرکهایی که یکباره ساخته میشوند، از روانشناسان و جامعهشناسان و هنرمندان کمک میگیرند تا این فضا را دلنشینتر کنند.
وی میافزاید: اما همین نکته کوچک از سوی مدیران شهری در نظر گرفته نمیشود. یک شهر، باید نمادی از هویت جامعه باشد. موضوعی که میتواند شهرنشینان را به شهرهایشان پیوند بزند. وقتی در مورد المانهای شهری احساس مثبتی داشته باشید، فارغ از اثرات مثبت روحی، در حفظ آن نیز کوشا خواهید بود.
ناموزونی المانها در گلستان
المانها و مجسمههای شهری، در میدانها، پارکها، بوستانها و فضای عمومی در شهر نه فقط بهمنظور زیباسازی، بلکه با هدف ثبت و معرفی نشانههای هویتی، گاه تاریخی و یادمانهایی که یادآور دستاوردهای فرهنگی، علمی و... شهرها ساخته میشوند، بخشی از مدیریت شهر را از نظر زمان و هزینه به خود اختصاص میدهند. این المانهاگاه صورتی از تندیس به خود میگیرند و گاه در قالب عناصر معماری در شهرها بهعنوان جاذبه گردشگری به حساب میآیند. مانند مجسمه موسی اثر میکل آنژ در ایتالیا یا برج معروف ایفل در پاریس فرانسه یا معماری زیبای برج آزادی در تهران.
در گلستان اما ناموزونی میادین و المانها به شکل خیرهکنندهای به چشم میآیند. گاه این ناموزونی در میادین مهمی مانند میدان ورودی شهر بندرگز، به جای جاذبه به دافعهای برای مسافران و گردشگران تبدیل میشود. نمای بتنی سازهای نیمهکاره رغبتی برای ورود به شهر بندر گز ایجاد نمیکند. میدان ورودی بندر گز فقط یکی از این مثالهاست.
بی توجهی به تاثیر زیباسازی بر شهروندان
نگاهی به میدانها و پارکها در سراسر استان حاکی از این ماجراست که برخی مسئولان زیباسازی شهر چندان توجهی به تأثیر المانها در روحیه شهروندان و دیدگاه مهمانان که به شهر وارد میشوند، ندارند.
در شهرهای ترکمن نشین، کمتر نشانی از فرهنگ کهن و دیرینه ترکمن دیده میشود. مثال واضحی از این موضوع را میشود در میدان مختومقلی بندر ترکمن هم دید. مجسمه مختومقلی و گروهی از تندیسها که ظاهراً به رقص خنجر مشغولند، با رنگهای تند و شمایلی ساده و بیپیرایه، چون استوانههای تغییر شکل دادهای هستند.
در شهرهای غربی استان که خود بخشی از تاریخ منطقه را به دوش میکشند مانند شهرستان کردکوی نیز المانی مانند ماکت برج رادکان، ساخته شده با فلز نیز همین شرایط را دارد و کمترین شباهت را با سازه اصلی دارد. حجم مجسمه رمضان خدر در شهر نوکنده که حدود 2 سال پیشساخته شده است نیز به گواه کارشناسان و اهالی فن از هیچ تناسبی برخوردار نیست .
بودجه اندک و استفاده از کارشناسان غیر حرفه ای
«تقی صداقتی» استاد مجسمهسازی است که او را با شاهکارهای زیادی میشناسیم. بسیاری از مجسمههای شهرهای مختلف در سراسر ایران ساخته دست این هنرمند است. چهره و تندیس مفاخر ملی زیادی با دست او به ثبت رسیده و به نمایش عموم گذاشته شدهاند. او که سالهای زیادی را در تهران زندگی میکرد چند سالی میشود که در یکی از شهرهای کوچک مازندران در همین نزدیکیها زندگی میکند. تندیسهایی چون میرزا کوچک خان جنگلی برای تهران، سردیس پروفسور حسابی برای تهران، مجسمه عظیم حافظ در سمنان و دهها سردیس و تندیس از مشاهیر ایرانی.
این مجسمهساز که به دلیل تغییر محل زندگی، اینک فضای شهرستانها را خیلی خوب میشناسد، در مورد وضعیت ساخت مجسمهها و المانهای شهری به همشهری میگوید: برای ساخت یک حجم یا مجسمه در پارک، میدان یا هر فضای عمومی نه فقط موقعیت فرهنگی و پیشینه تاریخی منطقه باید به دقت بررسی شود بلکه موقعیت سیاسی و حتی جغرافیایی شهر مورد نظر نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
اما متأسفانه این روزها از طرف سفارشدهندهها که شهرداریها و بخش زیباسازی شهری شهرداریها هستند برای صرف بودجه کمتر و حداقلی از کارشناس و استاد و خبره کار استفاده نمیشود.
طراحی و نصب مجسمهها علمی نیست
صداقتی که پژوهشهای زیادی با محوریت بررسی المانهای شهری و شیوه اجرایی آن برای دانشگاه هنر ایران انجام داده است، ادامه میدهد: نه طراحی و نه اجرا و نصب این مجسمهها در شهرستانها علمی نیست، به همین دلیل از هیچ تناسبی برخوردارنیستند. مشکل اصلی از سفارشدهنده است و این کار آنها به جای تأثیر مثبت بر زیباسازی شهر تأثیر معکوس میگذارد.
سفارش به دوستان آشنا
وقتی علت اجتناب سفارشدهنده یا شهرداریها را از استادهایی که هم علم و تکنیک برتری دارند و هم تجربه کافی سؤال میکنیم جواب دور از انتظاری نمیدهند. صداقتی میگوید: در مرحله اول اینکه سفارشها را به آشنایان و دوستان و بستگان خودشان میدهند. در بسیاری از موارد این سازندگان مهندسان معمار یا فارغتحصیلان نقاشی و گاهی حتی مهندسهای عمران هستند. به همین دلیل است که در بسیاری از پارکها مجسمهای به چشم نمیخورد بلکه حجمی از یک حرف یا کلمه با یک قالب زیری ساده به چشم میآید.
مفاخرمان را به شکل خوب ثبت کنیم
این هنرمند اضافه میکند: از طرفی، کارشناس مربوط هم در شهرداری نیست و چون مراحل ساخت مجسمه، مخصوصاً مجسمههای برنزی را نمیدانند و میخواهند سفارش را خیلی سریع تحویل بگیرند، باز هم سراغ آماتورها میروند. درنهایت شهرها این چهرهای را پیدا میکنند که میبینید. مثلاً مجسمه خدر در کردکوی که عمر زیادی ندارد از هیچ تناسب زیبا شناسانهای برخوردار نیست. جای بسی تأسف است که ما چهره و یادمانهایی از مفاخر و مشاهیر و بزرگان منطقه را به این شکل ثبت و بایگانی کنیم.
شهر باید نمادی از هویت جامعه باشد
«زیبا احسانی» مهندس شهرساز در گفتوگو با همشهری با تأیید وجود نابسامانی در مدیریت شهری در گلستان نسبت به زیباسازی فضای شهری میگوید: در دنیای امروز، ما بیشترین ساعتهای بیداری خود در شبانهروز در شهر میگذرانیم؛ یعنی محل کار، مغازه، کوچه و خیابان. بنابراین فضای شهری تأثیر مستقیمی در روحیه و روان ما دارد. بسیاری از مهندسان شهرساز، در طراحی شهرها یا شهرکهایی که یکباره ساخته میشوند، از روانشناسان و جامعهشناسان و هنرمندان کمک میگیرند تا این فضا را دلنشینتر کنند.
وی میافزاید: اما همین نکته کوچک از سوی مدیران شهری در نظر گرفته نمیشود. یک شهر، باید نمادی از هویت جامعه باشد. موضوعی که میتواند شهرنشینان را به شهرهایشان پیوند بزند. وقتی در مورد المانهای شهری احساس مثبتی داشته باشید، فارغ از اثرات مثبت روحی، در حفظ آن نیز کوشا خواهید بود.
کپی شد