عباس عبدی میگوید: اگر به احمدینژاد یا هر کس دیگری اتهامی وارد است، دادگاه باید به آن اتهام رسیدگی کند. اصلا نمیشود با قوه قضائیه اختلاف داشت و موضوع اختلاف را نزد حَکَم ثالث برد.
به گزارش جماران عباس عبدی در کانال تلگرامی خود نوشت :: «نام احمدینژاد با حاشیه سازی گره خورده است، وقتی رئیسجمهور بود هفته ای به آخر نمی رسید که او برای رکنی از ارکان حاکمیت شاخ و شانه نکشد. او با دوقطبی سازی های هزینه ساز کاری می کرد که مخالف دیدگاه هایش مجبور به عقب نشینی و از پیگیری دیدگاه خود منصرف شود.
- پیشنهاد آقای امامی کاشانی نشان میدهد که او نیز چندان اعتمادی به قوه قضائیه ندارد و قوه قضائیه را طرف ماجرا میداند؛ در حالی که کارکرد واقعی قوه قضائیه باید به گونه ای باشد که فصلالخطاب قرار گیرد. احکمالحاکمین را اگر به معنای داوری نهایی خداوند نگیریم، حداقل در این دنیا بهترین حَکَم باید قوه قضائیه باشد یعنی قوه قضائیه خود باید در مقام حکمیت و داوری رفتار کند؛ نه در مقام طرف دعوا.
- نظر من این است که اصلا نمی شود با قوه قضائیه اختلاف داشت و موضوع اختلاف را نزد حَکَم ثالث برد اما معتقدم قوه قضائیه ما باید به گونه ای رفتار کند که چنین ذهنیت هایی به وجود نیاید.
- آقای احمدی نژاد و تیمش سعی کردند قوه قضائیه را طرف ماجرای خودشان قرار دهند اتفاقا موفق شدند، پاسخ هایی که از قوه قضائیه گرفتند از نظر مخاطب به گونه ای بود که «بله اینها طرف ماجرا هستند.» بر همین اساس نیز آقای امامی کاشانی میگوید «بروید جایی این اختلاف بین خودتان را با حکمیت حل کنید.» به نظرم این مشکل اساسی است چون نحوه واکنش ها و رفتار قوه قضائیه این شائبه را ایجاد می کند و این اتفاق برای کشور خوب نیست.
- متأسفانه اصولگرایان علی رغم این که باید از همه بهتر مفهوم فقه و قانون را می فهمیدند و اجرا می کردند ولی در این زمینه بسیار نامرتبط رفتار می کنند. این یک اتفاق خیلی عجیب و غریبی است.
- طبق قانون اساسی و موازین شرع همه برابر قانون یکسان هستند و شرایط مساوی دارند. اگر آقای محمود احمدی نژاد یا هر کس دیگری اتهامی به او وارد است، دادگاه باید به آن اتهام رسیدگی کند. اتفاقا یکی از علل رفتار خلاف قانون رییس جمهور وجود همین ذهنیت است. همچنین سخنگوی قوه قضائیه که نمی تواند بگوید «یک حکمتی در این است که ما فعلا برخورد نمی کنیم.» خوب این حکمت هر چه می خواهد باشد، یک اصل را این وسط مخدوش می کند و آن این است که افراد در برابر قانون مساوی نیستند و دستگاه قضایی می تواند با برخی افرادی که متهم می داند، برخورد نکند.
- همین که دستگاه قضایی یک طرف ماجرا شود، کار تمام است چون طرف دیگر ماجرا برنده شده است. به عبارت دیگر اگر آقای احمدی نژاد و تیمش بتوانند دستگاه قضایی را طرف خودشان قرار دهند، کفایت می کند. بقیه ماجرا بسیار حاشیه و کم اهمیت است.
- ظاهرا آقای محمود احمدی نژاد و دوستان شان گمان می کنند که هنوز هم به عنوان قوه مجریه یک طرف هستند و یک طرف هم دستگاه قضایی و دیگرانی هستند که در برابر آنها قرار گرفتند. در این صورت تبعا چنین فکر می کنند که می توانند با این حساب بین خودشان بازی و یارگیری کنند و نیروهایی را به وجود بیاورند.
- یکی از موضوعاتی که در قضیه حصر رخ داد، این است که دستگاه قضایی خودش را طرف ماجرا کرد. اصلا دستگاه قضایی برای چه باید طرف این ماجرا قرار گیرد؟ حصر بر حسب برداشتی که داشتند یک موضوع امنیت ملی بوده است. درک شورای عالی امنیت ملی در چارچوب وظایفش از ماجرای حصر آن بود که این طور اقدام شود، پس دستگاه قضایی اصلا نباید وارد این موضوع میشد.
- نه اینکه حصر می تواند به طور کل بدون حضور دستگاه قضایی باشد اما حضور مستقیم، کار دستگاه قضایی نیست بنابراین موضوع حصر هیچ تشابهی به مسائل آقای احمدی نژاد ندارد.
- حصر، مسئله سه نفر یعنی آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد نیست، حصر مجموعه مسائل سیاسی است که باید آن مجموعه مسائل حل شود، وگرنه با آقای احمدی نژاد کسی مسئله ای به این معنا ندارد.