متن کامل این یادداشت بدین شرح است: سینه ستبر ایران که دیرزمانی به پشتوانه تمدن چند هزار ساله پهلوانی اش شهره به ییلاق نشینی بزرگان کشور بود، امروز به واسطه ناملایمات انسانی و غیرانسانی در حال خمیده شدن زیر بار فشار هزاران آسیب اجتماعی است و از نام بزرگ مردمان متمدن 'کرمانشاه' چیزی جز دهکده ای کلان از انواع و اقسام فرهنگ های روستایی و شهرستانی باقی نمانده است.
استان کرمانشاه میراث ماندگار تمدن چند هزار ساله ایران و بنا بر اسناد کردی هفت هزار سال قدمت دارد و جای جای این سرزمین نشانی از شکوه و عظمت تاریخ مردمانش را دارد، تاریخی که امروز در سیمای سنگ نگارهها هویدا شده و رد پای تاریخ در بناهای باستانی کرمانشاه به چشم میخورد، سرزمین تمدن پروری که مهد مفاخر بزرگی همچون دکتر همایون، دکتر محمد کرمانشاهی، دکتر فخرایی، دکتر زنگنه، شعرا و ترانه سرایانی به نامی چون معینی کرمانشاهی، استاد بهزاد، شامی کرمانشاهی، مرحوم رشید یاسمی، میر جلال الدین کزازی، دانشمندان فقیدی همچون پروفسور معصومی، پروفسور سبزی، پروفسور شمسی پور، هنرمند و اندیشمند گرانمایه مرحوم آیت الله نجومی و ... را در دل خود پرورده است، امروز برای اثبات اولیه ترین مولفه های شهرنشینی مردمانش در بین دیگر استان های کشور، به لکنت زبان افتاده است.
دیاری که روزی خاستگاه فرهاد کوهکن بود به سبب ممارست در نان بازو خوردن و زیر بار خفت نرفتن، امروز به هر خانه اش که سرک بکشی حداقل یک جوان بیکار منتظر خالی شدن میزی بی دردسر و البته پر پول و کم زحمت است و البته چون میزها در کرمانشاه از قدرت چسبندگی بالایی برخوردارند و به این راحتی ها خالی نمی شوند، طبعا جوان ما هم به قول خودمانی حال و حوصله ندارد و لاجرم زبان بیان خود را به عناوین و اشکال مختلفی البته نه در قالب گفتمان به جامعه دیکته می کند.
واقع امر این است که در کرمانشاه بیش از هر استان دیگری در جنگ هشت ساله آسیب دید و هنوز پس از گذشت چند دهه هنوز ردپای روحی، جسمی، سرزمینی و... آن بر پیکر این استان باقی مانده است، بمباران های هوایی و شیمیایی، خرابی، مرگ، معلولیت و ... حتی در کلام هم ذهن را منقلب می کند چه برسد به آنکه بخواهی همگی را از نزدیک لمس کنی.
پس از پایان جنگ هم آنقدر خرابی و عقب ماندگی برای کرمانشاه به جا ماند که برخی دیگر تاب نیاورده و این شد که حجم قابل توجهی از کرمانشاهیان اصیل به اجبار مهاجرت به شهرهای دیگر و حتی خارج از کشور را انتخاب کردند و هر قدر کرمانشاهیان از شهر خود برای پیشرفت و زندگی بهتر خارج می شدند، خیل عظیمی از مهاجرت ها از شهرستان های اطراف و حتی روستاییان به این دیار شروع شده است.
پرواضح است که انسانیت و تعالی انسانی فراتر از دیدگاه قومی است اما نباید از این مهم غافل شویم که حاصل این حجم مهاجرت با انواع و اقسام دیدگاه های محدود شهرستانی و روستایی که در گذر زمان نتوانست به فرهنگ شهرنشینی نزدیک شود، باعث شده است که مردم دیار ما امروز در اولیه ترین امور شهرنشینی خود که همان تعامل و گفت و گو است، ناتوان باشند.
«دادستان کرمانشاه در یکی از نشست های خود ضمن تاکید بر این مهم که مردم کرمانشاه مهارت تعامل شهروندی را بلد نیستند، ابراز داشت: ریشه و زیربنای حجم قابل توجهی از اقدامات مجرمانه در کرمانشاه حاصل عدم توانایی شهروندان در برقراری گفت و گو و تعامل است.»
جامعه شناس کرمانشاهی نیز در این باره می گوید: «رشد مهاجرت روستایی و به طبع افزایش حاشیه نشینی در اطراف کلان شهرهایی مثل کرمانشاه، محیط مناسبی برای جرم و بزهکاری فراهم کرده است که برخی از پژوهشگران از آن تحت عنوان نظریه 'فرهنگ فقر' یاد می کنند که در این روند به تبیین نظری انحراف های اجتماعی بر حسب فرهنگها و تفاوتهای خرده فرهنگی در مناطق حاشیه نشین کلان شهرها پرداخته می شود.
دکتر قاسمخانی می افزاید: فرهنگ فقر بیشتر در جوامعی سایه میافکند که با نبود تعادل و بیسازمانی اجتماعی، روبرو میگردند و به سرعت دگرگون میشوند و بر زندگی کسانی که در طبقات زیرین چنین جوامعی قرار دارند، حکمفرما میشود. این افراد به علت دگرگونی بسیاری که در جامعه خود میبینند و موقعیت پایینی که برای خویش احساس میکنند، تا حدودی از وضع خود و جامعه خود بیزار میشوند، بنابراین، میتوان انتظار داشت که فرهنگ فقر بر خوشنشینهای روستایی بیزمین و افراد بیکار شهرهای کوچک چیره شود و هنگامی که به کلانشهرها مهاجرت میکنند با این عینک بدبینانه نه تنها نمی توانند با هنجارهای حاکم بر زندگی شهرنشینی کنار بیایند بلکه در اکثر موارد سعی بر واکنش های هنجارشکنانه و به نوعی اثبات دیدگاه محدود روستایی خود دارند.»
بنا بر اذعان پژوهشگران شهری بروز و اشاعه 'فرهنگ فقر' و تهاجم بی واسطه به شهرها منجر به بروز پدیده 'شهرنشینی' شده است، بدون آنکه 'شهرگرایی' اتفاق بیفتد. به این معنا که شهرنشینی به طور عام و حاشیه نشینی به طور خاص، عمدتاً به واسطه افزایش کمی و کثرت جمعیت روی داده است، بیآنکه فرهنگ و سبک زندگی متناسب با زندگی شهری به وجود آید. همین عامل خود، یکی از دلایل اصلی بروز معضلات و مسایل اجتماعی در مناطق پیرامونی و حاشیه شهرهایی همچون کرمانشاه محسوب میشود.
8066
استان کرمانشاه میراث ماندگار تمدن چند هزار ساله ایران و بنا بر اسناد کردی هفت هزار سال قدمت دارد و جای جای این سرزمین نشانی از شکوه و عظمت تاریخ مردمانش را دارد، تاریخی که امروز در سیمای سنگ نگارهها هویدا شده و رد پای تاریخ در بناهای باستانی کرمانشاه به چشم میخورد، سرزمین تمدن پروری که مهد مفاخر بزرگی همچون دکتر همایون، دکتر محمد کرمانشاهی، دکتر فخرایی، دکتر زنگنه، شعرا و ترانه سرایانی به نامی چون معینی کرمانشاهی، استاد بهزاد، شامی کرمانشاهی، مرحوم رشید یاسمی، میر جلال الدین کزازی، دانشمندان فقیدی همچون پروفسور معصومی، پروفسور سبزی، پروفسور شمسی پور، هنرمند و اندیشمند گرانمایه مرحوم آیت الله نجومی و ... را در دل خود پرورده است، امروز برای اثبات اولیه ترین مولفه های شهرنشینی مردمانش در بین دیگر استان های کشور، به لکنت زبان افتاده است.
دیاری که روزی خاستگاه فرهاد کوهکن بود به سبب ممارست در نان بازو خوردن و زیر بار خفت نرفتن، امروز به هر خانه اش که سرک بکشی حداقل یک جوان بیکار منتظر خالی شدن میزی بی دردسر و البته پر پول و کم زحمت است و البته چون میزها در کرمانشاه از قدرت چسبندگی بالایی برخوردارند و به این راحتی ها خالی نمی شوند، طبعا جوان ما هم به قول خودمانی حال و حوصله ندارد و لاجرم زبان بیان خود را به عناوین و اشکال مختلفی البته نه در قالب گفتمان به جامعه دیکته می کند.
واقع امر این است که در کرمانشاه بیش از هر استان دیگری در جنگ هشت ساله آسیب دید و هنوز پس از گذشت چند دهه هنوز ردپای روحی، جسمی، سرزمینی و... آن بر پیکر این استان باقی مانده است، بمباران های هوایی و شیمیایی، خرابی، مرگ، معلولیت و ... حتی در کلام هم ذهن را منقلب می کند چه برسد به آنکه بخواهی همگی را از نزدیک لمس کنی.
پس از پایان جنگ هم آنقدر خرابی و عقب ماندگی برای کرمانشاه به جا ماند که برخی دیگر تاب نیاورده و این شد که حجم قابل توجهی از کرمانشاهیان اصیل به اجبار مهاجرت به شهرهای دیگر و حتی خارج از کشور را انتخاب کردند و هر قدر کرمانشاهیان از شهر خود برای پیشرفت و زندگی بهتر خارج می شدند، خیل عظیمی از مهاجرت ها از شهرستان های اطراف و حتی روستاییان به این دیار شروع شده است.
پرواضح است که انسانیت و تعالی انسانی فراتر از دیدگاه قومی است اما نباید از این مهم غافل شویم که حاصل این حجم مهاجرت با انواع و اقسام دیدگاه های محدود شهرستانی و روستایی که در گذر زمان نتوانست به فرهنگ شهرنشینی نزدیک شود، باعث شده است که مردم دیار ما امروز در اولیه ترین امور شهرنشینی خود که همان تعامل و گفت و گو است، ناتوان باشند.
«دادستان کرمانشاه در یکی از نشست های خود ضمن تاکید بر این مهم که مردم کرمانشاه مهارت تعامل شهروندی را بلد نیستند، ابراز داشت: ریشه و زیربنای حجم قابل توجهی از اقدامات مجرمانه در کرمانشاه حاصل عدم توانایی شهروندان در برقراری گفت و گو و تعامل است.»
جامعه شناس کرمانشاهی نیز در این باره می گوید: «رشد مهاجرت روستایی و به طبع افزایش حاشیه نشینی در اطراف کلان شهرهایی مثل کرمانشاه، محیط مناسبی برای جرم و بزهکاری فراهم کرده است که برخی از پژوهشگران از آن تحت عنوان نظریه 'فرهنگ فقر' یاد می کنند که در این روند به تبیین نظری انحراف های اجتماعی بر حسب فرهنگها و تفاوتهای خرده فرهنگی در مناطق حاشیه نشین کلان شهرها پرداخته می شود.
دکتر قاسمخانی می افزاید: فرهنگ فقر بیشتر در جوامعی سایه میافکند که با نبود تعادل و بیسازمانی اجتماعی، روبرو میگردند و به سرعت دگرگون میشوند و بر زندگی کسانی که در طبقات زیرین چنین جوامعی قرار دارند، حکمفرما میشود. این افراد به علت دگرگونی بسیاری که در جامعه خود میبینند و موقعیت پایینی که برای خویش احساس میکنند، تا حدودی از وضع خود و جامعه خود بیزار میشوند، بنابراین، میتوان انتظار داشت که فرهنگ فقر بر خوشنشینهای روستایی بیزمین و افراد بیکار شهرهای کوچک چیره شود و هنگامی که به کلانشهرها مهاجرت میکنند با این عینک بدبینانه نه تنها نمی توانند با هنجارهای حاکم بر زندگی شهرنشینی کنار بیایند بلکه در اکثر موارد سعی بر واکنش های هنجارشکنانه و به نوعی اثبات دیدگاه محدود روستایی خود دارند.»
بنا بر اذعان پژوهشگران شهری بروز و اشاعه 'فرهنگ فقر' و تهاجم بی واسطه به شهرها منجر به بروز پدیده 'شهرنشینی' شده است، بدون آنکه 'شهرگرایی' اتفاق بیفتد. به این معنا که شهرنشینی به طور عام و حاشیه نشینی به طور خاص، عمدتاً به واسطه افزایش کمی و کثرت جمعیت روی داده است، بیآنکه فرهنگ و سبک زندگی متناسب با زندگی شهری به وجود آید. همین عامل خود، یکی از دلایل اصلی بروز معضلات و مسایل اجتماعی در مناطق پیرامونی و حاشیه شهرهایی همچون کرمانشاه محسوب میشود.
8066
کپی شد