شهید محمود امان اللهی فرزند شهید احد اماناللهی خرداد سال ۱۳۳۹ در روستای جعفر آباد از توابع بیجار در استان کردستان به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۶ وارد دانشکده افسری شد.
شهید والامقام احد امان اللهی پدر محمود که از همان اوایل پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده بود ششم تیر سال ۱۳۵۹ حین درگیری در روستاهای تابعه شهرستان تکاب بدست گروهکهای ضدانقلاب به شهادت رسید.
وی همان سال از طرف دانشگاه افسری به سپاه ناحیه کردستان مأمور شد تا به عنوان مسوول سپاه و پیشمرگان مسلمان کُرد پایگاه موچش و رابط بین ارتش و سپاه در محور عملیاتی قروه - سنندج به انجام مأموریت بپردازد.
او همچنین در مقاومت ۳۵ روزه مردم خرمشهر، رابط میان سرهنگ نامجو و محمد جهان آرا بود.
در روز بیست و سوم مهر سال ۱۳۵۹ در حالی که قسمت غربی خرمشهر سقوط کرده و عده زیادی از همرزمان او به شهادت رسیده بودند، هنگام درگیری خانهبهخانه، دوباره مجروح شد و به اسارت ارتش بعثی عراق درآمد.
وضعیت جراحت او به گونهای بود که هیچ کس احتمال زنده ماندنش را نمیداد، لذا شهادت او بر همگان محرز شد و دانشگاه افسری نزاجا پوستر شهادتش را چاپ و منتشر کرد.
مراسم شب هفتم و چهلم در زادگاهش برگزار شد، غافل از اینکه او در اسارت زندگی شجاعانه جدیدی را در کنار بزرگوارانی همچون سرور احرار و آزادگان شهید حجتالاسلام ابوترابی آغاز کرده است.
سرانجام محمود اماناللهی، پس از تحمل ۲۴۴ روز اسارت، به علت شدت جراحات وارده، به عنوان مجروح جنگی صعبالعلاج شناخته شد و طبق کنوانسیون سوم ژنو، به همراه ۲۴ نفر دیگر از اسرای معلول ایرانی، با اسرای عراقی مبادله و در تاریخ ۲۶ خرداد سال ۶۰ وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد.
وی پس از آزادی بلافاصله به صحنه دفاع مقدس بازگشت و در مسوولیتهای بسیج مستضعفین و قائممقامی سپاه تکاب، قائممقام سپاه سردشت، مسوول بازرسی و دایره سیاسی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، سرپرست عقیدتی سیاسی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص (نوهد) و مسوول سازماندهی بسیج عشایری قرارگاه حمزه سیدالشهدا خدمت کرد و در طول این مدت، سهبار دیگر به شدت مجروح شد.
اوایل سال ۱۳۶۳ به فرماندهی گردان ضربت عملیاتی جندالله بانه منصوب شد و یک سال بعد بنا به امر سپهبد شهید صیاد شیرازی به قرارگاه کربلا و خاتمالانبیاء مامور و به عنوان معاون فرمانده تیپ شهادت منصوب شد.
او در این مدت در عملیاتهای ظفر یک، دو و سه و کربلای یم، دو و سه شرکت کرد و در سال ۶۷ با حکم فرمانده لشکر ۲۸ کردستان به فرماندهی یکی از گردانهای تکاور منصوب شد.
محمود امان الهی به علت جراحات شدید مغزی بارها مورد عمل جراحی قرار گرفت و در نهایت این رزمنده خستگیناپذیر در مورخه ۱۷ خرداد سال ۷۹ ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و دیگر همرزمان شهیدش شتافت.
بنا به وصیت او، قلب و کلیههای آن بزرگمرد به سه نفر از نیازمندان که سالها از درد بیماری رنج میکشیدند، اهدا شد.
پیکر مطهر این شهید بزرگوار پس از اجرای مراسم تشییع در دانشگاه افسری امام علی (ع) و شهر بیجار، پس از سالها دوری به زادگاهش (روستای جعفرآباد) منتقل و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهیدپرور تشییع و در کنار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.
از این شهید سرافراز ٢ فرزند پسر و ٢ فرزند دختر به یادگر مانده است.