دولت فروتن به موفقیتهای کوچک دل میبندد و بنابراین وعدههای بزرگ نمیدهد. دولت فروتن مدعای مبارزه با کل فساد را طرح نمیکند، بلکه ابتدا نظام سنجش فساد بنا میکند، و تلاش میکند نظام حقوق و دستمزد مدیران دولتی را شفاف کند.
به گزارش جماران؛ محمد فاضلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی، محیطزیستی، اجتماعی، سیاست خارجی و بوروکراتیک؛ بیاعتمادی فزاینده میان مردم و قدرت سیاسی در همه سطوح؛ و بیثباتیهای فرساینده در محیط سیاست داخلی و خارجی مانع هر دستآورد بزرگمقیاسی هستند. دستآوردهایی هم که بزرگ هستند به تدریج در چنین محیطی، مثل یخ آب میشوند و از عظمتشان کاسته میشود. تصور میکنم هر موفقیت بزرگی، ناپایدار خواهد بود.
من چهار سال قبل به جمعی گفتم که دولت در ایران (هر دولتی) تا اطلاع ثانوی، باید دولت «موفقیتهای کوچک» باشد. موفقیتهای کوچکی که چند ویژگی داشته باشند. اول، درستی آنها به قدری بدیهی باشد که اکثریت قاطع جامعه از آنها حمایت کند (اصل پشتوانه اجتماعی قاطع). دوم، نتیجه مثبت هر دستآورد برای جامعه معنادار باشد اما به اندازهای نباشد که منافع اصلیترین قدرتمندان را به نحوی به خطر اندازد که تمام نیروی خود را برای نابودی دستآورد بسیج کنند (اصل اثر مثبت قابل تحمل). سوم، اثر فزاینده داشته باشد (اصل اثر دومینویی فزاینده). چهارم، موفقیتهای کوچک در عرصههای متعدد به دست آید (به عوض یکی دو دستآورد بزرگ در یکی دو عرصه محدود) به نحوی که اکثریتی از جامعه از مواهب این دستآوردهای کوچک برخوردار شوند (اصل پوشش فراگیر). پنجم، هر دستآورد شعله امیدی روشن کند و به تقویت سرمایه اجتماعی منجر شود و در عین حال خاموشی هر شعله در میان دهها و صدها شعله، به چشم نیاید (اصل خلق امید).
دولتی میتواند تن به چنین رویکردی بدهد که «فروتن» باشد. فروتنی دولت محصول اقرار به دو چیز است: نادانی و ناتوانی. دولت، نه همه چیز را میداند و نه آنچه را میداند، خوب میداند؛ و نه هر کاری را میتواند انجام دهد، و نه آنچه را انجام میدهد الزاماً خوب انجام میدهد. دولت فروتن به یکباره سراغ باسواد کردن همه بیسوادان نمیرود، بلکه در بهترین حالت سعی میکند کودکان بازمانده از تحصیل را راهی مدرسه میکند؛ به یکباره قصد بازیافت کردن همه پسماندهای خانگی را در سر نمیپروراند، بلکه میکوشد مدیریت پسماند در چند محله شهر تهران یا چند شهر کوچک را اجرایی کند.
دولت فروتن به موفقیتهای کوچک دل میبندد و بنابراین وعدههای بزرگ نمیدهد. دولت فروتن مدعای مبارزه با کل فساد را طرح نمیکند، بلکه ابتدا نظام سنجش فساد بنا میکند، و تلاش میکند نظام حقوق و دستمزد مدیران دولتی را شفاف کند؛ به نهایی و تصویب کردن قانون شفافیت دل میبندد و از جامعه برای پیش بردن همین دو سه هدف کمک میخواهد. دولت فروتن میداند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است.
دولت فروتن هر طرحی را به صورت آزمایشی اجرا میکند، در یک شهرستان یا حداکثر یک استان. دولت فروتن از اعداد بزرگ میترسد. خواه این اعداد بزرگ آمار شرکتها و تعاونیهای تازهتأسیسشده باشند، تعداد مقالات منتشرشده آیاسآی در نشریات بینالمللی، شرکتهای دانشبنیان، طرحهای عمرانی، خطوط لوله یا بقیه موفقیتها. موفقیتهای بزرگ اگر به دست آیند، خوب است؛ اما در چنین ساختار و وضعیتی آمار موفقیتهای بزرگ بیشتر دهشتناک هستند تا امیدوارکننده؛ و تمام انرژی سیستم صرف دست یافتن به یکی دو دستآورد بزرگ میشود که نادانی و ناتوانی اغلب مانع از تحققشان میشوند و چون تحقق یابند، منازعات درون سیستم میان جناحها، آنها را میفرساید.
درک من این است که باید به دنبال موفقیتهای کوچک در عرصههای مختلف باشیم، و این احساس در همه – از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، و ... – پدید آید که همه در پیدایش آنها سهیم بودهاند. موفقیتهای کوچک باید سطح امید و کارآمدی را به میزانی و به تدریج ارتقا دهند که بستر لازم برای موفقیتهای بزرگ فراهم شود. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
دستور کار میتواند این باشد که هر مدیری، بالاخص مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانهها و سایر ارکان حکومت به دنبال بهبودها و موفقیتهای کوچک با پنج اصلی که برشمردم باشند. موفقیتهای کوچک باید همچون قطرههایی جمع گردند تا دریایی از کارآمدی و اصلاح پدید آید.