دبیرکل مجمع روحانیون مبارز گفت: اگر جریانهای سیاسی در چارچوب احزاب سیاسی سازماندهی شوند، تمام اظهارات و عملکرد آنان از طرف مردم (هواداران و مخالفان) قابل رصد کردن است؛ نه آنان میتوانند از زیر بار عملکرد خود شانه خالی کنند و نه مخالفان میتوانند هر چیزی را به آنان نسبت دهند.
به گزارش جماران، آیت الله سید محمد موسوی خوئینی ها در کانال تلگرام خود نوشت:
یکی از خوانندگان محترم گفتهاند کسانی که در سالهای 63، 64 در داخل کلاسهای دانشگاهها دیوار میکشیدند، در دهۀ دوم انقلاب، دانشجویان را به اردوهای مختلط میبردند؛ سپس از من پرسیدهاند که اصلاحطلبان چه جوابی برای این تغییر روش دارند.
پیش از پرداختن به پاسخ این سؤال، لازم است به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه در کشور ما اجازه داده نمیشود -و گویا صلاح نمیدانند- که احزابی قدرتمند و فراگیر شکل بگیرند و فعالیت کنند و از گذشتههای دور هم همینگونه بوده است؛ از اینرو آنچه امروز در صحنۀ سیاسی وجود دارد جریانهای سیاسی است و نه احزاب سیاسی فراگیر. امروز دو جریان سیاسی نیرومند به نام اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارد، اما این دو جریان فراتر از سازمانهای سیاسی موجود هستند. گروههای سیاسی موسوم به اصلاحطلب و اصولگرا نمیتوانند تمام کسانی که خود را اصلاحطلب یا اصولگرا میدانند پوشش دهند. بیست و اندی گروه هستند که خود را اصلاحطلب میدانند و در جامعه هم کموبیش پذیرفته شدهاند، لکن بسیارند کسانی که خود را اصلاحطلب میدانند ولی در گروههای اصلاحطلب نمیگنجند. میان بسیاری از آنان و این گروههای اصلاحطلب تفاوتهای عمیق اعتقادی و سیاسی وجود دارد. این افراد، که خود را اصلاحطلب میدانند و دهها و صدها هزار نفر و شاید هم بیشتر باشند، در رسانههایی که در اختیار دارند افکار و عقاید سیاسیشان را ابراز میکنند و آزادند و این حق آنهاست، هر چند من و شما آنها را قبول نداشته باشیم.
اکثریت اصلاحطلبان کشور که بیش از میلیونها نفرند -چه آنان که هوادار گروههای بیست و چندگانۀ سیاسی هستند و چه آنان که بیرون از این گروهها هستند- خاتمی را نماد مشی اعتقادی، سیاسی، اخلاقی و رفتار اجتماعی خود میدانند، ولی کسانی که اصلاحطلبی را از بیخ و بن قبول ندارند، برای تخریب چهرۀ اصلاحطلبان، به برخی اظهارات یا رفتار کسانی که در بالا از آنان یاد کردم چنگ میزنند و آنها را به همۀ اصلاحطلبان و حتی به جناب آقای خاتمی نسبت میدهند تا، به خیال خود، آنان را در جامعه بدنام کنند؛ عکس حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه پاره میشود (من مانند هزاران نفر دیگر هنوز نمیدانیم واقعیت آن قضیه چه بود و چه کسی آن حادثه را ساخت) و به پای اصلاحطلبان نوشته میشود تا برخوردهای ناروا و جفاکارانه با اصلاحطلبان توجیهپذیر شود -البته موفق نشدند مردم را توجیه کنند، ولی خدا را چه میکنند؟ در محضر او چه خواهند کرد؟
اگر جریانهای سیاسی در چارچوب احزاب سیاسی سازماندهی شوند، تمام اظهارات و عملکرد آنان از طرف مردم (هواداران و مخالفان) قابل رصد کردن است؛ نه آنان میتوانند از زیر بار عملکرد خود شانه خالی کنند و نه مخالفان میتوانند هر چیزی را به آنان نسبت دهند.
با این توضیح کوتاه اکنون من چگونه به سؤال این خوانندۀ محترم پاسخ دهم؟ نه معلوم است آن کسانی که میخواستند در کلاسهای دانشگاهها دیوار بکشند چه کسانی بودند و از کدام حزب بودند، نه معلوم است در دهۀ دوم انقلاب چه کسانی بودند که دانشجویان را به اردوی مختلط میبردند (که البته اگر موازین شرعی رعایت نشود کاری غلط وحرام است). آیا این گروه دوم همان گروه اول بودند؟ و اگر هم چنین بوده است، آیا آنان امروز اصلاحطلب هستند که باید اصلاحطلبان به آن پاسخ دهند؟
ملاحظه میکنید که یک روز یک عکس پاره میشود، اصلاحطلبان باید پاسخگو باشند؛ یک روز عدهای هیجانزده نمایش داده میشوند که گویا شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدهند، باز اصلاحطلبان باید پاسخگو باشند. شگفتآورتر از همه اینکه خیمۀ عزاداری امام حسین علیهالسلام آتش زده میشود و آن را به پای اصلاحطلبان میگذارند! آیا باورکردنی است که حتی جدیترین مخالفان جمهوری اسلامی در ایران دست به چنین عمل منفوری بزنند؟! چنین اقدام خصمانۀ کوری تنها از جماعت داعش ساخته است و جریان اصلاحطلبی (با همۀ گستردگی طیف آنان که در بالا به آن اشاره کردم) قطعاً نمیتواند رستنگاه این جماعت باشد، ولی ملاحظه میکنید که، با همۀ ابهاماتی که در علت وقوع آن حادثۀ زشت وجود دارد، باز هم از اصلاحطلبان میخواهند که به آن پاسخ دهند.
البته همانگونه که دیگران آزادند و قدرت برخورداری از این آزادی را دارند، اگر اصلاحطلبان نیز میتوانستند از این نعمت الهی برخوردار باشند و گزارشی مستند از آن حوادث به عرض ملت ایران برسانند، در آنصورت معلوم میشد که این دیگراناند که باید به بیش از دهها سؤال مهم پاسخ دهند.