در این سرمقاله آمده است : مرحوم اکبر رضایی از کارکنان و سابقون سپاه ثارالله کرمان بود. سالهای اول انقلاب و سالهای سخت دفاع مقدس که هنوز شهر، گازکشی نشده بود و خیلی از مردم مشکل نفت داشتند، یک بشکه نفت را به خانه ی این رزمنده پیشکسوت می فرستند.
از این ماجرا مدتی می گذرد و کرمان، گازدار می شود. اکبر رضایی هم چندین بار تلاش می کند بشکه نفت را به محل مورد نظر برساند، اما کسی آن را تحویل نمی گیرد و نهایتاً هم به دیار باقی می شتابد و به ابدیت می پیوندد.
با یک جمله در وصیت نامه اش!
... این بشکه متعلق به فلان جا است! مربوط به بیت المال است. آن را حتماً برگردانید! کاری سخت که فرزند ارشد مرحوم هنوز موفق به انجام آن نشده است. زیرا ... ظاهر قضیه بیشتر شبیه یک خاطره ی خیلی دور از آدم های خیلی قدیمی است! محلی که متصدیانش بارها عوض شده اند و بشکه ای که دیگر هیچ کارایی ندارد و نفتی که دیگر موردی برای استفاده ندارد و... دِینی که همچنان بر گردن مرحوم رضایی است!
مطمئناً راه حلی برای این قضیه پیدا می شود، اما یک منشور قشنگ، به جای ماند برای ما و برای جامعه ای که این روزها، کمی تا قسمتی نسبت به اموال عمومی، بی توجه شده اند.
و این حرف ها را شاید خیلی ها متوجه نشوند. مثل زمانی که امام علی (ع) با بغضی در گلو، خطبه ی « شقشقیه» می خواند و عده ای از این حرفها و ناکارآمدی آن اظهار تعجب می کردند. ... بیت المال، بیت المال است! باید قبل از آنکه به دیدار حسابرس اصلی برسیم « بری الذمه» شویم. در پایان تاکید ارزشمند معاون سیاسی امنیتی استاندار کرمان که در همایش استانی حافظان انفال در رودبار جنوب عنوان شد، می تواند تکمیل کننده هدف این سرمقاله باشد:
بی مبالاتی به بیت المال، به همه ما باز می گردد. حفظ اموال عمومی و انفال، نیازمند برخورد قاطع قوه قضائیه و مقننه است.
5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.