تلگراف جا و مکان داشت، مغرور هم بود. هر کس با تلگراف کار داشت باید پا به خانه تلگراف میگذاشت (تلگرافخانه)؛ تلگرام فروتن و متواضع است و به خانه و داخل گوشی و جیب هر کسی میرود که با او کار داشته باشد.
به گزارش جماران؛ محمد فاضلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
دنیا در زمانه تلگراف، سیمدار بود، و در عصر تلگرام بیسیم شده است. سیم محدودکننده است و آدمها الان دوست دارند بیسیم باشند، یعنی سیّال باشند؛ و برای زندگی کردن لازم نباشد سیمشان به جایی وصل باشد، بلکه بدون وصل بودن به جایی یا کسی به حقشان برسند.
تلگراف انحصاری بود، اما تلگرام عمومی است. خطنقطههای تلگراف (کدهای مورس) را همان مسئولی که پشت دستگاه نشسته بود میفهمید، او بلد بود خطنقطه بفرستد و هم او برای مردم زبان خطنقطه را منحصراً خودش معنا میکرد. تلگرام اما انحصاری نیست، زبان صوت و تصویر تلگرام را بیسوادها هم میفهمند، درک معنایش هم انحصاری نیست.
تلگراف جا و مکان داشت، مغرور هم بود. هر کس با تلگراف کار داشت باید پا به خانه تلگراف میگذاشت (تلگرافخانه)؛ تلگرام فروتن و متواضع است و به خانه و داخل گوشی و جیب هر کسی میرود که با او کار داشته باشد.
تلگراف مرغش یک پا داشت، آپدِیت هم نمیشد؛ لجوجانه زبان خطنقطه نامفهوم و انحصاریاش را تحمیل میکرد تا فراموش شد؛ و تلگرام دائم تغییر میکند، متواضعانه کاستیهایش را میپذیرد و نسخه آپدیت منتشر میکند؛ زبانش را همه میفهمند.
تلگراف یک خط بود: «خط تلگراف»؛ و تلگرام شبکه است؛ شبکهای از آدمها که با هم گفتوگو میکنند. تلگراف باواسطه بود، دو اپراتور که میان گیرنده و فرستنده نشسته بودند؛ و تلگرام بیواسطه است. تلگراف کند بود و تلگرام تند است.
تلگراف اغلب ابزاری برای انتقال حرفهای مهم بود؛ اما حرفهایی هستند که وقتی با تلگرام منتقل شدند مهم میشوند.
این اوصاف را کنار هم که بگذاریم میشود: عصر تلگراف، عصر اتصال، انحصار، زبان گنگ و نامفهوم، مفسران انحصاری، ارتباطات کند خطی و غرور است؛ و عصر تلگرام، زمانه سیّالیّت، شکستن انحصار، شفافیت و زبان صریح، تواضع، پذیرش کاستیها، ضرورت آپدیت شدن و ارتباطات سریع شبکهای است.
انبوهی از آدمیان و بالاخص مدیران – دولتی یا خصوصی - تفاوتهای این دو زمانه را هنوز درنیافته و بدان خو نکردهاند؛ و از اینروست که به زبان خطنقطه سخن میگویند و از اینکه دیگران سخنشان را درنمییابند و در نتیجه ارزشی نمینهند، تعجب میکنند؛ از سرعت واکنش به حرف و عملشان جا میخورند و با تعجب میپرسند: چقدر به سرعت همه فهمیدند؛ و هنوز میاندیشند اپراتوری پشت دستگاه تلگراف نشسته است و میتوان به او دستور داد خطنقطهها را آنگونه که دوست داریم به اطلاع گیرنده برسان؛ آپدِیت نمیشوند، پذیرش کاستی و فروتنی هم در خلقیاتشان نیست. دائم دنبال این میگردند که کی به کدام سیم وصل است؛ و باورشان نمیشود آدمها بدون سیم اتصال هم آدمند و حق دارند.
من احساس میکنم بخش زیادی از مشکلات ما بر عهده کسانی است که هنوز ماهیت گذر از «ف» به «میم» را درک نکردهاند. تفاوت تلگرا«ف» و تلگرا«م»، تفاوت حرفها نیست، حرف از تفاوتهاست؛ اینها نمادهای تفاوت دو زمانهاند؛ نماد دو شیوه اندیشیدن و عمل کردن هستند. آدمها و اندیشههای تلگرافی در زمانه تلگرامی، مصیبت به بار میآورند.