در این یادداشت آمده است: سردفتر ثبت ازدواج و طلاق میگوید: از شهرستانهای اطراف برای ثبت طلاق میآیند و نمیخواهند در شهر خودشان کسی بفهمد که طلاق گرفتهاند. جالب اینجاست که اکثرا گرم و سرد روزگار را چشیده و با بد و خوب همدیگر ساختهاند اما به یکباره، با برگهای در دست، سمت دفترخانههای ثبت طلاق میآیند.
در نگاه اول، آمار طلاق در کشور بالا رفته، پیر و جوان نمیشناسد! اما واقعیت تلخی پشت طلاقهاست که نیاز به آسیب شناسی جدی دارد.
طلاق صوری، یکی از انواع طلاق است که برخی از زن و شوهرها را روانهی دادگاه و دفاتر ثبت طلاق کرده است.
2 دلیل عمده برای طلاق صوری، گرفتن معافیت از خدمت سربازی برای فرزندان و قانون حمایتی تامین اجتماعی و موسسات بازنشستگی از دختری که پدر و مادرش را از دست داده و بیسرپرست باشد، است.
کیومرث فلاحی، مدیرکل سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه، در نشست روز یکشنبه به این معضل اشاره داشته و میگوید: طلاق صوری یکی از مهمترین چالشهای سازمان تامین اجتماعی است و نظارت بر این معضل دشوار است.
هر چند زوجهایی که طلاق صوری میگیرند، صیغه نامهای تنظیم میکنند و باز هم در کنار همدیگر به زندگی عادی ادامه میدهند اما باید دید آیا واقعا چیزی عوض نمیشود.
روابط همچنان پایدار و خوب است یا حفرهای در آن ایجاد شده و روز به روز به عمق و وسعت آن اضافه میشود.
طلاق صوری، به گفتهی بسیاری از کسانی که دست به چنین اقدامی میزنند، از سر ناچاری است! این ناچاری به وضعیت اقتصادی جامعه برمیگردد که خواه ناخواه فقر فرهنگی را به دنبال دارد و زن و مردی که سالها با هم زندگی کردهاند را وادار به چنین کاری میکند.
البته در اینجا، حرف از حلال و حرام بودن آن مستمری نیست که صد البته حرام است اما کجای کار دولتها میلنگد که مردم از سر بیچارگی و درماندگی و بعضا با ریش و موی سپید، راهروی دادگاهها را شانه به شانهی هم برای اتفاقی دروغ، قدم میزنند؟
متاسفانه همین طلاق صوری در برخی موارد به جدایی واقعی میانجامد و آن عاطفه و مهر، از بین میرود.
شاید حرمت عقدنامهی دائمی که با اذن پدر، امضا شده، چیز دیگری است که آن را مانند تکهای جواهر در خانه نگهداری میکنند و داشتن صیغه نامه نمیتواند جایگزین مناسبی برای آن باشد و از طرفی شناسنامههای ممهور به مهر طلاق عذاب دیگری است برای آنان که باید آن را از دید مردم و گاه حتی فرزندانشان پنهان کنند.
در هر حال، این معضل را باید به لیست بلندبالای آسیبهای اجتماعی که گریبانگیر مردم است اضافه کرد و این وظیفهی دولتها است که راهکاری برای آن بیاندیشند و آن را از دید جامعهشناسی و روانشناسی مورد واکاوی قرار دهند.
3209/8066 دریافت کننده:عباداله آذرگون ** انتشاردهنده: علی مولوی
در نگاه اول، آمار طلاق در کشور بالا رفته، پیر و جوان نمیشناسد! اما واقعیت تلخی پشت طلاقهاست که نیاز به آسیب شناسی جدی دارد.
طلاق صوری، یکی از انواع طلاق است که برخی از زن و شوهرها را روانهی دادگاه و دفاتر ثبت طلاق کرده است.
2 دلیل عمده برای طلاق صوری، گرفتن معافیت از خدمت سربازی برای فرزندان و قانون حمایتی تامین اجتماعی و موسسات بازنشستگی از دختری که پدر و مادرش را از دست داده و بیسرپرست باشد، است.
کیومرث فلاحی، مدیرکل سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه، در نشست روز یکشنبه به این معضل اشاره داشته و میگوید: طلاق صوری یکی از مهمترین چالشهای سازمان تامین اجتماعی است و نظارت بر این معضل دشوار است.
هر چند زوجهایی که طلاق صوری میگیرند، صیغه نامهای تنظیم میکنند و باز هم در کنار همدیگر به زندگی عادی ادامه میدهند اما باید دید آیا واقعا چیزی عوض نمیشود.
روابط همچنان پایدار و خوب است یا حفرهای در آن ایجاد شده و روز به روز به عمق و وسعت آن اضافه میشود.
طلاق صوری، به گفتهی بسیاری از کسانی که دست به چنین اقدامی میزنند، از سر ناچاری است! این ناچاری به وضعیت اقتصادی جامعه برمیگردد که خواه ناخواه فقر فرهنگی را به دنبال دارد و زن و مردی که سالها با هم زندگی کردهاند را وادار به چنین کاری میکند.
البته در اینجا، حرف از حلال و حرام بودن آن مستمری نیست که صد البته حرام است اما کجای کار دولتها میلنگد که مردم از سر بیچارگی و درماندگی و بعضا با ریش و موی سپید، راهروی دادگاهها را شانه به شانهی هم برای اتفاقی دروغ، قدم میزنند؟
متاسفانه همین طلاق صوری در برخی موارد به جدایی واقعی میانجامد و آن عاطفه و مهر، از بین میرود.
شاید حرمت عقدنامهی دائمی که با اذن پدر، امضا شده، چیز دیگری است که آن را مانند تکهای جواهر در خانه نگهداری میکنند و داشتن صیغه نامه نمیتواند جایگزین مناسبی برای آن باشد و از طرفی شناسنامههای ممهور به مهر طلاق عذاب دیگری است برای آنان که باید آن را از دید مردم و گاه حتی فرزندانشان پنهان کنند.
در هر حال، این معضل را باید به لیست بلندبالای آسیبهای اجتماعی که گریبانگیر مردم است اضافه کرد و این وظیفهی دولتها است که راهکاری برای آن بیاندیشند و آن را از دید جامعهشناسی و روانشناسی مورد واکاوی قرار دهند.
3209/8066 دریافت کننده:عباداله آذرگون ** انتشاردهنده: علی مولوی
کپی شد