یک پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس روایتی از ایراد وزیر ارشاد سابق بر کتاب زندگی و زمانه آیت الله هاشمی رفسنجانی(ره) و وساطت آن مرحوم در این زمینه را بیان کرد.
به گزارش جماران، جعفر شیرعلی نیا در کانال تلگرام خود نوشت:
کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیتالله هاشمی رفسنجانی، مجوز چاپ گرفته بود و با حضور هاشمی و وزیر وقت ارشاد جنتی و جمعی دیگر رونمایی شد. روزهای بعد، برگهی اعلام وصول که همان مجوز پخش کتاب است را ندادند و گفتند آقای وزیر گفته باید عکس پشت جلد کتاب عوض شود؛ با این حال عملا کتاب یک روز پس از رونمایی، توقیف شد.
عکس پشت جلد همین عکسی است که در پیوست این یادداشت آمده؛ عکسی که آیتالله منتظری نیز در آن حاضر است همراه با عکس دیگری که با دخالت مورخان فتوشاپیست مخدوش شده و در برخی رسانههای مدعی ارزشمداری منتشر شد.
در این سالها که مجموعههای تاریخ مصور را کار میکنیم از این نمونهها فراوان تجربه کردهایم، از حذف افراد در تصاویر گرفته تا حذف سیگار از دست یک شخصیت سیاسی تا جابهجا کردن تصاویری که در راهپیماییهای انقلاب در دست تظاهرکنندگان است و...
دو سال پیش چالش جدید انقلاب را جنگ روایتهای تاریخی نامیدم که هر روز شدت بیشتری میگیرد و تاکید کردم: «در سطح ملی، پشتوانهی پیروزی در این نبرد جدید، اعتماد مردم است. اگر خدایناکرده اعتماد مردم به روایتهای تاریخی داخلی از دست برود و به حساب روایتهای خارجی و مخالف نظام واریز شود آنوقت حتی اگر تمام آنچه میگویند دروغ باشد، سخت بتوان پیروز این نبرد شد.»
نکته اینجاست که در فضای رسانه و روایت هیچ چیزی ارزشمندتر از اعتماد مخاطب نیست و نباید هیچ موضوع و شخصیتی بهانه قرار گیرد تا تحریفی در تاریخ انجام شود. درواقع اگر اعتماد مخاطب از بین برود اعتباری نیز برای آن موضوعها و شخصیتها باقی نمیماند. اعتماد بسیار سخت و تدریجی بهدست میآید اما ممکن است در یک لحظه فرو بریزد. اما فتوشاپکاران عامدانه یا غافلانه ارزش این اعتماد را درک نمیکنند و به ترتیبی پیش میروند که بهتدریج از عکسهای انقلاب فقط تصاویری از امام باقی بماند.
برگردیم به ماجرایی که ابتدا اشاره کردم. کتاب زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی از ابتدای تحقیق تا تالیف و تدوین یک مسیر مستقل و خصوصی داشت و درک بالای آقای هاشمی در بهثمررسیدن این اثر مستقل نقش داشت. او با وجود آنکه تمام متن و تصاویر را به دقت دیده بود هیچکجا تقاضای حذف و اضافهکردن تصویری را نکرد. ما حتی جلد و پشت جلد را برای تایید به او نشان ندادیم؛ اما از طریقی به دستش رسیده بود و تنها آنجا بود که خواسته بود عکس پشت جلد کتاب تغییر کند و پیشنهادش این بود که عکس پیوست که برای او عکس مهمی بود و در داخل کتاب هم نیامده پشت جلد قرار بگیرد. میگفت هنگامیکه پس از ترور از بیمارستان مرخص شد اول به قم و دیدار آیتالله خمینی رفت تا از او بابت پیامش و نذر قربانی برای سلامتیاش تشکر کند. این عکس مربوط به همان دیدار در تاریخ 30 خرداد 58 است.
آنطور که شنیدم وزارت ارشاد با وجود آنکه عکسهای آیتالله منتظری و دیگران در کتاب فراوان است اما پشت جلد را بهنوعی ویترین کار میدیدند و نگران حاشیهسازی بودند. ما که دچار شوک شده بودیم در تماس با دفتر وزیر به هیچ نتیجهای نرسیدیم و ایشان مصرانه میگفتند باید جلد تغییر کند. این کار مستلزم صرف هزینهی فراوان و وقت بسیار بود و عملا کتاب به نمایشگاه کتاب آن سال که فردای ماجرا شروع میشد نمیرسید و این در حالی بود که عدهی فراوانی در انتظار رسیدن صبح بودند تا کتاب را از نمایشگاه تهیه کنند. به شدت پیگیر بودیم و از آیتالله هاشمی هم خواستیم تا برای رفع این مشکل کمک کند؛ مشکل همان شب حل شد. نمیدانستم به چه طریقی اما چند ماه بعد که با تیم تدوین کتاب دیداری با او داشتیم آقای هاشمی گفت خودش به وزیر تلفن زده و گفته است نمیدانستم که کتاب زندگی من را هم توقیف میکنی... و گره کار اینگونه باز شده بود.