به گزارش خبرنگار ایرنا، خبری از شور و شوق جوانی، منطق و تفکرات عقل گرایانه میان سالی نیست و هر چه در این دنیای نه سیاه و نه سفید که به آن سالمندی می گویند سیر می کنم فقط به زود رنجی، احساسات و عواطف لطیف دوران کودکی می رسم.
کسی چه می داند شاید حق با بزرگترهای مان بود که می گفتند انسان ها در زندگی 2 بار کودکی را تجربه می کنند و کودکی دوم تعبیری عامیانه آنها از توصیف احساسات و عواطف دوره سالمندی بود.
کودکی هستم که دوران پر شور نوجوانی، دوران قدرتمندی و داشتن حق رای و نظر جوانی و دوران صلابت و استواری میانسالی را تجربه کرده و حالا با این جمله که تو نمی توانی هر روز در جنگ هستم.
حق با جامعه و خانواده ام است مانند گذشته نیروی کاری فعال و مولد برای جامعه نیستم و نمی توانم مسئولیت خانه و خانواده را بر دوش کشم اما به پاس سال ها تلاش، حق داشتن بازنشستگی آرام و بدون دغدغه را دارم و اگر هنوز از اعضای خانواده محسوب می شوم، حقم زندگی کردن در سرای سالمندان نیست.
حرف به حق های که در این سن بر گردن خانواده، جامعه و حکومت دارم، کشیده شد، از این رو این مساله را بیشتر باز می کنم تا شاید بشنوند فرزندانی که برای والدین شان در سن سالمندی خانه را نامناسب و سرای سالمندان را مطلوب می دانند تا که بشنوند جامعه ایی که چرخ های تولید و سازندگی اش را تا همین چند وقت پیش همین سالمندان امروزی می چرخاندند.
چه اتفاقی می افتد اگر یکی از اتاق های خانه مال من باشد و فرزندانم پرستارم باشند تا در کنارشان این چند صباح باقی مانده عمر را به آرامش بگذرانم.
این روزها از تنهایی زیاد به جامعه هایی فکر می کنم که سالمندان در آنها جایگاه ویژه ای دارند و تکریم می شوند، ناگهان از کشورهای پیشرفته سر در می آورم و از خود می پرسم مگر آموزه های دینی متعلق به ما نیستند پس چرا آنها در عمل کردن به این آموزه ها از ما کیلومترها جلوترند.
دست و پنجه نرم کردن با انواع بیماری ها، نداشتن بیمه، ضعف خدمات حوزه بهداشت و درمان، نبود امکانات تفریحی، رفاهی و ورزشی مخصوص این قشر و آینده نامعلوم سیر نزولی در انگیزه ام برای ادامه زندگی ایجاد کرده است.
صدایم را تا هنگامی که زنده ام بشنوید و گر نه بعد مرگم رسیدن تان به این نتیجه که چقدر زود دیر می شود برای هیچ کدام از ما مفید نخواهد بود.
بر اساس آمارهای وزارت بهداشت و پژوهشکده آمار جمعیت جهان براساس گروههای سنی به سه دسته صفر تا 14 سال، 15 تا 64 سال و 65 سال به بالا تقسیم میشود که سن بالای 60 سال را سالمند مینامند.
آمار افراد بالای 60 سال در سال 2017 میلادی 960 میلیون نفر معادل 13 درصد از ساکنان کره زمین بود و در ایران براساس امارای جدید معادل هفت میلیون نفر و آمار بالای 65 سال نیز پنج میلیون نفر است.
این آمار در استان کردستان براساس گفته مسئول امور سالمندان بهزیستی در کل شامل 149 هزار و 145 نفر است که 74 هزار و 72 نفر مرد و 75 هزار و 73 نفر زن هستند.
جمعیت سالمندان کردستان برابر با 30/9 درصد از کل جمعیت استان را شامل می شود که از این نظر رتبه 14 کشوری است.
سالمندان زیر پوشش بهزیستی کردستان چهار هزار و 770 نفر هستند که 162 نفر از آنها در 3 مراکز شبانه روزی و 50 نفر در مراکز روزانه زندگی میکنند، 86 نفر از خدمات بنیاد فرزانگان استفاده می کنند و به 166 نفر نیز طرح مراقبت ارائه میشود.
در این گزارش به جای سخن و ارائه گزارش مسئولان و اظهار نظر کارشناسان نقطه می گذارم و به شنیدن درد دل عسکر قرویسی یکی از سالمندان فراموش شده این دیار که در بالا بازگو شد، بسنده می کنم به امید رسیدن روزی که همگی دریابیم از گفتن تا عمل کردن فاصله بسیار است.
او در پایان حرف هایش، بیت اولی که در لید گفت بود را کامل کرد و گفت: زرع را چون رسید وقت درو، نخرامد چنان که سبزه نو
به راستی اگر همه ما در هر جایگاه و شرایطی که هستیم بتوانیم مانند یک انسان 60 ساله دریابیم که عمر رفته به جویبار زندگی باز نخواهد گشت آن زمان دنیا چگونه جایی برای زندگی خواهد بود؟
7349/9102
کسی چه می داند شاید حق با بزرگترهای مان بود که می گفتند انسان ها در زندگی 2 بار کودکی را تجربه می کنند و کودکی دوم تعبیری عامیانه آنها از توصیف احساسات و عواطف دوره سالمندی بود.
کودکی هستم که دوران پر شور نوجوانی، دوران قدرتمندی و داشتن حق رای و نظر جوانی و دوران صلابت و استواری میانسالی را تجربه کرده و حالا با این جمله که تو نمی توانی هر روز در جنگ هستم.
حق با جامعه و خانواده ام است مانند گذشته نیروی کاری فعال و مولد برای جامعه نیستم و نمی توانم مسئولیت خانه و خانواده را بر دوش کشم اما به پاس سال ها تلاش، حق داشتن بازنشستگی آرام و بدون دغدغه را دارم و اگر هنوز از اعضای خانواده محسوب می شوم، حقم زندگی کردن در سرای سالمندان نیست.
حرف به حق های که در این سن بر گردن خانواده، جامعه و حکومت دارم، کشیده شد، از این رو این مساله را بیشتر باز می کنم تا شاید بشنوند فرزندانی که برای والدین شان در سن سالمندی خانه را نامناسب و سرای سالمندان را مطلوب می دانند تا که بشنوند جامعه ایی که چرخ های تولید و سازندگی اش را تا همین چند وقت پیش همین سالمندان امروزی می چرخاندند.
چه اتفاقی می افتد اگر یکی از اتاق های خانه مال من باشد و فرزندانم پرستارم باشند تا در کنارشان این چند صباح باقی مانده عمر را به آرامش بگذرانم.
این روزها از تنهایی زیاد به جامعه هایی فکر می کنم که سالمندان در آنها جایگاه ویژه ای دارند و تکریم می شوند، ناگهان از کشورهای پیشرفته سر در می آورم و از خود می پرسم مگر آموزه های دینی متعلق به ما نیستند پس چرا آنها در عمل کردن به این آموزه ها از ما کیلومترها جلوترند.
دست و پنجه نرم کردن با انواع بیماری ها، نداشتن بیمه، ضعف خدمات حوزه بهداشت و درمان، نبود امکانات تفریحی، رفاهی و ورزشی مخصوص این قشر و آینده نامعلوم سیر نزولی در انگیزه ام برای ادامه زندگی ایجاد کرده است.
صدایم را تا هنگامی که زنده ام بشنوید و گر نه بعد مرگم رسیدن تان به این نتیجه که چقدر زود دیر می شود برای هیچ کدام از ما مفید نخواهد بود.
بر اساس آمارهای وزارت بهداشت و پژوهشکده آمار جمعیت جهان براساس گروههای سنی به سه دسته صفر تا 14 سال، 15 تا 64 سال و 65 سال به بالا تقسیم میشود که سن بالای 60 سال را سالمند مینامند.
آمار افراد بالای 60 سال در سال 2017 میلادی 960 میلیون نفر معادل 13 درصد از ساکنان کره زمین بود و در ایران براساس امارای جدید معادل هفت میلیون نفر و آمار بالای 65 سال نیز پنج میلیون نفر است.
این آمار در استان کردستان براساس گفته مسئول امور سالمندان بهزیستی در کل شامل 149 هزار و 145 نفر است که 74 هزار و 72 نفر مرد و 75 هزار و 73 نفر زن هستند.
جمعیت سالمندان کردستان برابر با 30/9 درصد از کل جمعیت استان را شامل می شود که از این نظر رتبه 14 کشوری است.
سالمندان زیر پوشش بهزیستی کردستان چهار هزار و 770 نفر هستند که 162 نفر از آنها در 3 مراکز شبانه روزی و 50 نفر در مراکز روزانه زندگی میکنند، 86 نفر از خدمات بنیاد فرزانگان استفاده می کنند و به 166 نفر نیز طرح مراقبت ارائه میشود.
در این گزارش به جای سخن و ارائه گزارش مسئولان و اظهار نظر کارشناسان نقطه می گذارم و به شنیدن درد دل عسکر قرویسی یکی از سالمندان فراموش شده این دیار که در بالا بازگو شد، بسنده می کنم به امید رسیدن روزی که همگی دریابیم از گفتن تا عمل کردن فاصله بسیار است.
او در پایان حرف هایش، بیت اولی که در لید گفت بود را کامل کرد و گفت: زرع را چون رسید وقت درو، نخرامد چنان که سبزه نو
به راستی اگر همه ما در هر جایگاه و شرایطی که هستیم بتوانیم مانند یک انسان 60 ساله دریابیم که عمر رفته به جویبار زندگی باز نخواهد گشت آن زمان دنیا چگونه جایی برای زندگی خواهد بود؟
7349/9102
کپی شد