توجه روز افزون به نوع و گسترش آموزش، ضرورتی انکار ناپذیری است که ناشی از آهنگ سریع تغییر در عرصه های مختلف فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع است و عدم توجه کافی به آن در نهایت تنگناها و مشکلات عدیده ای را فرا روی رشد و توسعه همه جانبه جامعه ایجاد خواهد کرد.
این در حالیست که اگر به علت عدم توسعه و پیشرفت کشورهای جهان سوم نگاهی گذرا داشته باشیم، خواهیم دید که بی سوادی و فقر آموزشی تا چه اندازه نقش پر رنگی در علت عدم توسعه یافتگی این کشورها داشته است.
از آنجا که ایران نیز از کشورهای آسیایی (جهان سوم) و در حال توسعه است از این قاعده که دچار فقر آموزشی همه جانبه می باشد، مستثنی نیست و برای اثبات این نظریه همین که نگاهی به وضع موجود در مقابله با بحران های خشکسالی، زلزله، مشکلات اقتصادی و بیکاری که با آن روبرو هستیم، بیندازیم کفایت می کند.
آموزش ندیدیم که با توجه به شرایط اقلیمی، 75 درصد خاک ایران جزء مناطق خشک، فرا خشک و نیمه خشک است، آموزش ندیدیم که ایران یکی از زلزله‌ خیزترین کشورهای جهان با گسل‌های فراوان است، آموزش ندیدیم که تدبیر، حل مشکلات اقتصادی و بیکاری، تسهیلات بانکی یا ایجاد اغتشاش و ریختن به خیابان ها نیست.
مطمئنا اگر جامعه آموزش های لازم و کاربردی را در زمینه های مختلف ببیند و از شرایط و موقعیت های کشور آگاه باشد در مواقع بحرانی مردم آن جامعه برای مدیریت به کمک دولت و مسئولان می آیند نه آن که خود تبدیل به بحران شوند.
این در حالیست که تجربه بحران های گذشته در ایران گویای این مساله است که در حوزه آموزش آنقدر ضعیف و دچار فقر هستیم که در چنین شرایطی مردم با عدم اعتماد به نهادهای امدادی و خدمات رسان و ورود خودسرانه با هدف کمک به رفع مشکل پیش آمده، خود تبدیل به بحرانی بزرگتر می شوند.
آنچه در ریشه یابی علت این مساله بدست می آید، وجود ضعف و مشکل در سیاست های کلان کشور در حوزه آموزش و پرورش است به این معنا که هنوز قادر به تدوین برنامه های مناسب، تخصیص بودجه لازم و ایجاد توانمندی های درخور در این عرصه نیسیتم که آن هم حاکی از ضعف در آموزش نیروی انسانی و وجود نقص در نظام آموزشی کشور است.
نحوه برخورد جامعه ایران با مشکلاتی که کشور در حال حاضر با آنها روبرو است، نشان می دهد که آموزش و پرورش در این کشور جزء آموزش خواندن و نوشتن، نتوانسته در سایر زمینه های آموزشی که جامعه برای توسعه و پیشرفت فردی و جمعی به آنها نیاز دارد، رسالت خود را به خوبی انجام دهد.
با مقایسه اعتبارات اختصاص یافته در کشورهای توسعه یافته به حوزه آموزش و پرورش با کشورهای جهان سومی و در حال توسعه به خوبی در می یابیم که کمبود منابع مالی و اعتبارات مهمترین علت ضعف و فقر آموزش در این نوع کشورها است.
گفته های بالا نشان می دهد که ایران با وجود منابع طبیعی بسیار غنی، معادن و ذخایر بزرگ زیر زمینی و نیروی کار جوان و با انگیزه برای پیشرفت و توسعه نیازمند پرورش ذهن های توسعه یافته است چرا که تا زمانی که محوریت منابع و فعالیت ها بر مقوله آموزش افراد واقع نشود، نمی توان با صرف هزینه های هنگفت در حوزه های دیگر انتظار رسیدن به اهداف توسعه را داشت.
از این رو ایجاد بستر لازم جهت ارتقای وضعیت آموزش در کشور نیازمند حمایت دولتمردان و سیاستگزاران، تدوین سیاست ها و قوانین مناسب و اقدام مسئولانه همه افراد جامعه است.
ژاله گرگانی - خبرنگار مرکز سنندج
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.