​بلاک چین؛ دیگر پیمانه‌ات پر شده است!

این یک تگ‌لاین فوق‌العاده از طرف پروژه‌ی شگفت‌انگیز رادیکس (Radix project) است. رادیکس یکی از اولین سامانه‌های غیرمتمرکز باقابلیت مقیاس‌پذیری خطی است و می‌تواند از سطح نرخ تعداد تراکنش در ثانیه سامانه ویزا (که یکی از بهترین‌های مقیاس‌پذیری در فضای رمزنگاری است) بگذرد.

تعداد تراکنش‌های پردازش‌شده از سوی ویزا روزانه ۱۵۰ میلیون تراکنش و در هر ثانیه ۲۴۰۰۰ تراکنش است.

بیت کوین در هر ثانیه فقط ۶ تراکنش انجام می‌دهد.

رادیکس در حال حاضر ۵۰ میلیون تراکنش در روز و ۸۰۰۰ تراکنش در ثانیه پردازش می‌کند. البته این مقدار به لحاظ نظری نامحدود است. هر چه تعداد گره‌ها بیشتر شود، تعداد تراکنش‌ها هم بیشتر می‌شود. درنهایت، رادیکس با سرعت ویزا را پشت سر خواهد گذاشت.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

رادیکس یکی از اولین پلتفرم‌های غیر بلاک چینی نیز هست و البته از مدل گراف جهت‌دار غیرمدور (DAG) نیز پیروی نمی‌کند.

اما مگر بلاک چین‌ها مرکز جهان رمزنگاری نیستند؟ مگر آنها برای ایجاد تحولات عظیم دنیای آینده ضروری نیستند؟

نه نیستند!

بلاک چین‌ها فقط آغازکننده این مسیر برای رسیدن به پول غیرمتمرکز بودند. آنها اولین راه‌حل هستند، پیشرفت غیرمنتظره‌ای که همه‌چیز را ممکن کرد. اما فقط همین هستند، اولین راه‌حل. و اولین راه‌حل‌ها به‌ندرت تا پایان دوام می‌آورند.

بلاک چین‌ها در ایجاد فناوری غیرمتمرکز مانند اختراع آتش برای بشر اولیه هستند. آنها مانند فورد مدل T هستند.

برای درک چرایی آن، باید بدانید که بین چرخش آزمایشی فناوری (ایتریشن یا تکرار) و رده‌ای از فناوری تفاوت زیادی وجود دارد. در درازمدت رده‌های یک فناوری موفق خواهند بود اما چرخش‌های آزمایشی آن با شکست مواجه می‌شوند.

بیایید رده ماشین بخار را بررسی کنیم. اولین ایده از ماشین بخار کار نکرد. چرخش‌های آزمایشی بعدیِ ماشین بخار منفجر شدند و افراد زیادی در این میان آسیب دیدند یا کشته شدند. بقیه هم خیلی زود و به‌آسانی خراب می‌شدند.

بیش از هزار سال طول کشید تا اولین ماشین بخار درست‌کار کند و تحولی عظیم در کار و سفر در جهان به وجود بیاورد. شاید همه فناوری‌ها به این مدت‌زمان نیاز نداشته باشند، اما معمولاً بیشتر ازآنچه بتوان تصور کرد طول می‌کشد؛ این مدت شاید چندین دهه باشد. [آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

تصور جهانِ بدون اینترنت سخت است، اما مدت بیست سال هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که این‌چنین زندگی بشر را دگرگون کند.

چرخش‌های آزمایشی بهترین ایده‌هایی هستند که ما در یک نقطه واحد در زمان خاصی داریم.

چرخش‌های آزمایشی هنگامی‌که اختراع می‌شوند در معرض محدودیت‌های تخیل و فناوری و زمان هستند. افرادی که به فناوری‌ها به دیده تردید می‌نگرند، تلاش می‌کنند آینده را ببینند زیرا همیشه چرخش‌های آزمایشی را با رده‌ها اشتباه می‌گیرند. آنها محدودیت‌ها و نقص‌ها را می‌بینند و تصور می‌کنند همیشه همین‌طور پیش خواهد رفت، انگار هیچ‌چیز قرار نیست تغییر کند.

اما آینده تغییر می‌کند.

افراد بدبین درک نمی‌کنند در گوشه‌ای از جهان مهندسانی در حال مطالعه این نقص‌ها هستند و سعی می‌کنند تا پاسخ‌ها را بیابند. درنهایت یکی از آنها چیزی را که دیگران در نظر نگرفته بودند می‌یابد و یک چرخش آزمایشی جدید که بهتر از قبلی‌ها است متولد می‌شود.

به کتاب‌های دیجیتال فکر کنید. تولید اولین نسخه از آن واقعاً سخت بود. آنها به‌صورت سی دی بودند و باید آن را در صفحه‌نمایش‌های بزرگ کامپیوتر می‌دیدید که چشمتان را اذیت می‌کرد. آن‌ها به‌راحتی خراش برمی‌داشتند، سرعت بارگذاری آنها پایین بود و نمی‌شد در هرجایی مانند مترو یا پارک آنها را برد و مطالعه کرد، زیرا به کامپیوتر نیاز داشت.

طی سال‌ها تعدادی از شرکت‌ها سعی کردند reader -e ها را تولید کنند، اما با شکست مواجه می‌شدند. حتی شرکت اپل هم در تولید اولین نسخه پد (pad) شکست‌خورده بود.

این مشکل ادامه داشت تا زمانی که آمازون از قدرت بازار عظیم خود استفاده کرد و با فناوری جوهر الکترونیکی (e-ink) و طول عمر باتری قبل از دیگران، انقلابی در صنعت کتاب الکترونیکی به وجود آورد و کیندل به بازار عرضه شد. کیندل یک کتاب‌خوان الکترونیکی است که حاصل قدرت بازار و قدرت فناوری است.

این چیزی است که برای هر فناوری رخ می‌دهد.

اما رده‌ها هرگز شکست نمی‌خورند.

کلید تحولات دنیای رمزنگاری

مسائل متعددی وجود دارند که حوزه رمزنگاری را از پذیرش کامل دور نگه‌داشته‌اند. در مقاله پنج کلید مهم سیر تکاملی رمزنگاری به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره‌شده است، اما آن‌که از همه مهم‌تر است این است که چطور این سامانه‌ها می‌توانند سریع‌تر و بیشتر به مقیاس‌پذیری برسند.

ما می‌دانیم چطور یک سامانه متمرکز ایجاد کنیم که روزانه ۱۵۰ میلیون تراکنش کارت اعتباری را پردازش کند. این کار ساده‌ای نیست، اما برخی از افرادی که زمان، پول و دانش کافی برای این کار را در اختیاردارند می‌توانند آن را انجام دهند. این سامانه‌ها نقطه اوج سی سال پیشرفت فناوری و نوآوری بشری است.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

اما هنگامی‌که پای سامانه‌های غیرمتمرکز به میان می‌آید، هیچ الگویی وجود ندارد که قدرت و عملکرد سامانه‌های متمرکز را با سامانه‌های غیرمتمرکز مطابقت دهد. این موضوع یکی از مشکلات اساسی مهندسی کامپیوتر است و هنوز هیچ ایده‌ای برای انجام بهتر آن نداریم. فقط هشت سال است که بیت کوین را داریم. فقط هشت سال!

ارز دیجیتال فناوری جدید است و ما هنوز نمی‌دانیم چه‌کارهایی می‌تواند انجام دهد یا نمی‌تواند.

اینکه مردم به رمزنگاری می‌خندند و می‌گویند موفق نخواهد بود، کاملاً کوته‌بینی است. چیزی برای دانلود یا خواندن درباره همه کشفیاتی که در این حوزه انجام‌شده است وجود ندارد. هیچ کتابی درباره تلاش‌هایی که برای مقیاس‌پذیری سامانه‌های غیرمتمرکز انجام‌شده است وجود ندارد.. ما هنوز در حال کشف آن هستیم و راه زیادی در پیش داریم.

این همان چیزی است که سبب می‌شود پروژه رادیکس هیجان‌انگیز باشد.

آنها بزرگ‌ترین مشکلی را که مدت شش سال به‌صورت راز بود از بین بردند، هزاران فراز و نشیب را پشت سر گذاشتند تا به‌جایی که اکنون هستند برسند. درنهایت توانستند نسخه اولیه را با کد واقعی و مؤثر راه‌اندازی کنند که درست مانند یک سامانه مبتنی بر ابر به‌صورت خطی مقیاس‌پذیری را افزایش می‌دهد.

اگر به‌تازگی وارد دنیای ارز دیجیتال شده‌اید، شاید بگویید چرا با افزایش گره‌ها سرعت بیت کوین را افزایش نمی‌دهیم؟ زیرا این شیوه درباره بیت کوین کار نمی‌کند. ماینرهای بیشتر به معنای امنیت بیشتر بیت کوین است و این ربطی به افزایش سرعت آن ندارد. می‌توانید میلیون‌ها گره را به بیت کوین اضافه کنید اما فقط به‌اندازه ذره‌ای آن را سریع‌تر خواهد کرد. بیت کوین همچنان فقط ۶ تراکنش در ثانیه را پردازش خواهد کرد.

سامانه‌های مبتنی بر ابر بسیار متفاوت کار می‌کنند. به‌عنوان‌مثال استفاده از داکر کانتینر (Docker containers) در یک اپلیکیشن به شما کمک می‌کند ترافیک بیشتری را مدیریت کنید. درنهایت ممکن است به نقطه بازده نزولی برسید، اما همیشه نوعی محدودیت در کدها (و نه در سامانه بنیادین) وجود دارد. برنامه‌نویسان می‌توانند این کد را بازنویسی کنند، قطعات را بشکنند، پلتفرم را به میکروسرویس‌ها تبدیل کنند و سرعت آن را بسیار بالا ببرند.

امروزه سامانه‌های دیجیتال نمی‌توانند این کار را انجام دهند. اما رادیکس می‌تواند.

رادیکس با اضافه کردن گره‌های بیشتر، سرعت کار را بالا می‌برد و درنتیجه تراکنش‌های بیشتری در ثانیه انجام خواهد شد.

اگر این سامانه کار کند و کسی نتواند طراحی اصلی آن را بشکند، احتمالاً این همان پیشرفتی خواهد بود که همه ما منتظر آن بوده‌ایم. همان پیشرفتی که درهای بسته را به روی پذیرش همه‌جانبه می‌گشاید.

لذت و رنج پیشرفت‌های خلاقانه

طراحی اصلی رادیکس زمان زیادی به طول انجامید و رسیدن به آن آسان نبود.

آنها از ابتدا با اشتباه کارشان را شروع می‌کردند و تلاششان این بود که به شکل غیرطبیعی بیت کوین را تغییر دهند. پس‌ازآن، دگ‌ها (گراف‌های جهت‌دار غیر مدور) را که توسط آیوتا معروف شده بودند، پذیرفتند، فقط برای اینکه سامانه اجماع خودشان را که از مکانیک کوانتوم و نظریه نسبیت خاص الهام گرفته بود ایجاد کنند.

دان هیوز (Dan Hughes) توسعه‌دهنده اصلی رادیکس است و پیرس ریدیارد (Piers Ridyard) مدیرعامل آن است. هیوز نیز مانند خیلی‌های دیگر ابتدا از بیت کوین شروع کرد. بیت کوین مانند یک فراکتال هندسی است که تا همیشه تودرتو باقی می‌ماند. هنگامی‌که آن را می‌بینید می‌خواهید تا عمق بی‌پایان آن بروید. هیوز وعده‌های بیت کوین را درک کرد و باعلاقه زیاد سپید نامه آن را زیرورو کرد، اما به درون گرداب هیپنوتیزم کننده این فراکتال افتاد.

اما مانند بسیاری از توسعه‌دهندگان دیگر فهمید که بیت کوین نمی‌تواند بسیاری از کارهایی را که او می‌خواهد انجام دهد.

همین موضوع درباره ویتالیک بوترین هم صادق بود. مهم نیست که بوترین و هیوز چقدر سخت تلاش کردند، درنهایت نتوانستند به نتیجه دلخواهشان برسند.

اگر بیت کوین کار می‌کند به‌این‌دلیل است که اساس آن به‌طرز باورنکردنی ساده است. هدف بیت کوین این نیست که پلتفرم غیرمتمرکز عظیمی برای بازی‌ها، قراردادهای هوشمند و برنامه‌های کاربردی باشد.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

بیت کوین فقط پول است. راهی برای ارسال، ذخیره و خرج کردن است. فقط همین.

کسی نمی‌تواند پروتکل لایه‌ای بیت کوین را هک کند و میلیاردها دلار از کیف پول دیگران بیرون بکشد.

اما حال زمان آن رسیده است که کارهای پیچیده‌تری انجام دهیم و این بدان معناست که شروع تازه‌ای درراه است.

بیت کوین فقط به چیزهای مهم و اصلی اشاره‌کرده است. درحالی‌که هزار ایده خرده‌ریز دیگر در اعماق فوق‌العاده آن پنهان است.

پس‌ازآنکه هیوز سال‌ها تلاش کرد تا بیت کوین را وادار به انجام کارهایی کند که نمی‌تواند، درنهایت مجبور شد از این کار دست بردارد.

اینکه حاصل زحمات چندین ساله را به زباله‌دان بیندازید، سخت است اما هیوز این کار را کرد. بااینکه واقعاً دلش می‌خواست راه‌حلی بیاید و دیگر ناامید شده بود، اما باز تمام مکتوبات علوم کامپیوتر را جستجو کرد و برای یافتن پاسخ از هر راه مخفی گذر کرد.

سرانجام گراف‌های جهت‌دار غیرمدور (DAG) را کشف کرد. بسیاری از مردم تصور می‌کنند این گراف‌ها را فعالان حوزه رمزنگاری اختراع کرده‌اند، اما واقعیت این است که آنها از چند دهه قبل وجود داشته‌اند. هیوز امید بسیاری به این گراف‌ها داشت و با هیجان شروع به کاوش در آنها کرد.

گرچه دو سال بعد، او توانست به‌سختی به‌نوعی مقیاس‌پذیری و امنیت دست یابد. اما هنگامی‌که به تقسیم کردن آن روی سرورهای مختلف (شارد کردن) رسید، همه‌چیز دوباره به هم ریخت؛ همچنین از سوی پیام‌های بیش‌ازحدی که وارد شبکه شده بودند موردحمله قرار گرفت. همچنان که شبکه بیشتر رشد می‌کرد، حجم عظیم ترافیک غیرطبیعی آن را فلج کرد و درنهایت هیوز دریافت که به‌پایان نزدیک شده است.

او مجبور شد که دوباره شروع کند.

کنار گذاشتن تمام‌کارهای انجام‌شده و شروع دوباره برای بار اول سخت است، ولی برای بار دوم واقعاً وحشتناک است.

مدتی طول کشید اما درنهایت هیوز دوباره تحقیقات را شروع کرد و به بررسی مقالات و یافته‌های جدید و پیشرفته از دانشگاه‌هایی مانند MIT پرداخت.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

اما چیزی در آنها پیدا نکرد. هیچ‌کس به‌درستی پاسخ مناسبی برای مقیاس‌پذیری خطی غیرمتمرکز نداشت.

این بدان معنا بود که هیوز باید منبع الهام دیگری پیدا می‌کرد. این بار او از طبیعت الهام گرفت. هیوز بررسی کرد که جهان چگونه زمان را مدیریت می‌کند. به‌هرحال، جهان میلیاردها سال تکامل‌یافته است و بنابراین باید کمی اطلاعات درباره سیستم‌های پایدار و مقیاس‌پذیر داشته باشد.

حالا هیوز دریافته بود که باید در هر مرحله، برنامه را ساده‌سازی کند. او متوجه شده بود که همه فرایندهایی که دنیای ما را پایه‌ریزی می‌کنند، کاملاً ساده هستند و بنابراین تصمیم گرفت همین شیوه را به‌کار گیرد.

پیچیدگی از سادگی‌های زیاد به‌دست می‌آید.

این درست مانند چیزی است که در سال‌های اخیر در هوش مصنوعی (AI) دیدیم. سیستم‌های یادگیری عمیق بسیار پیچیده هستند درحالی‌که الگوریتم‌های تکوینی (ژنتیکی) آن بسیار ساده‌اند.

درست است که یادگیری عمیق بر چشم‌انداز امروزی هوش مصنوعی تسلط یافته است، اما زمانی که شرکت OpenAI (شرکتی که ایلان ماسک یکی از بنیان‌گذاران آن است) الگوریتم‌های ژنتیکی را احیا کرد، آنها متوجه شدند که بنیان‌گذاران این شرکت نیز به خوبی یا حتی بهتر از آنها روی یادگیری عمیق کارکرده‌اند و این فرایند را با آسان‌تر کردن و با کاهش قدرت پردازش موردنیاز آن، تقویت کرده‌اند.

الگوریتم‌های ژنتیکی از طبیعت و تکامل الهام گرفته‌شده بودند. طبیعت در استفاده از ایده‌های ساده برای ایجاد تمام چیزهای شگفت‌انگیزی که هرروز در اطرافمان می‌بینیم، استاد است.

با توجه به طبیعت، هیوز تمام‌کارها را ساده کرد. به‌جای چسبیدن به پیچیدگی‌های غیرضروری در سیستم، به‌شکل مداوم تلاش می‌کند راه بهتر، ساده‌تر و ظریف‌تری برای انجام کارها پیدا کند.

اگر یک حمله‌ی عجیب‌وغریب به برنامه موجب شکست می‌شد و ۳۰۰، ۰۰۰ پیام در ثانیه ارسال می‌شد، هیوز آن‌قدر روی آن کار می‌کرد تا بالاخره به ارسال ۲ تا ۳ پیام کاهش یابد.

تمام این‌ها به زمان، پشتکار و صبر نیاز داشت.

هیوز یک شبه ره صد ساله را نرفت؛ او گام‌به‌گام به اهدافش رسید.

روزنه امید

فقط زمان مشخص خواهد کرد که آیا دان هیوز چیزی را در طراحی عظیمش از قلم انداخته است و باید دوباره به‌عقب برگردد یا خیر.

اما اگر موفقیت‌آمیز باشد، جهنمی در فضای رمزنگاری به‌پا خواهد کرد.

در مقاله «بیت کوین در بیست سال بعد چگونه خواهد بود» نوشته‌شده است: «بلاک چین آغاز راه اجماع غیرمتمرکز است». این یعنی حداقل ده‌ها (اگر نگوییم صدها) روش برای اجماع غیرمتمرکز وجود دارد که در سال‌ها و دهه‌های آینده کشف خواهند شد.

بلاک چین دستاوردی بود که همه‌چیز را ممکن کرد. اما همان‌طور که ما یاد گرفتیم چگونه بعد از مدل فورد T اتومبیل‌هایی بهتر، سریع‌تر، شیک‌تر و راحت‌تر بسازیم، همین کار را می‌توانیم برای فناوری‌های دیگر نیز انجام دهیم. موفقیت اولیه منجر به پیشرفت‌های بعدی می‌شود.

بلاک چین چرخش آزمایشی است، اما فناوری اجماع غیرمتمرکز یک رده است.

اجماع غیرمتمرکز قدرت حقیقی فضای رمزنگاری است و قابلیت‌های آن بسیار فراتر از آن است که صرفاً برای جلوگیری از «خرج دوباره» باشد.

این ویژگی، راهی برای سامانه‌های توزیع‌شده است تا با یکدیگر توافق کنند. امکانات نامحدودند، اما بلاک چین آنها را محدود می‌کند.

خودِ کلمه بلاک چین درک ما را از اینکه چه چیزهایی امکان‌پذیر است محدود می‌کند. هنگامی‌که این کلمه را برای اجماع غیرمتمرکز به‌کار می‌بریم، نوعی چارچوب فکری برای ما می‌سازد و ما را مجبور می‌کند باور کنیم که راه دیگری برای انجام اجماع وجود ندارد. زیرا خودش چارچوب فکری ما را درباره ایده‌ها و جهان تعیین می‌کند.

به‌همین‌دلیل اسکیموها بیش از پنجاه کلمه برای برف دارند.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

این ایده را اولین بار فرانتس بوز (انسان‌شناس مشهور) حدود یک قرن پیش مطرح کرد، اما انسان‌شناسان دیگر آن را به تمسخر گرفتند. پس از مدتی مشخص شد این یک حقیقت است. اسکیموها واقعاً از پنجاه کلمه مختلف برای برف استفاده می‌کنند.

به‌عنوان‌مثال، آکیلوکوک (aqilokoq) برای برف‌های نرم به‌کار می‌رود و پاینارتوک (piegnartoq) برای برفی است که برای سورتمه‌سواری مناسب است. تازه این‌ها فقط دو تا از پنجاه تا هستند!

چرا اینکه یک اسم برای برف داشته باشیم یا پنجاه تا مهم است؟

زیرا داشتن یک کلمه، توانایی ما را در درک نکات ظریفی که با ایده‌های جدید می‌آید محدود می‌کند. کلمه‌ای که دقیقاً برف مرطوب یا پودری را توصیف کند و اینکه آیا برای اسکی خوب است یا خیر، می‌تواند درک عمیق و بینشی عالی برای کلمه‌ای به ارمغان آورد که می‌تواند ده‌ها توضیح در یک زبان خاص داشته باشد.

عکس این هم درست است. اگر فقط یک کلمه برای برف داشته باشیم، آنگاه تمام انواع برف یکسان خواهند بود.

هنگامی‌که از کلمه بلاک چین استفاده می‌کنیم درنهایت می‌توانیم فقط به یک راه برای تحقق آینده رمزنگاری فکر کنیم.

متفاوت فکر کنید.

برای اینکه بلاک چین به‌جایی که امروز رادیکس هست برسد، باید متفاوت فکر کند. طرفداران بلاک چین باید از قیدوبند ایده‌های بنیادین ساتوشی آزاد شوند و به‌جای آن از فرصت‌های پنهان در اعماق بیت کوین استفاده کنند.

این فرصت‌های پنهان اکنون آغازشده‌اند؛ آنها باید به جهان نشان دهند که توانسته‌اند. درواقع آنها زنجیره‌ای از ارزش‌ها را ایجاد کرده‌اند.

آنها دارند روی تمام‌کارهای روزمره‌ای که در فضای دیجیتال انجام خواهید داد (مانند نوشتن قراردادهای هوشمند) کار می‌کنند. البته شاید بیشتر مردم اصلاً نیازی نداشته باشند که قرارداد هوشمند بنویسند.

آنها رادیکس را به روش کاملاً متفاوتی منتشر می‌کنند. ICO ها از روزهای اول پیدایش اتریوم بر این چشم‌انداز تسلط داشته‌اند، اما برای رادیکس هیچ توکن ۲۰- ERC وجود ندارد و برای سرمایه‌گذاران خصوصی هم تخفیف اولیه قائل نمی‌شوند. همه مردم در موقعیت یکسان هستند.

[آشنایی با رادیکس (Radix)، رقیب قدرتمند بلاک چین !]

حتی کارکنان هم هیچ توکنی دریافت نمی‌کنند.

دلیل آن این است که آنها در تلاش هستند اقتصادی با ارز پایدار ایجاد کنند که به‌سرعت در شبکه اجرا شود و بخش بزرگی از آن را پوشش دهد.

همه اینها در پلتفرم نسل بعد که با اتریوم، ایاس و سایرین برای کسب جایگاه بالاتر در فضای رمزنگاری در سال‌های آینده رقابت خواهد کرد اضافه می‌شود.

آنها به اصولشان چسبیده‌اند و دان هیوز برای رسیدن به رویای آینده غیرمتمرکز سخت تلاش می‌کند.

زمان همه‌چیز را مشخص خواهد کرد.

دیالوگ معروف فیلم «رستگاری در شاوشنک» را به یاد بیاورید:

همه اینها باتحمل سختی‌ها و زمان به‌دست می‌آید.

بلاک چین؛ دیگر پیمانه‌ات پرشده است.

منبع: hackernoon

print

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 1033032
  • منبع: arzdigital.com
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.