به گزارش ایرنا، فرش، قالی و گلیم کُردستان شهرت جهانی دارد، از دیرباز مطرح بوده و از کیفیت بالایی برخوردار است که یکی از دلایل این کیفیت، رنگ های گیاهی بکار برده شده در آن است.
رنگ هایی که علاوه بر اینکه زیبایی و جلوه ویژه ای به این فرش ها می دهند از ماندگاری خاص و بالایی نیز برخوردار هستند.
رنگرزی گیاهی و طبیعی یکی از مشاغلی که پشتوانه فرش کردستان بوده امروز در معرض فراموشی قرار گرفته و در حال حاضر تنها رشید مولودی مغازه رنگرزی گیاهی خود را در بازارچه قدیمی سنندجی نبسته و در سن 67 سالگی چراغ این حرفه را همچنان روشن نگاه داشته است.
می گوید حدود 18 استاد کار روزی در این شهر مشغول کار رنگرزی بودند اما امروز فقط من مانده ام که تجربیات آنها را بکار می برم اما نگران از دست رفتن این حرفه هستم.
استاد رشید می گوید: 15 شاگرد او هیچکدام بکار خود تداوم نداده و به سراغ مشاغل دیگری رفته اند.
در یک روز آفتابی به سراغ او رفتیم به محض ورود به مغازه بوهای خاصی به مشامم خورد و احساس کردم در فضای روستا قرار دارم و خاطرات آنجا در ذهنم تداعی شد.
بخشی از این بو بخاطر گیاهانی بود که در رنگرزی بکار می رود، به استاد رشید گفتم خوش به حالت که در چنین فضای کار می کنی.
اوایل حضورم بیشتر گرم کار بود و سر حال نشان نمی داد تا کم کم سفره دل خود را باز و گله ها را بیان کرد.
به گفته او، یکی از دلایل کم رونقی رنگرزی گیاهی، گران شدن رنگ های گیاهی و ارزان تر و در دسترس بودن رنگ های صنعتی است.
او می گوید پنج سال پیش یکی از این رنگ ها را 15 هزار تومان می خریدم الان به 90 هزار تومان رسیده البته قیمت یک کیلوگرم از رنگ های مورد نیاز به یک میلیون و 200 هزار تومان نیز رسیده است.
استاد رشید اضافه می کند: برخی از صاحبان کارگاه که شرایط مالی خوبی هم دارند در این بین پرداخت دستمزد من را به تاخیر می اندازند و برای نمونه یکی از آنها از پاییز سال گذشته تاکنون حساب خود را تسویه نکرده است.
نخ های رنگ شده یکی از مشتری ها را جدا می کند، به گوشه ای می گذارد و می گوید: من خودم کارگر محسوب می شوم، برایم نخ می آورند رنگ می کنم و تحویل می دهم شاید اگر سرمایه ای داشتم شرایطم بهتر بود.
استاد رشید صحبت از نیاز به 2 میلیارد تومان می کند و به درد دل ادامه می دهد: با اینکه کاری است که باید دغدغه حفظ آن را داشته باشند اما هیچ کمکی به من نشده است و حتی وامی به من نداده اند.
چشمم به پوستر کهنه ای که گرد و خاک گرفته اما هنوز روی دیوار است می افتد که روی آن نوشته شده برای رسیدن به رنگ دلخواه و مقاوم در مقابل نور شستشو، مالش و قبل از رنگرزی دندانه دهید.
پوستر مربوط به دوران وزارت بازرگانی و مرکز ملی فرش ایران است، از استاد رشید می پرسم این پوستر چیست، می گوید: مربوط به دورانی است که در ظاهر به ما توجه بود از آن موقع می آمدند و می رفتند و شعار می دادند کارها کرده ایم اما چیزی نصیب ما نمی شد.
47 سال است جواز گرفته اما به گفته خودش این جواز کسب هیچ سودی برایش نداشته و تسهیلاتی هم نتوانسته به پشتوانه آن از بانک بگیرد.
می گوید برای گرفتن وام باید آشنا داشت که من ندارم، با همین کار فرزندانم را به دانشگاه فرستادم اما از آنها خواسته ام به مردم خدمت کنند و شرافتمند باشند.
بیمه اش را هم خود پرداخت کرده و الان اگر باز نشسته شود ماهی یک میلیون تومان حقوق می گیرد.
می گوید اگر حقوق بیشتری نصیبم می شد احتمال زیاد دست از این کار می کشیدم چرا که در 67 سالگی دیگر توانی برایم نمانده است.
با همه گله هایی که دارد، دولت را تشبیه به پدر می کند و می افزاید: از اشتباهات پدر باید گذشت پس انتظار زیادی ندارم.
از استاد رشید کمی در مورد ریزه کاری های شغلش پرسیدم که مثلا چه گیاهانی در رنگرزی گیاهی بکار می رود.
گل ناس، گردو، مو، اسپرک برخی از گیاهانی بود که نام برد و گفت: از حدود 6 گیاه برای رنگرزی استفاده می کنیم و برای بدست آوردن رنگ های مختلف آنها را با هم ترکیب کرده و هر بار هفت تا هشت ساعت در آب می ماند تا رنگ دهد.
این موضوع که تنها بازمانده این شغل است را به یادش می آورم و می پرسم نگران از دست رفتن این حرفه نیستی؟
استاد رشید گفت: بارها از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواستم مکانی را در اختیار من قرار دهند تا 100 نفر را آموزش دهم اما قدمی برداشته نشد، همه تلاش خود را کردم اما شاگردانم هم بدلیل درآمد پایین به آن ادامه ندادند، اما باید این حرفه حفظ شود.
می افزاید: خارجی ها ارزش کار را می دانند عده ای آمدند این کار را از من یاد گرفتند حتی گیاهانی را با خود بردند.
به گفته استاد رشید فرش های دست بافت کردستان امروز در موزه هایی در خارج از کشور در معرض نمایش است که با همین رنگ های گیاهی بافته شده اند.
نخ ها را از دیگ خارج می کند و تکان می دهد تا گیاهانی که روی آن نشسته است بریزد و سپس از کسانی که در نقش های سنتی قالی کردستان هم دستکاری می کنند و امروزه آن را نقش های جدید ترکیب می کنند، گله می کند.
با یک صافی تکه های گیاه را از دیگ خارج می کند تا رنگ خالص آماده نخ های جدیدی باشد که به داخل دیگ می گذارد نخ هایی که اکثرا ماشینی شده و کمتر نخ هایی که در روستاهای کردستان توسط زن های کُرد ریسیده می شد در مغازه استاد رشید دیده می شود؛ اتفاقی که این را تداعی می کند که فرش دست بافت کردستان از ریشه در حال تغییر و فراموشی است.
استاد رشید از تفاوت این نخ ها هم می گوید، نخ های ماشینی که به گفته او دیرتر به خود رنگ می گیرند و زودتر هم رنگ پس می دهند درست برعکس نخ های دست ریس شده سنتی که در عرض چند دقیقه رنگ را به خود می گرفتند و سال ها ثابت نگه می داشتند.
با اینکه با استقبال زیاد گرمی در ابتدای حضورم از این استاد رنگرز مواجه نشدم اما پیش از رفتن کاملا نشان داد که از حضورم در تنهایی مغازه نسبتا تاریکش خوشحال شده و گویا از اینکه فرصتی برای درد دل داشته خوشنود است.
چوب بلندی را با فندک روشن می کند و زیر دیگ بزرگی می گیرد تا شعله ور شود، شعله ای و نوری که مشخص نیست تا چند وقت دیگر روشن می ماند.
6108/9102
رنگ هایی که علاوه بر اینکه زیبایی و جلوه ویژه ای به این فرش ها می دهند از ماندگاری خاص و بالایی نیز برخوردار هستند.
رنگرزی گیاهی و طبیعی یکی از مشاغلی که پشتوانه فرش کردستان بوده امروز در معرض فراموشی قرار گرفته و در حال حاضر تنها رشید مولودی مغازه رنگرزی گیاهی خود را در بازارچه قدیمی سنندجی نبسته و در سن 67 سالگی چراغ این حرفه را همچنان روشن نگاه داشته است.
می گوید حدود 18 استاد کار روزی در این شهر مشغول کار رنگرزی بودند اما امروز فقط من مانده ام که تجربیات آنها را بکار می برم اما نگران از دست رفتن این حرفه هستم.
استاد رشید می گوید: 15 شاگرد او هیچکدام بکار خود تداوم نداده و به سراغ مشاغل دیگری رفته اند.
در یک روز آفتابی به سراغ او رفتیم به محض ورود به مغازه بوهای خاصی به مشامم خورد و احساس کردم در فضای روستا قرار دارم و خاطرات آنجا در ذهنم تداعی شد.
بخشی از این بو بخاطر گیاهانی بود که در رنگرزی بکار می رود، به استاد رشید گفتم خوش به حالت که در چنین فضای کار می کنی.
اوایل حضورم بیشتر گرم کار بود و سر حال نشان نمی داد تا کم کم سفره دل خود را باز و گله ها را بیان کرد.
به گفته او، یکی از دلایل کم رونقی رنگرزی گیاهی، گران شدن رنگ های گیاهی و ارزان تر و در دسترس بودن رنگ های صنعتی است.
او می گوید پنج سال پیش یکی از این رنگ ها را 15 هزار تومان می خریدم الان به 90 هزار تومان رسیده البته قیمت یک کیلوگرم از رنگ های مورد نیاز به یک میلیون و 200 هزار تومان نیز رسیده است.
استاد رشید اضافه می کند: برخی از صاحبان کارگاه که شرایط مالی خوبی هم دارند در این بین پرداخت دستمزد من را به تاخیر می اندازند و برای نمونه یکی از آنها از پاییز سال گذشته تاکنون حساب خود را تسویه نکرده است.
نخ های رنگ شده یکی از مشتری ها را جدا می کند، به گوشه ای می گذارد و می گوید: من خودم کارگر محسوب می شوم، برایم نخ می آورند رنگ می کنم و تحویل می دهم شاید اگر سرمایه ای داشتم شرایطم بهتر بود.
استاد رشید صحبت از نیاز به 2 میلیارد تومان می کند و به درد دل ادامه می دهد: با اینکه کاری است که باید دغدغه حفظ آن را داشته باشند اما هیچ کمکی به من نشده است و حتی وامی به من نداده اند.
چشمم به پوستر کهنه ای که گرد و خاک گرفته اما هنوز روی دیوار است می افتد که روی آن نوشته شده برای رسیدن به رنگ دلخواه و مقاوم در مقابل نور شستشو، مالش و قبل از رنگرزی دندانه دهید.
پوستر مربوط به دوران وزارت بازرگانی و مرکز ملی فرش ایران است، از استاد رشید می پرسم این پوستر چیست، می گوید: مربوط به دورانی است که در ظاهر به ما توجه بود از آن موقع می آمدند و می رفتند و شعار می دادند کارها کرده ایم اما چیزی نصیب ما نمی شد.
47 سال است جواز گرفته اما به گفته خودش این جواز کسب هیچ سودی برایش نداشته و تسهیلاتی هم نتوانسته به پشتوانه آن از بانک بگیرد.
می گوید برای گرفتن وام باید آشنا داشت که من ندارم، با همین کار فرزندانم را به دانشگاه فرستادم اما از آنها خواسته ام به مردم خدمت کنند و شرافتمند باشند.
بیمه اش را هم خود پرداخت کرده و الان اگر باز نشسته شود ماهی یک میلیون تومان حقوق می گیرد.
می گوید اگر حقوق بیشتری نصیبم می شد احتمال زیاد دست از این کار می کشیدم چرا که در 67 سالگی دیگر توانی برایم نمانده است.
با همه گله هایی که دارد، دولت را تشبیه به پدر می کند و می افزاید: از اشتباهات پدر باید گذشت پس انتظار زیادی ندارم.
از استاد رشید کمی در مورد ریزه کاری های شغلش پرسیدم که مثلا چه گیاهانی در رنگرزی گیاهی بکار می رود.
گل ناس، گردو، مو، اسپرک برخی از گیاهانی بود که نام برد و گفت: از حدود 6 گیاه برای رنگرزی استفاده می کنیم و برای بدست آوردن رنگ های مختلف آنها را با هم ترکیب کرده و هر بار هفت تا هشت ساعت در آب می ماند تا رنگ دهد.
این موضوع که تنها بازمانده این شغل است را به یادش می آورم و می پرسم نگران از دست رفتن این حرفه نیستی؟
استاد رشید گفت: بارها از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواستم مکانی را در اختیار من قرار دهند تا 100 نفر را آموزش دهم اما قدمی برداشته نشد، همه تلاش خود را کردم اما شاگردانم هم بدلیل درآمد پایین به آن ادامه ندادند، اما باید این حرفه حفظ شود.
می افزاید: خارجی ها ارزش کار را می دانند عده ای آمدند این کار را از من یاد گرفتند حتی گیاهانی را با خود بردند.
به گفته استاد رشید فرش های دست بافت کردستان امروز در موزه هایی در خارج از کشور در معرض نمایش است که با همین رنگ های گیاهی بافته شده اند.
نخ ها را از دیگ خارج می کند و تکان می دهد تا گیاهانی که روی آن نشسته است بریزد و سپس از کسانی که در نقش های سنتی قالی کردستان هم دستکاری می کنند و امروزه آن را نقش های جدید ترکیب می کنند، گله می کند.
با یک صافی تکه های گیاه را از دیگ خارج می کند تا رنگ خالص آماده نخ های جدیدی باشد که به داخل دیگ می گذارد نخ هایی که اکثرا ماشینی شده و کمتر نخ هایی که در روستاهای کردستان توسط زن های کُرد ریسیده می شد در مغازه استاد رشید دیده می شود؛ اتفاقی که این را تداعی می کند که فرش دست بافت کردستان از ریشه در حال تغییر و فراموشی است.
استاد رشید از تفاوت این نخ ها هم می گوید، نخ های ماشینی که به گفته او دیرتر به خود رنگ می گیرند و زودتر هم رنگ پس می دهند درست برعکس نخ های دست ریس شده سنتی که در عرض چند دقیقه رنگ را به خود می گرفتند و سال ها ثابت نگه می داشتند.
با اینکه با استقبال زیاد گرمی در ابتدای حضورم از این استاد رنگرز مواجه نشدم اما پیش از رفتن کاملا نشان داد که از حضورم در تنهایی مغازه نسبتا تاریکش خوشحال شده و گویا از اینکه فرصتی برای درد دل داشته خوشنود است.
چوب بلندی را با فندک روشن می کند و زیر دیگ بزرگی می گیرد تا شعله ور شود، شعله ای و نوری که مشخص نیست تا چند وقت دیگر روشن می ماند.
6108/9102
کپی شد