ظرف وسیع و عمیق فرهنگی ایران با قدرت همزیستی و تلفیق سنتهای ایرانی و اسلامی از انعطاف و زایش برخوردار است و از عناصر مهم هویت ساز به شمار می رود.

آمارها و پژوهش ها نشان از کاهش میزان گفت و گو در خانواده های ایرانی دارد. شاید نیازی به استناد به پژوهش ها هم نباشد و این پدیده نسبت به سالهای قبل بیشتر به چشم می خورد.

انسان موجودی ارتباطی است و تمدن بشری نیز بر پایه ارتباط بنیان نهاده شده است. گرچه امروزه از ابزارهای مختلف و متنوع برای برقراری ارتباط استفاده می شود اما هم سهم ارتباطات رودررو کم شده و هم بستر و زمینه مشترک برای گفت و گو محدود گردیده است.

ارتباطات هم بیشتر محاسبه گرانه و معطوف به هدف و کمتر به سمت تفاهم و تعمیق گرایش دارد.گفت و شنودها به کمینه رسیده، سطحی، کوتاه و گاه در حد رفع تکلیف و پراکنده شده اند.

ساده ترین پاسخ برای چنین وضعیتی را می توان به فناوری های جدید و شبکه های اجتماعی و زیست مجازی نسبت داد اما در آن فضا نیز، گفت و گو گمشده کاربران است و نوعی تک گویی دیده می شود.

شبکه های اجتماعی افراد را در گروه ها و حباب هایی قرار داده اند که با اعضای کم و زیاد، لزوما همه در فرآیند گفت و گو وارد نمی شوند.

اعضایی اندک، رهبری گفت و گوها را برعهده دارند عده ای نافعال، عده ای تماشاچی، عده ای گمنام، عده ای دیده بان، عده ای با هویت جعلی و تعدادی اساسا جعلی و بالابر شمار اعضا - که چندتا چندتا خرید و فروش می شوند- هستند و ناهمزمانی حضور اعضا در عین امکان دائمی حضور، (همه اعضا همزمان آنلاین و فعال نیستند) پاسخ و بازخورد را تحت تاثیر قرار می دهد و موج های ضعیف و قوی مباحث مختلف و هیجانی راه را برای فهم مشترک ناهموار می کند.

تجربه حضور در گروهها موید این نکته است که میزان پایبندی اعضا به اساسنامه و اهداف گروههای مجازی اندک است به گونه ای که افزایش مدیران و ادمین ها و نوبت بندی حضور آنها هم نتوانسته همه هرج و مرج را از بین ببرد.
ضمن آنکه تفاوت عملکرد و روحیات ادمینها نیز خود اختلاف هایی را ایجاد می کند.

رویکرد استفاده ما در شبکه های اجتماعی، بیشتر عمومی و کمتر تخصصی است. اغلب ما در گروههای مختلفی خواسته و ناخواسته عضو شدیم و همین اوضاع مانع از حتی مرور پیامها در آنها و رودربایستی ها مانع از ترک گروه می شود.

منظور از عمومی بودن گروهها؛ عمومی بودن محتوای مباحث،  و روزمرگی همراه با سهم اندک تولیدی بودن محتوا نسبت به باز نشر محتوای دیگران است.

البته شبکه های اجتماعی با ویژگی تعاملی بودن توانسته اند ارتباطات را همه جایی و همه زمانی بکنند. بسیاری دوستان گذشته خود را پس از سالها در همین فضا یافته اند و بسیاری فارغ از جغرافیا و مرزهای قراردادی به گسترش دوستیها، تبادلات فرهنگی، کسب و کار و توسعه پیوندها پرداخته اند.
اما مشکل در جایگزینی ارتباطات رودررو با ارتباطات به اصطلاح مجازی به جای ارتباطات واقعی است.

شبکه های اجتماعی آمده اند تا مکمل ارتباطات ما باشند نه اینکه از تعاملات محیطی و چهره به چهره کم کنیم و در حالیکه کنار هم نشسته ایم روحمان در فضای دیگری پرسه زند.

گفت و گو از نیازهای انسانی است. گفت و گو، فهم مشترک، همدلی و صمیمیت، رفع سوء تفاهم ها، تعمیق ارتباط، احساس عزت و اعتماد به نفس و امید می آفریند به شرط آنکه بر پایه احترام متقابل، هویت معلوم، اعتماد متقابل و فضای حمایتگرانه همراه با اعتقاد به تفکر انتقادی و حس مثبت به خود، دیگری و اصل رابطه انجام شود.

سنت ها و آیین ها فرصتی برای باهم بودن هستند. اگر از محتوا و غنا تهی شوند و توجه به فرم، پوسته، قالب و ظاهر ما را از اصل و درون مایه دور کند منجر به زائد و خالی از فایده بودن آنها می انجامد و آنها را برای نسل جوان و نوجوان کم اهمیت می کند.

همچنان که حضور انار و هندوانه برای آیین شب یلدا مهم است نباید  مهمانی های ما در این شب به قیمت میوه و رنگ و طعم هندوانه خلاصه شود.

 یلدا در کنار جایگاه تاریخی و ریشه ای، شب احترام به بزرگترها و آیین ها، شب شعر و ادبیات و شب گفتن و شنیدن ها است.

شب چله یا یلدا به عنوان یکی از آیین های کهن ایرانی از هزاره های دور زنده و بالنده مانده است. ‌ ظرف وسیع و عمیق فرهنگی ایران با قدرت همزیستی و تلفیق سنتهای ایرانی و اسلامی از انعطاف و زایش برخوردار است و از عناصر مهم هویت ساز به شمار می رود.

اگر پس از تاریخی کهن همچنان در شب چله دورهم می نشینیم حاکی از ریشه های اصیل آیین ها دارد. سبک و شیوه زندگی دائما در حال تغییر است و آیین ها برای زنده ماندن با تغییراتی همراه می شوند اما فارغ از تغییرات جزئی و کلی از بستر یلدا باید برای گفت و شنود بهره برد.

خوب و فعالانه شنیدن، پیش شرط گفتن است و هر گفت و گویی نیازمند تعامل، و گرنه گفت و گو شکل نمی گیرد و آنچه رخ می دهد تداوم نخواهد داشت.

ضعف در گفت و گو در سطوح مختلف دیده می شود: گفت و گو بین بدنه کارشناسی، نخبگانی و اجرایی، بین دانشگاه و جامعه، بین والدین و فرزندان، بین دولتمردان، حاکمان و مردم و... اما یکی از راه های توسعه گفت و گو، تقویت گفت و گوهای خانوادگی است.  

یلداست؛ سفره شب چله را با گفت و شنود های واقعی، صمیمی، مودبانه  و عمیق در کنار بزرگترها پهن کنیم.  برای حضور در شبکه های اجتماعی و لایک گرفتن فرصت هست، فرصت گفت وگو را غنیمت شمریم.

گفت و گو روح سنت هایی چون شب چله است و به آنها معنا بخشد. گفت و گو کنیم به شدت به آن نیازمندیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.