هویت تاریخی و فرهنگی هر ملتی، مهم‌ترین سرمایه آن کشور در عرصه بین المللی است. هیچ کشوری به اندازه ایران نمی‌تواند به گذشته و میراث مادی و غیرمادی فرهنگی خود افتخار کند. زبان شیرین، ادبیات بسیارغنی، آداب و رسوم چشم نواز و روح افزا، سنت‌های زیبا چنان نیرویی به سرزمین مادری ما عطا می‌کند که اگر به دلایل سیاسی، صدها بارترامپ ها نام ایران را در کنار ملل تروریست و آنارشیست به کار ببرد باز هم وجدان جمعی جامعه جهانی آن را به سخره می‌گیرد. چرا که فردای نوروز تمامی صفحات ملل متمدن پر از تبریک به فرهنگ ایران است.
اما باید دانست که فرهنگ جان دارد، واکنش دارد، قهر به موقع و صلح را بلد است، اگر بر روی این فرهنگ درست پای ننهی با سر بر زمین خواهی خورد.
فرهنگ ریشه دار مثل گل نیست که اگر آن را آبیاری ننمایی پژمرده شود. فرهنگ خود را به بهترین شیوه استتار می‌کند تا نابود نشود. چون می‌داند سالها بعد باید عرض اندام کند. فرهنگ مدیریت می‌خواهد از نوع لطافت و مهربانی اگر می‌خواهی طعمه این فرهنگ نشوی، مواظب باشیم.
نوروز یکی از اجزای موزاییک فرهنگی ایران، شاه بیت پیوند عروسی طبیعت و فرهنگ. عطر افشانی گل‌ها و خنده دل‌ها، جان گرفتن طبیعت و عشقبازی انسانیت، سبزه رویی صحرا و صداقت پیشگی اقوام، پایان فصل سرما و ختم کدورت‌ها، خداحافظی با زمستان و سلام بررویش عاطفه‌های انسانی، عیدی گرفتن از طبیعت و عیدی دادن به مردم، به مهمانی صحرا رفتن و صاف کردن دل‌ها از کینه‌هاست.
ایرانیان همواره در مرکز این کن فیکون ها و ماجراها، خدایی را معتقدند که پشتیبان و یاور و یاری دهنده و رازق و حاکم و مهربان و رحیم است. چنین است که در کنار این سنگ فرش ملی، همواره مذهب عامل انسجام و روحیه بخش و پشتیبان این میراث بوده و می‌باشد.
یونانیان و مغول‌ها و درسال های اخیر دول متجاوز اروپایی و حتی عراق ایرانی تبار به قصد از بن و بیخ کردن این فرهنگ از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیدند ولی قدرت جادویی این موزاییک‌های زیبا و برق قهر ناشی از خشم فرهنگ ایرانی، حکم به نابودی این و دسیسه‌ها وجاودانگی این فرهنگ ملی داده است.
ایرانیان باستان را یک جا به پشت کول انداختند و میراث آن رابه مغز سپردند. سره‌ها را از ناسره سوا کردند. سپس وارد مدار تاریخ اسلام شدند. ما برای خویش تاریخ ساختیم به سبک ملل متمدن. با هجرت پیامبر آن را متبرک کردیم تا بعدها محتاج تاریخ بیگانه نشویم. تاکنون که وارد 1396 مین سال این مدار شده‌ایم با این فرهنگ، تاریخ برجسته‌ای ساختیم که نظیر ندارد. فرزندان خویش را نیز با این تاریخ بزرگ می‌کنیم تا پاس داریم این ریشه‌های عمیق و جاندار فرهنگ غنی را.
یکی از غنی‌ترین و عمیق‌ترین و قشنگ‌ترین مجموعه فرهنگی ایران، مراسم و مناسک نوروز است. سعدی علی الرحمه در این خصوص چنین سرود
مبارک‌تر شب و خرمترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
قبل از فرا رسیدن نوروز، ظروف کهنه دور می‌انداختیم. کوزه کهنه می‌شکستیم. جشن می‌گرفتیم، خانه تکانی می‌کردیم. لباس کهنه از تن در می‌آوردیم. آب و جارو می‌کردیم. سبزه می‌کاشتیم. درخت می‌کاشتیم. سور می‌گرفتیم و سور می‌دادیم و با این شیوه به استقبال نوروز می‌رفتیم..
در ایام نوروز، میرنوروزی داشتیم، مراسم تحویل سال داریم. سفره هفت سین می‌گیریم. قرآن می‌خوانیم. دعا می‌کنیم. حافظ می‌خوانیم. سعدی می گوییم. قصه‌های شاهنامه بازگو می‌کنیم.. عیدی می‌دهیم. عیدی می‌گیریم. عروسی می کیریم شادی می‌کنیم. طبل موسیقی می‌نوازیم. بچه‌ها و نوجوانان و جوانان را غرق در لباس نو و تمیز می‌کنیم. دل از کینه می‌شوییم. لباس عزا از تن در می‌آوریم.. به مستمندان می‌رسیم. به همه اقوام سرکشی می‌کنیم. به دیدار بزرگان می‌رویم. خوان نوروزی داریم. مهمانی مجلل می‌گیریم.
در پایان نوروز، به طبیعت پناه می‌بریم. سیزده بدر می‌رویم.. به گردش و سفر می‌رویم. این بود بخش مهمی از میراث فرهنگی ایرانیان.
اما در پایان یادی نماییم از درگذشتگان این قوم، خصوصاً کسانیکه در راه آرمانهای این فرهنگ و برافراشته شدن پرچم این کشور جانفشانی کردند. شادی ما به معنای فراموشی این شهدا نیست. نیز به کسانی که در این فصل مرتب چهره بهاری انسانیت را خراش می دهندگوشزد کنیم که به انسانیت خویش رجعت کنید. این ظالمان بی کفایت را معرفی می‌کنیم که:
چه مردمان بی‌کفایتی
بهار را که فصل باطراوتی است
سنگ می‌زنند
_______________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد
6110
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.