یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

کانال تلگرام؛

تاریخ سیاست زده

هر کاری کنیم در ارزیابی تاریخی همیشه با اطلاعات نادرست، سوگیرانه و نیز پنهان مواجه هستیم که امکان داوری قطعی را در بسیاری از موارد سلب می‌کند.

به گزارش جماران عبدی در کانال تلگرامی خود نوشت: 

 

از چند روز پیش که اسناد جدید وزارت خارجه ایالات متحده درباره کودتای 28 مرداد منتشر شد، چند خبرنگار تماس می‌گرفتند و نظر مرا درباره این اسناد می‌پرسیدند. (جالب است، در حالی که به میانه‌های این یادداشت رسیده بودم، خانم سیرانوش موسوی از خبرنگاران هفته‌نامه صدا زنگ زد و نظر مرا درباره این اسناد جویا شد! که بنده نیز ارجاع دادم به این یادداشت که در صدا منتشر خواهد شد.) پاسخ کوتاه بنده این بود که در این زمینه تخصص ندارم، لذا سلباً یا ایجاباً وارد بحث نمی‌شوم. ضمن آنکه هرچه هم از این اسناد خوانده‌ام ترجمه‌های غیررسمی و کوتاه و گزینشی است. این پاسخ کوتاه و واقعی بود، ولی پاسخ اصلی بنده نبود، زیرا حتی اگر در حوزه تاریخ و مقطع جنبش ملی شدن نفت آشنایی کافی هم می‌داشتم و این اسناد را خوانده بودم باز هم به آن پرسش پاسخ نمی‌دادم. علت نیز در وجود پاسخ دیگری از سوی بنده است که در اینجا می‌آورم. این پاسخ نقد نگاه ما به تاریخ بصورت عام و بویژه تاریخ متأخر است.

نگاه رایج نزد ما نسبت به تاریخ، از منظر داوری و قضاوت است. به این معنا که در پی آن هستیم تا نسبت به اتفاقات تاریخی قضاوت کنیم. اینکه فرد یا افرادی را محکوم و در مقابل فرد یا افراد دیگری را تبریه کنیم. هنوز در پی آن هستیم که بدانیم در دادگاه تاریخ، مقصران شکست مشروطیت چه کسانی بودند؟ روشنفکران یا روحانیون؟ در 28 مرداد خادم و خائن چه کسانی هستند؟ مصدق یا کاشانی؟ کاش فقط در پی داوری بودیم. چرا که در این صورت باید دادگاهی تاریخی تشکیل می‌دادیم و در موضع بی‌طرفی از دو طرف ماجرا و وکلای آنان می‌خواستیم که اسناد خود را عرضه کنند. ولی ما در پی اینگونه داوری نیستیم. بلکه به عللی نوعی پیش‌داوری داریم، لذا اسناد تاریخ را در جهت اثبات و رد آن پیش‌داوری‌ها تورق می‌کنیم. این پیش‌داوری‌ها معطوف به وضع امروز ماست که اگر در بررسی تاریخی "الف" خائن شناخته شود، یک گروه فعلی طرفدار و منتسب به او شناخته می‌شوند تا از این نمد کلاهی برای سیاست روز خود بدوزند و برعکس. از این منظر نحوه ورود ما به تاریخ مثل شلیک یک تیر است و پس از اصابت دور آن را به عنوان هدف خط می‌کشیم.

به تعبیر دیگر مرز میان تاریخ و سیاست را رعایت نمی‌کنیم. تاریخ در خدمت درس‌آموزی برای سیاست امروزمان نیست، بلکه به عنوان مدرک جدید جهت تبریه خود یا محکومیت رقیب استفاده می‌شود. با اسناد تاریخی به صورت کاملاً گزینشی برخورد می‌شود، همان طور که در دادگاه شاکیان و متهمین نیز با اسناد و مدارک به همین صورت برخورد می‌کنند. گفته می‌شود که برای داوری نسبت به رویدادهای جامعه، باید چهل سال از آن رویداد بگذرد تا حب و بغض‌ها نسبت به آن بخوابد، و گرد و خاک‌های سیاسی پیرامون آن فرو نشیند تا شرایط برای ارزیابی منصفانه تا حدودی مهیا شود. ولی به نظر می‌رسد که این دوره زمانی برای ما ایرانیان به 200 سال و 400 سال می‌رسد. ما همچنان در گذشته هستیم و در پی کنکاش در گذشته برای اثبات و رد امروز جناح خود هستیم. این امر به معنای کم‌اهمیت دادن بررسی‌های تاریخی نیست. در جوامع توسعه‌یافته در عین حال که هیچ‌گاه بررسی تاریخ خود را متوقف نمی‌کنند، ولی از اینکه رقابت‌های سیاسی امروز خود را کاملاً تحت تأثیر اتفاقات گذشته قرار دهند پرهیز می‌کنند. گذشته به سرعت برای آنان تبدیل به تاریخ می‌شود. در حالی که برای ما هر روز بیش از پیش گذشته تبدیل به حال و تاریخ تبدیل به سیاست می‌شود. جامعه‌ای که نگاه آینده‌نگرانه در آن ضعیف باشد، همواره در گذشته سیر می‌کند. جامعه‌ای که برخی گروه‌های آن برای تأیید رفتار خودشان یا تخطئه رقیب به اتفاقات هزار سال پیش و بیشتر از آن استناد می‌کنند، نشان می‌دهد که چقدر دست این افراد برای استدلال و دفاع از خود و نقد طرف دیگر خالی است.

 

این نگاه به تاریخ نه تنها نمی‌تواند به داوری تاریخی نزدیک شود، چون همه داوری‌کنندگان خود را مقام شاکی یا متهم! تعریف می‌کنند، بلکه هیچ‌گاه نتیجه‌بخش هم نخواهد بود، چون هر کاری کنیم در ارزیابی تاریخی همیشه با اطلاعات نادرست، سوگیرانه و نیز پنهان مواجه هستیم که امکان داوری قطعی را در بسیاری از موارد سلب می‌کند. اگرچه درس‌آموزی تاریخی بسیار مهم است و سیاست بدون تاریخ بی‌معنا خواهد شد، سیاست امروز ما ادامه تاریخ گذشته است و نمی‌توان میان آنها گسست ایجاد کرد. ولی تبدیل تاریخ به سیاست نیز همین قدر خطرناک است و موجب بدآموزی می‌شود. ما در امور سیاسی روزانه خود داوری نمی‌کنیم. کمابیش درباره اشکالات نزدیکان به خودمان سکوت می‌کنیم، یا حتی آن را به گونه دیگری می‌بینیم، و برعکس نسبت به مخالفان خود نیز سوگیری منفی داریم. شاید در سیاست از بروز این ویژگی‌ها گریزی نباشد، ولی تعمیم آن به گذشته‌های دور کاری بیهوده است. هنوز هم برای عده‌ای مصدق یا کاشانی زنده هستند حتی زنده‌تر از سال 32! و برحسب گرایش این افراد؛ هر کدام از آن دو یا دیو هستند یا فرشته، و برحسب همین معیار نیز اسناد گذشته را مرور می‌کنند. اگر روزی برسد که به سندی دست یابیم تا تکلیف یکی از این دو نفر را یکسره کند (قطعاً چنین روزی هم نخواهد رسید) ولی در این روز این یکسره شدن تأثیری بر موازنه نیروهای سیاسی امروز نداشته باشد، و یا کسانی آن را موید خود و علیه دیگری تلقی نکنند، در چنین شرایطی آن واقعه به تاریخ پیوسته است و می‌توانیم از آن به عنوان یک واقعه تاریخی صحبت کنیم. ولی اگر هر سندی که درباره گذشته رو شود به بخواهد تقویت یا تضعیف یک نیروی امروزی منجر گردد، در این صورت آن واقعه هنوز سیاسی است و نه تاریخی در نتیجه هر کسی از ظن خود یاز اسناد آن خواهد شد. همچنان که همین اسناد  نیز به اندازه کافی برای دو طرف نقاط قابل اتکا دارد، و هر کدام می‌توانند چیزهایی را به نفع خود و علیه دیگری در آن ببینند. در هر حال امیدواریم هرچه زودتر از این برخوردهای سیاسی با تاریخ عبور کنیم و نگاهمان را معطوف به حال و آینده کشور نماییم

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.