همه عمر از کودکی تا نوجوانی و از جوانی تا پیرانه سری در انتظار مژده باد صبا و در آرزوی خلوت و اخلاص و روح نیایش و پرستش سپری شد
به گزارش جماران، مصطفی معین در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: جمعه گذشته شیراز بودم و در اوائل شب تاسوعای حسینی ع به همراه خانواده ام به زیارت مرقد حضرت حافظ رفتیم. در فضای آرام و معنوی حافظیه، نیتی کردم و تفالی به دیوان غزلیاتش توسط دخترم زده شد. دیدم که "لسان الغیب" در غزل شماره ۹، زبان حالم را با چه زیبائی بیان کرده است.
《آری! همه عمر از کودکی تا نوجوانی و از جوانی تا پیرانه سری در انتظار مژده باد صبا و در آرزوی خلوت و اخلاص و روح نیایش و پرستش سپری شد، آنهم در محیطی که متولیان زر و زور و تزویر، سال های سال دین را وسیله ای برای ذوب در جیفه دنیا، برکشیدن کاخ ها و ویرانی کوخ ها و قرآن را دامی برای تزویر، ریا و فریب خلق خدا قرار داده اند! از درگاه خداوند یکتا درخواست کرده و دعا می کنیم که با توفیق تلاش و ایثار در مسیر حق و حقیقت و رسالت نبوی(ص) و وارستگی از هرآنچه جز اوست، ما را از بند این "گذرگاه فریب" به سلامت عبور و در سرای جاوید در نزد خود قرار دهد. انشاالله》
(و درود بر شما که صبر و پایداری ورزیدید، و چه نیکوست سرای آخرت...رعد - ۲۴).
"رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش
ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را"