نتایج انتخابات اخیر برحسب استانها و فرمانداریها منتشر گردید. تحلیل این نتایج برحسب ویژگیهای استانی و میزان مشارکت و جهتگیری مردم در رأی دادن میتواند برخی آموزهها را برای سیاستگذاری و فهم جامعه در اختیار قرار دهد. تحلیل این نتایج با ویژگیهای اجتماعی هر استان یا شهرستان در صورت امکان در یادداشتهای دیگر پیگیری خواهد شد.
اولین و مهمترین ویژگی، میزان و درصد مشارکت است. کمترین مشارکتها به ترتیب در کردستان (60 درصد)، تهران (63 درصد)، البرز (64 درصد)، قم (69 درصد) و اصفهان (69 درصد) است. بجز استانهای تهران و البرز که همیشه کمابیش در رده آخر میزان مشارکت بودهاند، پایین بودن میزان مشارکت در قم و اصفهان یک هشدار جدی است. در حالی که انتظار میرود میزان مشارکت در این دو استان در ردیفهای بالا باشد. در واقع اگر در کردستان به دلایل سیاسی خاص خود مشارکت پایین است در قم و اصفهان مسأله به گونه دیگری است و بخشی از نیروهای مذهبی خود را بر کنار از سیاست و مشارکت کردهاند. به احتمال قوی این بخش از نیروهای مذهبی هستند که حضور اینچنینی در سیاست را به نفع جامعه نمیدانند. این یک فرضیه است که از این آمار به دست آمده، برای اثبات آن باید مطالعات میدانی دقیقتری انجام داد. شاید بپرسید که پس چرا این مسأله در خراسان رضوی صادق نبوده. به نظر میرسد که بالا بودن مشارکت در استان خراسان (هر سه استان) تابع وجود نامزد محلی آنان است که در این استانها نیز آرای بسیار بالایی داشته است.
بیشترین مشارکت به ترتیب در خراسان جنوبی (94 درصد)، چهارمحال و بختیاری (91 درصد)، خراسان شمالی (91 درصد)، مازندران (85 درصد) و خراسان رضوی و یزد (84 درصد) است. بجز چهارمحال و بختیاری که در بسیاری از انتخابات درصدهای بالای مشارکت را نشان میدهد، سه استان خراسان تابع بسیج نیروها برای رأی دادن به آقای رییسی بودند که متولد خراسان و منسوب به این سه استان و آستان قدس رضوی است.
مشارکت کل نیز حدود 74 درصد است که به نسبت بالا و در سطح خوب و قابل قبول است. در کنار مشارکت، باید از آرای باطله نام برد که اهمیت فراوانی دارند. کمترین میزان آرای باطله به ترتیب به خراسان جنوبی (1/1) سیستان و بلوچستان (2/1)، خراسان رضوی (7/1) و خراسان شمالی (9/1) درصد مربوط میشود. در تمامی این استانها انتخابات با رأی دادن به آقای روحانی و رییسی در بالاترین سطوح معنادار بوده است. 98 درصد آرای مردم در دو استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی به دو نامزد اصلی یعنی روحانی و رییسی داده شده است در حالی که این نسبت در کردستان 90 و در قم و خوزستان و آذربایجان غربی 93 درصد است. به عبارت دیگر هر استانی که انتخابات جدی و به رقابت میان دو نامزد خلاصه شد، آرای باطله و خارج از این دو نفر کاهش یافته است. البته بیشترین آرای باطله نیز به ترتیب در کردستان (7 درصد)، خوزستان (5 درصد)، آذربایجان غربی (5 درصد)، ایلام (5 درصد)، کرمانشاه (4 درصد) و قم (4 درصد) بوده است که تحلیل هرکدام از این موارد متفاوت است. استانهای کردستان، خوزستان و آذربایجان غربی کمابیش معلوم است که چرا آرای باطله بالاست. ولی بالا بودن آرای باطله در قم را میتوان بازتابی از همان علتی دانست که در مشارکت پایین این استان بیان شد.
یک شاخص مهم دیگر نسبت آرای روحانی به رییسی است. کمترین نسبت این آرا به ترتیب در خراسان جنوبی (53/0)، قم (63/0)، خراسان رضوی (76/0) و خراسان شمالی (85/0) است. این چهار استان معرف دو ویژگی مهم هستند. محل تولد و فعالیت حرفهای در سه استان خراسان و نیز گرایشهای مذهبی در هر چهار استان به نوعی معرف این نحوه رأی دادن است.
در مقابل بالاترین نسبت آرای آقای روحانی به رییسی به ترتیب در کردستان (0/3)، سیستان و بلوچستان (8/2)، گیلان (4/2)، کرمانشاه (2/2)، آذربایجان غربی (2/2)، البرز (1/2) و تهران (0/2) است. این استانها نیز معرف وجود نوعی از تلقی دینی و نیز ارزشهای سیاسی خاص هستند. در واقع این انتخابات پاسخی منفی بود به یک نوع از شکاف دینی که آثار آن را در حوادث اخیر نیز میبینیم. همچنین پاسخی بود به شکافی سیاسی که هنوز به مراحل حاد خود نرسیده است.
نکته بسیار مهم این است که حدود 15 میلیون نفر در انتخابات شرکت نکردهاند. البته بعید است که هیچگاه صد درصد مردم در یک انتخابات شرکت کنند، ولی شناخت ماهیت کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند بسیار مهم است. ضریب همبستگی میان میزان مشارکت و نسبت آرای روحانی به رییسی، نشان میدهد که این ضریب برابر 394/0- و معنادار است. به عبارت دیگر استانهایی که مشارکت بالا بوده به طرز معناداری به رییسی رأی دادهاند، و ظرفیت رأی رییسی و جناح وی همین است. در حالی که اگر مشارکت افزایش پیدا کند، به سبد رأی طرف روحانی افزوده خواهد شد. بنابراین بخش مهم آن 15 میلیون نفر را نیز باید در این سبد محسوب کرد و این زنگ خطری است برای کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند با مطالبات عمومی همسو شوند.