به جای آن سوار بر تراکتورها و پشت کامیون ها و با عبور از سیلاب های خشمگین ، کوچه ها و خیابان هایی که محل بازی و گشت و گذارشان بود، با خانه هایشان وداع کردند.
بسیاری از کودکان آق قلا در روزهایی که شهر را ترک می کردند، شاید خوب درک نکردند چه اتفاق افتاده ؟ اما حالا دریافته اند که وقتی سیل آمد همه چیز را با خود بُرد، از نخاله های کشاورزی، پوشش گیاهی و تابلوهای راهنمایی کنار جاده ها تا 1800 راس گوسفند با چوپانش که اهالی منطقه می گویند!
سیل که آمد جاده ها را برید و پاره کرد و جاده و پل و زمین و زمان را به هم دوخت، تا جایی که حتی فرار هم به راحتی نتوان.
آب به در و دیوار آق قلا می زد و بالا می رفت و به سمت وسط خیابان موج می خورد و جز امدادگران و داوطلبان مردمی کسی در شهر پرسه نمی زند مگر به ندرت و در شرایط اضطرار.
اولین مانع در راه رسیدن به آق قلا در حدود 10 کیلومتری شمال گرگان است، جایی که جاده زیر آب رفته و تردد از آن ممکن نیست. البته بچه های تیپ 45 سپاه یک پل موقت زدند تا عبور و مرور بطور کامل قطع نشود.
آنجا ازدحامی از جمعیت بود و خودروهای شخصی پارک شده در دو سوی جاده و نیروهای امنیتی جاده را به غیر از خودروهای محلی شاسی بلند بسته بودند. فقط خودروهای بزرگ متعلق به نیروهای امدادی و داوطلبان اجازه عبور از این محور را داشتند.
بعد از عبور از این مانع به نقطه ای از جاده رسیدیم که سیلاب پرفشار و شدیدی از بخش شرقی به سمت غرب جاده جاری بود و ارتفاع آن در برخی نقاط تا 35 سانت هم می رسید.
ساعت 5 و نیم بعد از ظهر یکشنبه (4 فروردین 98) هنوز برخی شهروندان در حال خروج از شهر در طول جاده دیده می شدند، عمدتا سوار بر وانت و یا کامیون از همین بخش جاده در حال عبور بودند.
شدت جریان آب به حدی بود که برخی خودروها از جمله یک نیسان و یک جیب شاسی بلند وسط آب خاموش شده و از حرکت ایستاده بودند. جاده برای لحظاتی بسته شد و خودرویی که ما بر آن سوار بودیم، با دلهره و ترس از سُر خوردن به سمت ضلع غربی پایین دست جاده ، به سختی از کنار آنها گذشت.
در ورودی شهر و بخش جنوبی، کمی وضع بهتر است و تنها گل و لای و آب بجا مانده از سیلاب دو شب پیش در کوچه ها و فرعی ها دیده می شد، اما هرچه به سمت پل اصلی شهر پیش رفتیم، اوضاع وخیم تر ظاهر می شد.
دو سوی خیابان اصلی در نزدیکی پل بطور کامل زیر آب بود و جریان آب تا لبه های فوقانی پل بالا آمده بود. کمی ترسناک به نظر می رسید، چرا که در انتهای پل به سمت شمال، آب از رودخانه به داخل خیابان اصلی جاری بود و سطح دو سوی بولوار اصلی شهر را فرا گرفته بود.
از اینجا دیگر خودرویی عبور نمی کرد، مگر قایق های موتوری، تراکتورها و کامیوهای بزرگ که اغلب سرگرم جابجایی مردم اعم از زن و مرد بودند و یا سرگرم حمل اقلام ضروری برای مانده ها در شهر.
رنج و خستگی در چهره شهروندان آق قلا موج می زد، آن هم در روزهایی که می بایست برای دید و بازدید عیدانه لباس نو بر تن بچه هایشان می کردند. حالا اما یا پاچه های شلوار را بالا زده و یا با بادگیرهایی که برتن داشتند، برای رفع مشکلات خود تا کمر داخل آب می شدند، حتی اگر کارشان به آن سوی خیابان می کشید.
یکی از ساکنان شهر می گفت، آن جلو – چهارراه پمپ بنزین، اوضاع خراب تر است و ارتفاع آب تا یک متر هم می رسد و هرچه جلوتر بروید، ارتفاع آب بیشتر می شود.
در جمع اهالی در ابتدای پل اصلی شهر، هر کس سفره دل باز می کرد و یکی از دل نگرانی هایش از احتمال فرو ریختن خانه اش به خاطر طولانی شدن آبگرفتگی می گفت و دیگری از دلواپسی هایش بخاطر احتمال سرقت اموالش.
برخی هم از فشار آب به در و پنجره های مغازه هایشان می گفتند که عمدتا منجر به شکستن شیشه هایش شده است و اقلام زیادی در مغازه های شهر در آب غوطه ور شده اند.
اغلب ساکنان شهر می گفتند اولویت اول باید تخلیه آب از داخل شهر باشد چرا که پایه های ساختمان ها و خانه ها را سست می کند و به این ترتیب میزان خسارات را به شدت افزایش می دهد.
اهالی شهر حالا نگران احتمال باران هایی با شدت باران های چهارشنبه - پنجشنبه گذشته هستند.
یکی از اهالی جوان شهر آق قلا، درباره روزی که سیل آمد گفت ، آب خروشان ساعت یک بعد از ظهر روز پنجشنبه از شمال شرق منطقه آق دکش به سمت آق قلا سرازیر شد و ما اتنظار داشتیم آب از خروجی شهر 'کل آباد ' راه خود را به سمت دریا باز کند، اما اینطور نشد و آب به داخل شهر جاری شد. اهالی اعتقاد دارند که عدم تخلیه سد در تابستان گذشته و وجود خط آهن در مسیر شرقی به غربی، منطقه باعث شده آب راه فراری به سمت دریا نداشته باشد و به داخل شهرها و روستاها حرکت کند.
حالا ارتفاع آب در 'کل آباد' ، روستایی در بالادست آق قلا، به 2 متر رسیده و اهالی منطقه می گویند، کمی آن طرفتر در 'عیدگاه '، روستایی دیگر در همان حوالی ارتفاع آب از 2 و نیم متر هم گذشته است.
از سرنوشت اهالی این دو روستای واقع در شمال آق قلا سوال کردیم که اهالی محل گفتند، بسیاری از خانواده ها منطقه را ترک کرده اند، اما آنها که در عیدگاه و کل آباد مانده اند، فقط با قایق های موتوری می توانند تردد کنند و تراکتورها نیز در همه این مناطق قادر به حرکت نیستند.
مهران میرزاعلی جوانی از اهالی آق قلا که خانه اش در خیابان شهید بهشتی به میزان زیادی زیر آب رفته ، درباره امداد رسانی به سیلزدگان گفت، کار امداد رسانی در این شرایط بسیار سخت است. اینجا به قایق های موتوری بیشتری نیاز داریم.
وی که در طول سه روز گذشته با چکمه و بادگیر در خدمت رسانی به سیل زدگان فعال است، در عین حال از نوع و شیوه امداد رسانی هم انتقاد دارد، می گوید هر کس می خواهد کمک هایش را خودش شخصا به سیل زدگان تحویل دهد و این موضوع کار را دشوار می کند.
هواشناسی از چند روز قبل نسبت به وقوع سیل هشدارهای زیادی داده بود، اما گویا خیلی ها باور نکرده بودند و یا هشدارها را جدی نگرفته بودند. یکی از اهالی آق قلا در این خصوص گفت، صبح پنجشنبه یک مقام محلی مقابل همین پل ایستاد و در مصاحبه با صدا و سیما گفت ، 'براساس پیش بینی ها ارتفاع آب تا یک و نیم متر هم بالا خواهد آمد ، اما در این زمینه جای نگرانی نیست'، بنابراین مردم هم خاطرشان آسوده شد و شهر را تخلیه نکردند.
ساعت 13 بعد از ظهر در آستانه تحویل سال، با ورود اولین امواج سیلاب بزرگ به داخل شهر، مردم دریافتند که خطر جدی است و باید خانه هایشان را ترک کنند.
حالا به غیر از صدای تراکتورها و خودروهای سنگین و داد و فریاد امدادگرانی که سرگرم کار هستند، صدایی در شهر شنیده نمی شود و تنها صدای برخورد امواج سیلاب به دیوار منازل و مغازه های شهر است که در فضا می پیچد.
با یک تراکتور که دو زن ترکمن و یک کودک را با خود به سمت مرکز به شدت آب گرفته شهر می برد، به کانون اصلی سیلاب در مرکز آق قلا رفتیم.
بولوار اصلی شهر را به سمت شمال پشت سر گذاشتیم تا به چهارراهی موسوم به چهارراه پمپ بنزین رسیدیم، نقطه ای که ارتفاع آب به حدی بود که از لاستیک های تراکتور هم بالا می آمد. آب تمام محوطه پمپ بنزین را فرا گرفته بود و ما به سمت غرب درخیابان شهید بهشتی حرکت کردیم.
سه امدادگر که بادگیر به تن داشتند و چکمه به پا در همین نقطه درحالی عرض خیابان را طی می کردند تا چند بسته نان لواش را به ساختمان های محل برسانند که تا بالای کمر در آب بودند.
دقایقی بعد به میدان قدس رسیدیم ، جایی که بخاطر بالا بودن از سطح زمین، آب کمتری داشت و به همین دلیل به مرکز توزیع اقلام و تجمع امدادگران تبدیل شده بود.
از این میدان به سمت شمال، خیابان امام خمینی (ره) قرار دارد که به دلیل بالا بودن آب، به یک محله متروکه تبدیل شده است. سوار بر یک وانت بزرگ متعلق به نیروهای امدادی شدیم. در این خودرو علاوه بر نیروهای امدادی دو تن از کارکنان شرکت مخابرات نیز حضور داشتند که می بایست برای تعویض پست سر کارشان حاضر می شدند.
کامیونت ، مقابل ساختمان مخابرات ایستاد، اما ارتفاع آب بحدی بالا بود که براحتی نمی شد تا داخل ساختمان را بی دردسر حرکت کرد. سرانجام دو کارمند مخابرات پیاده شدند؛ تا کمر در آب به سمت ساختمانی می رفتند که از بیرون تعطیل دیده می شد؛ با کت و شلوار عیدی.
در گوشه های پیاده رو خیابان امام خمینی، بعضی خانواده ایستاده بودند؛ زنان و کودکانی که هنوز شهر را ترک نکرده اند و غروب هنگام کنجکاوانه به آب نگاه می کردند.
آفتاب نیم بند روز یکشنبه از رمق افتاده بود و امدادگران بر تقلای خود جهت رساندن اقلام ضروری به باقی مانده ها در شهر می افزودند، چرا که با تاریکی هوا و کاهش دما کار کمک رسانی سخت تر می شود.
در این محله چند تراکتور که با خود زنان و بچه ها را جابجا می کردند، متوقف شده بود و مهران گفت، آنها 'گیرپاش' کرده اند.
هرچه جلوتر رفتیم، اوضاع این منطقه از شهر را خراب تر می دیدیم، جلو اکثر خانه ها و مغازه ها را با کیسه های شن سد کرده اند، اما آب از فراز آنها به داخل نفوذ کرده و بخش زیادی از ارتفاع کیسه شن ها زیر آب مانده است.
هنگام حرکت تند کامیونت امداد، مردی خود را به آب زد و نزدیک شد و از راننده خواست آرامتر حرکت کند، چرا که امواج تولید شده از حرکت تند خودروها آب را به شیشه های مغازه ها می کوبد و آنها را می شکند.
در همین خیابان، تابلو شهرداری آق قلا را بر در ساختمانی دیدیم که دروازه بزرگ آن باز بود، ولی اثری از کارکنان در داخل آن نبود، شاید بودند و ما از بیرون ندیدیم، این وضعیت را بار دیگر در مقابل آتش نشانی شهر دیدیم؛ کسی بود، کسی نبود، به هرحال کامیونت نگه نمی داشت تا سرکی به داخل این نهادهای شهری بزنیم.
بعد از عبور از چند خیابان فرعی، دوباره به میدان قدس برگشتیم. در این منطقه از پنجره های ساختمان ها مردان و جوانانی سرک می کشیدند تا از روند تحولات در شهر با خبر شوند؛ گویا این افراد برای محافظت از خانه فداکاری کرده و مانده اند.
از همین فلکه که به سمت خیابان جنوبی نگاه می کنیم، پل قدیم آق قلا نمایان می شود که آب تا لبه های آن بالا آمده است و برخی می گویند، بخش ترمیم شده پل در جریان این سیل ترک خورده است، اما آن ساعت کسی نبود که این ادعاها را تایید را رد کند.
حالا مردم هم از طولانی شدن ماندگاری آب در شهر نگران هستند که مبادا پایه های خانه هایشان سست شود و فرو ریزد و هم نگران سیلابی دیگر روی سیلاب اول سال نو هستند.
حالا در زمانه ای که کمبود یا نبود آب به یک معضل در سراسر کشور و حتی در منطقه و جهان تبدیل شده، در این گوشه کشور عده ای نگران محقق شدن پیش بینی هواشناسی برای روزهای دوشنبه و سه شنبه (امروز و فردا) هستند که گفته سامانه باران زا دوباره در آسمان منطقه ظاهر می شود؛ آبی که فراوانی آن رنج و اندوه مردمان را سبب شده است، اما آیا این بلای آسمانی را باید به حساب قضا و قدر و یا اراده خدا گذاشت؟ ای کاش بررسی شود و ریشه های آن در بی تدبیرهای خودمان کشف شود.
1770//2729
بسیاری از کودکان آق قلا در روزهایی که شهر را ترک می کردند، شاید خوب درک نکردند چه اتفاق افتاده ؟ اما حالا دریافته اند که وقتی سیل آمد همه چیز را با خود بُرد، از نخاله های کشاورزی، پوشش گیاهی و تابلوهای راهنمایی کنار جاده ها تا 1800 راس گوسفند با چوپانش که اهالی منطقه می گویند!
سیل که آمد جاده ها را برید و پاره کرد و جاده و پل و زمین و زمان را به هم دوخت، تا جایی که حتی فرار هم به راحتی نتوان.
آب به در و دیوار آق قلا می زد و بالا می رفت و به سمت وسط خیابان موج می خورد و جز امدادگران و داوطلبان مردمی کسی در شهر پرسه نمی زند مگر به ندرت و در شرایط اضطرار.
اولین مانع در راه رسیدن به آق قلا در حدود 10 کیلومتری شمال گرگان است، جایی که جاده زیر آب رفته و تردد از آن ممکن نیست. البته بچه های تیپ 45 سپاه یک پل موقت زدند تا عبور و مرور بطور کامل قطع نشود.
آنجا ازدحامی از جمعیت بود و خودروهای شخصی پارک شده در دو سوی جاده و نیروهای امنیتی جاده را به غیر از خودروهای محلی شاسی بلند بسته بودند. فقط خودروهای بزرگ متعلق به نیروهای امدادی و داوطلبان اجازه عبور از این محور را داشتند.
بعد از عبور از این مانع به نقطه ای از جاده رسیدیم که سیلاب پرفشار و شدیدی از بخش شرقی به سمت غرب جاده جاری بود و ارتفاع آن در برخی نقاط تا 35 سانت هم می رسید.
ساعت 5 و نیم بعد از ظهر یکشنبه (4 فروردین 98) هنوز برخی شهروندان در حال خروج از شهر در طول جاده دیده می شدند، عمدتا سوار بر وانت و یا کامیون از همین بخش جاده در حال عبور بودند.
شدت جریان آب به حدی بود که برخی خودروها از جمله یک نیسان و یک جیب شاسی بلند وسط آب خاموش شده و از حرکت ایستاده بودند. جاده برای لحظاتی بسته شد و خودرویی که ما بر آن سوار بودیم، با دلهره و ترس از سُر خوردن به سمت ضلع غربی پایین دست جاده ، به سختی از کنار آنها گذشت.
در ورودی شهر و بخش جنوبی، کمی وضع بهتر است و تنها گل و لای و آب بجا مانده از سیلاب دو شب پیش در کوچه ها و فرعی ها دیده می شد، اما هرچه به سمت پل اصلی شهر پیش رفتیم، اوضاع وخیم تر ظاهر می شد.
دو سوی خیابان اصلی در نزدیکی پل بطور کامل زیر آب بود و جریان آب تا لبه های فوقانی پل بالا آمده بود. کمی ترسناک به نظر می رسید، چرا که در انتهای پل به سمت شمال، آب از رودخانه به داخل خیابان اصلی جاری بود و سطح دو سوی بولوار اصلی شهر را فرا گرفته بود.
از اینجا دیگر خودرویی عبور نمی کرد، مگر قایق های موتوری، تراکتورها و کامیوهای بزرگ که اغلب سرگرم جابجایی مردم اعم از زن و مرد بودند و یا سرگرم حمل اقلام ضروری برای مانده ها در شهر.
رنج و خستگی در چهره شهروندان آق قلا موج می زد، آن هم در روزهایی که می بایست برای دید و بازدید عیدانه لباس نو بر تن بچه هایشان می کردند. حالا اما یا پاچه های شلوار را بالا زده و یا با بادگیرهایی که برتن داشتند، برای رفع مشکلات خود تا کمر داخل آب می شدند، حتی اگر کارشان به آن سوی خیابان می کشید.
یکی از ساکنان شهر می گفت، آن جلو – چهارراه پمپ بنزین، اوضاع خراب تر است و ارتفاع آب تا یک متر هم می رسد و هرچه جلوتر بروید، ارتفاع آب بیشتر می شود.
در جمع اهالی در ابتدای پل اصلی شهر، هر کس سفره دل باز می کرد و یکی از دل نگرانی هایش از احتمال فرو ریختن خانه اش به خاطر طولانی شدن آبگرفتگی می گفت و دیگری از دلواپسی هایش بخاطر احتمال سرقت اموالش.
برخی هم از فشار آب به در و پنجره های مغازه هایشان می گفتند که عمدتا منجر به شکستن شیشه هایش شده است و اقلام زیادی در مغازه های شهر در آب غوطه ور شده اند.
اغلب ساکنان شهر می گفتند اولویت اول باید تخلیه آب از داخل شهر باشد چرا که پایه های ساختمان ها و خانه ها را سست می کند و به این ترتیب میزان خسارات را به شدت افزایش می دهد.
اهالی شهر حالا نگران احتمال باران هایی با شدت باران های چهارشنبه - پنجشنبه گذشته هستند.
یکی از اهالی جوان شهر آق قلا، درباره روزی که سیل آمد گفت ، آب خروشان ساعت یک بعد از ظهر روز پنجشنبه از شمال شرق منطقه آق دکش به سمت آق قلا سرازیر شد و ما اتنظار داشتیم آب از خروجی شهر 'کل آباد ' راه خود را به سمت دریا باز کند، اما اینطور نشد و آب به داخل شهر جاری شد. اهالی اعتقاد دارند که عدم تخلیه سد در تابستان گذشته و وجود خط آهن در مسیر شرقی به غربی، منطقه باعث شده آب راه فراری به سمت دریا نداشته باشد و به داخل شهرها و روستاها حرکت کند.
حالا ارتفاع آب در 'کل آباد' ، روستایی در بالادست آق قلا، به 2 متر رسیده و اهالی منطقه می گویند، کمی آن طرفتر در 'عیدگاه '، روستایی دیگر در همان حوالی ارتفاع آب از 2 و نیم متر هم گذشته است.
از سرنوشت اهالی این دو روستای واقع در شمال آق قلا سوال کردیم که اهالی محل گفتند، بسیاری از خانواده ها منطقه را ترک کرده اند، اما آنها که در عیدگاه و کل آباد مانده اند، فقط با قایق های موتوری می توانند تردد کنند و تراکتورها نیز در همه این مناطق قادر به حرکت نیستند.
مهران میرزاعلی جوانی از اهالی آق قلا که خانه اش در خیابان شهید بهشتی به میزان زیادی زیر آب رفته ، درباره امداد رسانی به سیلزدگان گفت، کار امداد رسانی در این شرایط بسیار سخت است. اینجا به قایق های موتوری بیشتری نیاز داریم.
وی که در طول سه روز گذشته با چکمه و بادگیر در خدمت رسانی به سیل زدگان فعال است، در عین حال از نوع و شیوه امداد رسانی هم انتقاد دارد، می گوید هر کس می خواهد کمک هایش را خودش شخصا به سیل زدگان تحویل دهد و این موضوع کار را دشوار می کند.
هواشناسی از چند روز قبل نسبت به وقوع سیل هشدارهای زیادی داده بود، اما گویا خیلی ها باور نکرده بودند و یا هشدارها را جدی نگرفته بودند. یکی از اهالی آق قلا در این خصوص گفت، صبح پنجشنبه یک مقام محلی مقابل همین پل ایستاد و در مصاحبه با صدا و سیما گفت ، 'براساس پیش بینی ها ارتفاع آب تا یک و نیم متر هم بالا خواهد آمد ، اما در این زمینه جای نگرانی نیست'، بنابراین مردم هم خاطرشان آسوده شد و شهر را تخلیه نکردند.
ساعت 13 بعد از ظهر در آستانه تحویل سال، با ورود اولین امواج سیلاب بزرگ به داخل شهر، مردم دریافتند که خطر جدی است و باید خانه هایشان را ترک کنند.
حالا به غیر از صدای تراکتورها و خودروهای سنگین و داد و فریاد امدادگرانی که سرگرم کار هستند، صدایی در شهر شنیده نمی شود و تنها صدای برخورد امواج سیلاب به دیوار منازل و مغازه های شهر است که در فضا می پیچد.
با یک تراکتور که دو زن ترکمن و یک کودک را با خود به سمت مرکز به شدت آب گرفته شهر می برد، به کانون اصلی سیلاب در مرکز آق قلا رفتیم.
بولوار اصلی شهر را به سمت شمال پشت سر گذاشتیم تا به چهارراهی موسوم به چهارراه پمپ بنزین رسیدیم، نقطه ای که ارتفاع آب به حدی بود که از لاستیک های تراکتور هم بالا می آمد. آب تمام محوطه پمپ بنزین را فرا گرفته بود و ما به سمت غرب درخیابان شهید بهشتی حرکت کردیم.
سه امدادگر که بادگیر به تن داشتند و چکمه به پا در همین نقطه درحالی عرض خیابان را طی می کردند تا چند بسته نان لواش را به ساختمان های محل برسانند که تا بالای کمر در آب بودند.
دقایقی بعد به میدان قدس رسیدیم ، جایی که بخاطر بالا بودن از سطح زمین، آب کمتری داشت و به همین دلیل به مرکز توزیع اقلام و تجمع امدادگران تبدیل شده بود.
از این میدان به سمت شمال، خیابان امام خمینی (ره) قرار دارد که به دلیل بالا بودن آب، به یک محله متروکه تبدیل شده است. سوار بر یک وانت بزرگ متعلق به نیروهای امدادی شدیم. در این خودرو علاوه بر نیروهای امدادی دو تن از کارکنان شرکت مخابرات نیز حضور داشتند که می بایست برای تعویض پست سر کارشان حاضر می شدند.
کامیونت ، مقابل ساختمان مخابرات ایستاد، اما ارتفاع آب بحدی بالا بود که براحتی نمی شد تا داخل ساختمان را بی دردسر حرکت کرد. سرانجام دو کارمند مخابرات پیاده شدند؛ تا کمر در آب به سمت ساختمانی می رفتند که از بیرون تعطیل دیده می شد؛ با کت و شلوار عیدی.
در گوشه های پیاده رو خیابان امام خمینی، بعضی خانواده ایستاده بودند؛ زنان و کودکانی که هنوز شهر را ترک نکرده اند و غروب هنگام کنجکاوانه به آب نگاه می کردند.
آفتاب نیم بند روز یکشنبه از رمق افتاده بود و امدادگران بر تقلای خود جهت رساندن اقلام ضروری به باقی مانده ها در شهر می افزودند، چرا که با تاریکی هوا و کاهش دما کار کمک رسانی سخت تر می شود.
در این محله چند تراکتور که با خود زنان و بچه ها را جابجا می کردند، متوقف شده بود و مهران گفت، آنها 'گیرپاش' کرده اند.
هرچه جلوتر رفتیم، اوضاع این منطقه از شهر را خراب تر می دیدیم، جلو اکثر خانه ها و مغازه ها را با کیسه های شن سد کرده اند، اما آب از فراز آنها به داخل نفوذ کرده و بخش زیادی از ارتفاع کیسه شن ها زیر آب مانده است.
هنگام حرکت تند کامیونت امداد، مردی خود را به آب زد و نزدیک شد و از راننده خواست آرامتر حرکت کند، چرا که امواج تولید شده از حرکت تند خودروها آب را به شیشه های مغازه ها می کوبد و آنها را می شکند.
در همین خیابان، تابلو شهرداری آق قلا را بر در ساختمانی دیدیم که دروازه بزرگ آن باز بود، ولی اثری از کارکنان در داخل آن نبود، شاید بودند و ما از بیرون ندیدیم، این وضعیت را بار دیگر در مقابل آتش نشانی شهر دیدیم؛ کسی بود، کسی نبود، به هرحال کامیونت نگه نمی داشت تا سرکی به داخل این نهادهای شهری بزنیم.
بعد از عبور از چند خیابان فرعی، دوباره به میدان قدس برگشتیم. در این منطقه از پنجره های ساختمان ها مردان و جوانانی سرک می کشیدند تا از روند تحولات در شهر با خبر شوند؛ گویا این افراد برای محافظت از خانه فداکاری کرده و مانده اند.
از همین فلکه که به سمت خیابان جنوبی نگاه می کنیم، پل قدیم آق قلا نمایان می شود که آب تا لبه های آن بالا آمده است و برخی می گویند، بخش ترمیم شده پل در جریان این سیل ترک خورده است، اما آن ساعت کسی نبود که این ادعاها را تایید را رد کند.
حالا مردم هم از طولانی شدن ماندگاری آب در شهر نگران هستند که مبادا پایه های خانه هایشان سست شود و فرو ریزد و هم نگران سیلابی دیگر روی سیلاب اول سال نو هستند.
حالا در زمانه ای که کمبود یا نبود آب به یک معضل در سراسر کشور و حتی در منطقه و جهان تبدیل شده، در این گوشه کشور عده ای نگران محقق شدن پیش بینی هواشناسی برای روزهای دوشنبه و سه شنبه (امروز و فردا) هستند که گفته سامانه باران زا دوباره در آسمان منطقه ظاهر می شود؛ آبی که فراوانی آن رنج و اندوه مردمان را سبب شده است، اما آیا این بلای آسمانی را باید به حساب قضا و قدر و یا اراده خدا گذاشت؟ ای کاش بررسی شود و ریشه های آن در بی تدبیرهای خودمان کشف شود.
1770//2729
کپی شد