وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات معتقد است، امام در حالی از سینمای بدون فحشا دفاع میکرد که سینما مخالفانی جدی در میان انقلابیون داشت و برخی گمان میکردند که باید در سینماها را بست.
به گزارش جماران، احمد مسجدجامعی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
هفتم فرودین ماه زادروز عمو خسروی سینمای ایران، مرحوم خسرو شکیبایی است.
به همین مناسبت، خالی از لطف ندیدم که یادداشتی را که به همین مناسبت منتشر کرده بودم امروز بازنشر کنم.
البته پیشتر یادآوری کنم که این متن در کنار سخن کلی مورد نظر، مانند هر نوشته دیگر، متأثراز شرایط آن دوره بوده و برخی نکات آن ناظر به نوع نگاه و شیوه مدیریت کشور در آن سالهاست.
ضمن اینکه سینمای ایران در سالهای بعدی قله های بلندی دیگری را فتح کرد که طبعا در این متن اثری از آن نیست و در این زمینه مشخصا می توان از موفقیت های جناب اصغر فرهادی درمعرفی چهره صلح جو و خشنونت گریز ملت ایران یاد کرد.
روز تشییعجنازه خسرو شکیبایی نزدیک تالار وحدت مسعود کیمیایی را دیدم، کمیآن طرفتر کمال تبریزی بود و آن طرفتر هم مسعود دهنمکی. چند دقیقهای گفتوگو کردیم، بیشتر درباره خسرو شکیبایی و ویژگیهای او و کمیهم درباره اوضاع و احوال سینمای ایران.سه سینماگر با سه طرز فکر مختلف به خاطر خسرو شکیبایی کنار هم بودند. اگر در جمعیت دقیق میشدی این تفاوت را میان مردمیکه برای تشییع هم میآمدند، میدیدی. خسرو شکیبایی نقطه تفاهم شده بود؛ تفاهمی که در سایهاش میشود با همدیگر مهربانتر بود.
بخشی مهم از این تفاهم به شیوه زندگی و سلوک خسرو یا به قول مسعود کیمیایی (که در مراسم از عدهای شنیده بود) عمو خسرو برمیگردد. شکیبایی آدمی صمیمی و مهربان بود، دلی بزرگ داشت و همین روحیهاش او را دوستداشتنیتر کرده بود به نحوی که تشییع جنازهاش یکی از باشکوهترین تشییعجنازهها بود.
تشییع جنازه خسرو شکیبایی از زاویهای دیگر دفاعی باشکوه از سینما است، دفاعی مردمیکه در آن مردم از طیفهای مختلف حضور داشتند و با ابراز علاقه به او، در واقع به سینما ابراز علاقه میکردند، زیرا آشنایی مردم با او از طریق سینما بود. مردم با دایی خسرویی که در فیلمهای مورد علاقهشان حضور مییافت، زندگی کرده بودند. سینما این امکان را به وجود آورده بود که چنین شخصیتی شکل بگیرد و در اینجا نقطه تفاهم مردمیشود که به این تفاهم و اعتماد نیاز دارند و کمتر آن را مییابند.
تشییع جنازه عمو خسرو، دفاع مردمی از سینما است در برابر مخالفان سینما که همواره در ایران بودهاند و اگر امام خمینی(ره) نبود، هرگز اجازه حیات دوباره به آن نمیدادند. بد نیست همین جا اشارهای به شکلگیری دوباره سینما و نقش امام داشته باشیم تا دریابیم که حتی اگر دنبال ایدهآلهای اخلاقی باشیم، هرگز نباید اجازه دهیم در سینماها بسته شود، بهخصوص سینمایی که در آن میتوان فهرستی بلند از فیلمهایی تهیه کرد که ارزشهای والای اخلاقی را به مردم منتقل میکنند؛ سینمایی که در آن فیلمهایی با ارزش درباره دفاع پرشور مردم در برابر دشمن این آب و خاک تولید شده است؛ سینمایی که در ساختن تصویری مثبت از ایران در نزد مردم جهان موثر بوده و در گرماگرم تبلیغات بیگانگان علیه کشورمان که میخواستند نام ایران و ایرانی را با واژه خشونت همراه سازند، تصویری فرهنگی و اصیل از ایران و ایرانی ارائه داده است. سینمایی که در آن نامهای ارزشمندی چون مجید مجیدی، عباس کیارستمی، ابراهیم حاتمیکیا، سیفالله داد، احمدرضا درویش، تهمینه میلانی، رخشان بنیاعتماد و دیگران دیده میشود. برای اینکه ارزش و اهمیت سینما در ایران بعد از انقلاب روشن شود، به نظرم تاملی در راه و روش امام در این زمینه بسیار راهگشا است.
امام در اولین روز ورودشان به ایران از سینما سخن گفتند: «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم.» ایشان میدانستند که سینما مخالفان زیادی دارد و میدانستند یکی از دلایل مهم مخالفتها وضعیت سینمای قبل از انقلاب است. ایشان با آگاهی و بصیرتی ستودنی و در عین حال با زبانی ساده این نکته را باز کردند و در اولین سخنرانیشان در بهشت زهرا با مرز قائل شدن بین فحشا و سینما، بهانه را از دست کسانی که دنبال بستن در سینماها بودند گرفتند.
به این نکته هم باید توجه کنیم که گفتند فحشا و نه هرگونه تخلفی و میدانیم که فحشا یعنی چی و میدانیم که با فحشا در هر جای دیگری هم باید مقابله کرد. در واقع از نظر ایشان فحشا عنصری مخرب و بیرونی بود که به دنیای سینما راه یافته بود و ربطی به آن نداشت و باید سینما از این عنصر پاک میشد. امام در حالی از سینمای بدون فحشا دفاع میکرد که سینما مخالفانی جدی در میان انقلابیون داشت و برخی گمان میکردند که باید در سینماها را بست.
بعدها فیلمی را تهیه و تدوین کرده بودند از بدترین صحنههای فیلمهای قبل از انقلاب و این فیلم را افراد مختلف دیده بودند و خیلی از آقایان به این نتیجه رسیده بودند که ما سینما لازم نداریم چون تلقیشان از سینما بر اساس همین فیلم «چهل تکه» شکل گرفته بود. مشابه همین شیوه بعدها در حوزههای دیگر هم به کار گرفته شد و کار به جایی رسید که در گزارش رسمی تحقیق و تفحص مجلس از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اسنادی اشاره کردند که حتی مولوی و حافظ هم مسالهدار شدند. امام در چنین شرایطی از سینما دفاع میکردند و حتی دقت در فیلمی هم که به عنوان فیلم خوب معرفی کردند، نشان از بصیرتی خاص دارد. ایشان فیلم <گاو> داریوش مهرجویی را به عنوان فیلم خوب معرفی کردند، فیلمی خوب و متفاوت با جریان غالب سینمای ایران قبل از انقلاب. یعنی حضرت امام حتی در میان فیلمهایی که در آن سینما هم ساخته شده بود، نمونههایی را به عنوان فیلم خوب معرفی میکردند.
تمجیدی که از فیلم «گاو» کردند، یک تمجید ساده نبود. یک جور هم به رسمیت شناختن سینما بود و هم انتخاب بهترین نوع سینمای آن روزگار ایران. درباره فیلم محلل حتی حکم اعدام کارگردان هم صادر شده بود که با مداخله امام لغو شد. امام با مجموعه این کارها در رفع سوءظن نسبت به سینما خیلی موثر بودند.
با این حال سوءظن نسبت به سینما هرگز از بین نرفت و هنوز باقی است. برخی از مخالفان سینما به بهانه اخلاق از بستن سینماها سخن میگویند و به گونهای سخن میگویند که انگار فقط سینما است که در آن میتوان با ذرهبین گشت و از آن اشکال گرفت. مشکلاتی از این دست که بهانه گفتن چنین سخنانی میشود در خیلی از مراکز دیده میشود، اما فقط در سینما برجسته میشود. باید به این مخالفان از قول حضرت حافظ گفت: فکر معقول بفرما!
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست/ منزل آن مه عاشقکش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش/ آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد/ در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند/ نکتهها هست ولی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است/ ما کجاییم؟ ملامتگر بیکار کجاست؟
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش/ کین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل، دیوانه شد آن سلسله مشکین کو/ دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و میجمله مهیاست ولی/ عشق بییار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج/ فکر معقول بفرما، گل بیخار کجاست؟